دومین گفتگو
از گفتگوهای اومانیته
گرامشی
نظریه پردازی
برای انقلاب
ترجمه جعفر پویا
بهار امسال به همت "انجمن مارکس" و روزنامه
اومانیته سمیناری با عنوان "اهمیت امروزین اندیشه لنین، گرامشی و روزا
لوکزامبورگ" در پاریس برگزار شد. در چارچوب این سمینار روزنامه اومانیته
گفتگوهایی با سه چهره برجسته حربی حاضر در این سمینار که هر سه کارشناس و
استاد دانشگاه نیز هستند انجام داد. در شماره گذشته راه توده نظرات "جان
سالم"، یکی از این سه چهره را پیرامون لنین منتشر شد. در این شماره گفتگو
با "آندره توزل" درباره اندیشه گرامشی را می خوانید.
- اومانیته : دیدگاه گرامشی درباره "هژمونی تولیدکنندگان" آیا امروز برای
اندیشیدن به استراتژی انقلابی همچنان کارآیی دارد؟
- آندره توزل : در حال حاضر، این هژمونی تولیدکنندگان چشم اندازی دور بنظر
میرسد. اکنون جنبشهای اجتماعی و کارگری بیشتر در حالتی دفاعی قرار دارند.
این امر نتیجه یورش ضدانقلاب سرمایهداری است که در حال ویران کردن "دولت
اجتماعی" به گونهای حساب شده و پیگیرانه است. ولی از سوی دیگر همین وضع
میتواند شاهدی بر فعلیت اندیشه گرامشی باشد. در واقع سوسیالیسم گرامشی
چیزی فراتر از صرف تقسیم ثروت است. بلکه هدف بنیادین آن مشارکت فعال
تولیدکنندگان در خود روند تولید و در مجموعه فعالیتهای اجتماعی است. مسئله
امروز نرمتر شدن استثمار یا یک دولت اجتماعی جدید نیست. بنظر من مسئله
بیشتر بازاندیشی مفهوم "هژمونی تولیدکنندگان" گرامشی با وسعت دادن به مفهوم
تولیدکننده است. مفهوم تولیدکننده باید به شکلی گسترش یابد که بتوان با
چالش تجزیه نیروی کار مقابله کرد و کوشید همه آنانی را که در روند کار
استثمار میشوند و به حاشیه رانده میشوند متحد کرد. بنیاد مسئله بوجود
آوردن یک هژمونی تودههای فرودست در مجموع آنهاست. مفهوم فرودست امروز
اهمیتی زیاد دارد زیرا هم شامل استثمار کارگری میشود و هم سلطه فرهنگی.
این مفهوم همچنین امکان میدهد که رابطه میان امر ملی، بینالمللی و فراملی
را بتوانیم بازاندیشی کنیم. برخلاف ادعاها دولت ملی- خلقی به هیچ عنوان از
میان نرفته است بلکه همچنان چارچوب هرگونه فعالیت برای تحول اجتماعی است.
ظهور پوپولیسم نیز همین را نشان میدهد. با اتحاد تودههای فرودست خطوط کلی
یک انترناسیونالیسم نوین را میتوان در چشم انداز دید.
- کاربرد سرمایهداری فن آوری نوین اطلاعاتی و ارتباطی موجب تحول و
تغییرشکل مدام تولید شده است. در این شرایط آیا میتوان یک هژمونی پایدار
بوجود آورد؟
- مفاهیم گرامشی در اوضاع و احوال "فوردیسم" شکل گرفت یعنی زمانی که طبقه
کارگر متمرکز بود. پس از آن سرمایهداری جهانی کارخانههای بزرگ را تجزیه
کرد. نیروی کار صرفنظر از اینکه در صنایع پیشرفته باشد یا نه مدام در حال
پراکنده و تجزیه شدن است. بنابراین باید تلاش کرد با تشکیل شبکههای
همگرایی بر این چندگانگی فایق آمد. باید روشهایی پیدا کرد تا بتوان
شکلهای ستم را یکی در دیگری، یکی بوسیله دیگری بیان کرد و از این طریق
نوعی "متن مشترک" بوجود آورد یعنی نگرشی مشترک که در حول آن بتوان همگرایی
را سازمان داد.
- گرامشی اهمیتی ویژه به "جامعه مدنی" میداد. امروز هم این مفهوم بسیار
بکار میرود بویژه در جنبش دگر جهانی شدن (آلتر موندیالیست)، بدون آنکه
دقیقا معلوم باشد که منظور از آن چیست. بازگشت به گرامشی میتواند به
روشنتر مسئله کمک کند؟
- جامعه مدنی، مجموعه فعالیتهای اقتصادی و همچنین اجتماعی، فرهنگی و سیاسی
است که جامعه را به یک کل به یک بلوک تبدیل میکند. از نظر گرامشی نیروهای
حیاتی که در جامعه مدنی بروز مییابند، مثلا شوراهای کارگری یا تعاونیهای
تولید باید همواره تجلی دولتی داشته باشند. یعنی جامعه مدنی باید دولت را
به خدمت در آورد و در عین حال نباید در آن حل شود. جریان دگرجهانی شدن
مفهومی لیبرال از جامعه مدنی جهانی دارد و آن را دربرابر دولت قرار میدهد.
بنظر گرامشی جامعه مدنی نقطه مقابل و آنتاگونیسم دولت نیست بلکه با آن یک
کل واحد را تشکیل میدهد. گرامشی مینویسد : دولت = جامعه سیاسی + جامعه
مدنی. هدف از این وحدت عبارتست از ایجاد یک اجماع تودهای است که که
بینیاز از ابزارهای سرکوب نیست ولی به نوعی آن را به عقب میراند و
جایگزین آن میشود. دولت باید به جامعه مدنی اجازه دهد که آن را کنترل کند
و خود را درون آن بگسترد و بسازد. در واقع این حرکتی دو سویه است.
راه توده 331 14 شهریور ماه 1390