زیر چادر سیاه
سالی نیم میلیارد دلار
سود پنهان است!
خانم لاله افتخاری که بعنوان نماینده
"اصولگرا"ی تهران به مجلس راه یافته در تلویزیون گفت: "امروز چادر مشكی از
بحث هسته ای برای ما مهمتر است."
اینکه سیاست هسته ای رهبری جمهوری اسلامی به چه بن بستی رسید و چطور شد پس
از 6 سال ماجراجویی بی حاصل و صدور چند قطعنامه تحریم ناگهان "چادر" و آن
هم نه هر چادری بلکه "چادر مشکی" از اتم هم مهم تر شد فعلا مورد بحث ما
نیست. بحث بر سر این است که همین هفته و درست همزمان با سخنان خانم
افتخاری، خبرگزاری ایسنا گزارشی در مورد واردات چادر مشکی انتشار داد.
بنابرگزارش ایسنا " برآوردها نشان میدهد که از بابت واردات پارچه چادر
مشکی به کشور سالانه چیزی در حدود نیم میلیارد دلار سود به جیب واردکنندگان
این کالا میرود."
بنا بر همین گزارش "در حال حاضر هر متر پارچه چادر مشکی در بازار کشور به
طور متوسط ۷ هزار تومان یعنی حدود هفت دلار به فروش میرسد. با احتساب ۸۰
میلیون متر پارچه وارداتی و سود ۵.۵ دلاری برای هر متر، سود کل سالانه از
بابت واردات پارچه چادر مشکی به کشور حدود ۴۴۰ میلیون دلار برآورد میشود."
مشاهده می شود سخن خانم افتخاری در مورد مهم تر بودن چادر مشکی از بحث
هسته ای چندان بی پایه نیست و دلایلی "محکم" دارد که نیم میلیارد دلار سود
سالانه واردکنندگان چادر مشکی پشت آن خوابیده است. خانم افتخاری به
نمایندگی از مردم تهران بلکه به نمایندگی از این واردکنندگان سخن می گوید.
ولی ماجرای چادر مشکی و تحمیل آن به زنان و سود واردکنندگان آن مربوط به
امروز و دیروز نیست، دردی 33 ساله است. برای نمونه چند خطی از گفته های
"نورالدین کیانوری" رهبر حزب توده ایران در سال 1361 یعنی درست 29 سال پیش
را بخوانیم:
«... به نوشته روزنامه کیهان "33 میلیون تومان پارچه وارداتی در اختیار
تعاونی صنف پارچه فروشان قرار می گیرد... یک قواره چادری مشکی، که این
روزها بازار متقاضی فراوانی دارد و قیمت آن بین 180 تا 800 تومان است، بین
1500 تا 4000 تومان به دست مصرف کننده می رسد."
800 تومان به 4000 تومان، 180 تومان به 1500 تومان، یعنی پارچه چادری بیش
از 5 برابر قیمت به دست مصرف کنند میرسد! آدم ناگهان یادش می آید که این
شعار: "خواهر حجاب سیاه تو از خون سرخ من کوبنده تر است"، که ناگهان تمام
شهر را در برگرفت از همین واردکنندگان چادر سیاه نیست؟ آری خواهر! چادر
سیاه سرت کن تا من وارد کنم به قیمت 800 تومان، آن را 4000 تومان به تو
بفروشم و 3200 تومان این وسط پول به جیب بزنم و تبدیل به طلا کنم و بفرستم
به امریکا!... اینهاست سرچشمه های نارضایتی! مردم این سرچشمه ها را می
بینند. مردم می بینند که چه کسانی دست اندرکار این غارت هستند. مردم می
بینند که این غارتگران به افراطی گری مذهبی تظاهر میکنند. مردم در عین حال
میبینند که وقتی شب به خانه بر می گردند، نصف جیبشان یا همه جیبشان به
وسیله همین تروریست های اقتصادی غارت شده است.»
" نقل قول بالا از)پرسش و پاسخ 20 شهریور 1361 نورالدین کیانوری است.)
6 ماه نگذشت که گوینده این سخنان و دیگر رهبران حزب توده ایران را گرفتند و
انداختند زندان. گفتند داشتند کودتای خزنده میکردند و میخواستند جمهوری
اسلامی را براندازی کنند! وقتی میرحسین موسوی به خاطر گفتن اینکه مملکت را
با واردات ویران کرده اند متهم به "کودتای رنگی" می شود تکلیف رهبران حزب
توده ایران روشن است. فقط میان آن "کودتای خزنده" و این "کودتای رنگی" 30
سال تجربه و آگاهی مردم فاصله است. مردم ما گوششان دیگر از این حرفها پر
است. آنچه لاله افتخاری و دیگر "افتخاریها"نمیفهمند همین است.
راه توده 331 14 شهریور ماه 1390