حاکمیت وحشت |
حکومتی که به سرنیزه تکیه کند، هرگز دوام ندارد، زیرا هیچ حکومتی در طول تاریخ نتوانسته، آسوده از موقعیتش روی سرنیزه بنشیند! این وصف حاکمیت کنونی در جمهوری اسلامی است. بیش از 6 سال از عمر دولتی تحمیلی به مردم ایران می گذرد و نزدیک به دو سال و 8 ماه از کودتای 22 خرداد و ادامه تحمیلی و نظامی- امنیتی دولت احمدی نژاد، و بر کمتر کسی پوشیده است که حداقل در این 2 سال و 8 ماه حکومتی که به سرنیزه تکیه کرده، نتوانسته روی آن بنشیند و اعلام ثبات کند! از ادعاهای حاکمیت تا واقعیتی که کف خیابان هاست، فاصله بسیار زیاد است. نگاه کنید به آخرین نمونه ها. به ماجرا دریاچه ارومیه که تبدیل به یک جنبش سراسری در آذربایجان ایران شده است. نگاه کنید به وحشت حکومت متکی به سرنیزه، که ساعاتی پس از آغاز تظاهرات در تبریز و ارومیه، خیابان های مرکزی شهر تهران را به چماقداران و موتورسوارها وابسته به سپاه و نیروی انتظامی سپرد و نیروی انتظامی را بصورت موتوریزه در منطقه وسیعی از مرکز تهران مستقر کرد. حتی مردم نمیدانستند این آرایش نظامی و چماقی برای چیست و چه خبر شده! اما حاکمیتی که ریسمان سفید و سیاه را نیز مار می بیند و از آن می ترسد، خود خوب میداند حریق از آذربایجان می تواند دامن تهران را بگیرد. و از آن غم انگیز تر، محاصره مجلس توسط همین نیروها بود تا مبادا مردم به آن حمله کنند و تکلیفشان را با نماینده ها روشن!
این را می گویند خانه مردم؟ و آن را میگویند حاکمیت مستقر و با
ثبات؟
یعنی: حاکمیت بی ثباتی که از کوچکترین تغییر در آرایش نظامی و
امنیتی خود وحشت دارد و بیم دارد با این تغییر همه چیز از دستش
برود، دارای ثبات است؟ ما نمی گوئیم حکومت نمی تواند انتخابات مجلس را هم سرهمبندی کرده و از شر انتخابات مجلس نهم نیز خلاص شود و از این پل هم نیمه جان بگذرد. ممکن است از ترس مرگ تن به این خودکشی داده و چنین نیز بکند، اما در این صورت، لگد دیگری به موجودیت خود زده است، نه بیشتر! اقدامی که می تواند لگدی به موجودیت ایران نیز باشد. و تمام نگرانی از اینجاست، نه از سرنوشت حاکمیتی که پشت به مردم حرکت می کند و دوام نخواهد داشت. |
راه توده 332
21 شهریور ماه 1390