شکستن توازن قدرت
به نفع مردم و علیه حکومت
در یک جمله بسیار کوتاه و تفسیری، که ارتباط مستقیم
دارد با اوضاع بحرانی و از هم پاشیده جمهوری اسلامی، به ما توصیه شده: «دقت کنید!
نه حکومت هنوز آنقدر ضعیف است و نه جنبش هنوز آنقدر پر قدرت!»
ما نه تنها با این توصیه و مضمون آن موافقیم، بلکه در عمل نیز سیاست راه توده، حتی
در هنگامههائی که عدهای تصور کرده بودند امروز یا فرداست که جمهوری اسلامی سقوط
کرده و مثلا یک حکومت سکولار بر سر کار بیآید، به این سیاست خود پایبند باقی ماندیم
و با این نوع تصورات بصورت بسیار جدی مخالفت کردیم. از انتخابات دوم خرداد 1376 تا
انتخابات 22 خرداد 1388 و ادامه آن، تا اکنون. به همین دلیل با برخی شعارهائی که در
هفتههای نخست پس از کودتای 22 خرداد سر داده میشد مخالف کرده و آن را ساخته و
پرداخته خود حکومت اعلام کردیم. از جمله دلائل بسیار جدی حمایت ما از بیانیههای
مهندس میرحسین موسوی که در آنها خواهان اجرای کامل قانون اساسی جمهوری اسلامی شده
بود، استواری بر سر ارزیابی بود که از شرایط کشور و جمهوری اسلامی داشته و داریم.
شرایطی که هنوز در آن، نبرد بر سر حاکمیت جریان دارد و اگر نبود چنین ظرفیتی،
کودتای 22 خرداد تا کنون توانسته بود خود را تثبیت کند. آرزوئی که کودتاچیها هنوز
نتوانسته اند، به دلیل حضور و وجود لایه بندیهای درون و بیرون حاکمیت و ادامه حیات
شعارها و آرمان های انقلاب 57 به آن جامه
عمل بپوشانند. ما این لایه بندیها را برای درون نیروهای نظامی و سپاهی حکومت نیز
قائل هستیم و به همین دلیل، پیوسته تاکید کرده ایم که شکست سیاست نظامی و جنگی
حاکم، که زیر پوشش آن بزرگترین غارت ملی و خصوصی سازی صورت گرفته، آغاز بزرگترین
تحولات در جمهوری اسلامی خواهد بود. تمرکز روی نقش رهبر جمهوری اسلامی نیز در
چارچوب همین ارزیابی و سکانی است که وی در هر دو عرصه، یعنی سیاست جنگی و نظامی و
سیاست اقتصادی که بازتابهای آن را در مسائل سیاسی، فرهنگی و اجتماعی شاهدیم در دست
دارد.
آن توصیه تحلیلی و بسیار کوتاه که در بالا نقل شد، میخواهد بگوید هنوز شرایط
تحولات بزرگ در ایران فراهم نیآمده است. یعنی شرایطی که حکومت دیگر نتواند و مردم
دیگر نخواهند!
ما نیز اعتقاد داریم که حکومت با دست گشادهای که در کیسه ثروت ملی کشور دارد، و
همچنین بهره گیری از باورهای مذهبی و حتی ترویج خرافات مذهبی هنوز اقشار قابل توجهی
از مردم را مستقیما در برابر خود ندارد، حتی در میان آنان که طرفدار جنبش سبز هستند
کسانی را
با خود همراه دارد. همچنان که باور داریم تا شکاف در حساسترین ارگانها و نهادهای
حکومتی – از جمله سپاه پاسداران- آشکار و علنی نشده و این بخش از نیروها به جنبش
مردم نپیوسته اند، نمیتوان از قدرت دگرگون ساز جنبش مردم سخن گفت.
اینها نکاتی است که در طول 6 سال و نیم گذشته، بارها در سرمقالههای راه توده، به
اشکال مختلف روی آنها تاکید کرده ایم. حتی در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی نیز با
جسارت کامل و در اوج تبلیغ سخنرانی فرمانده وقت سپاه پاسداران "رحیم صفوی" که وعده
بریدن زبانها و شکستن قلمها را داده بود، نوشتیم که باید بخشی از فرماندهان سپاه
را به سوی اصلاحات جلب کرد!
آنچه در ادامه توصیه کوتاه بالا میتوانیم و میخواهیم اضافه کنیم اینست:
توازنی که در یک جمله کوتاه به آن اشاره شده، یعنی "توان حکومت" و "توان جنبش" بسیار شکننده است.
این شکنندگی به دلیل تضادهای در حال رشدی است که در تمام عرصههای اقتصادی و فرهنگی
و مذهبی و سیاسی در ایران جریان دارد و به اشکال مختلف، هر از چندگاهی بخشی از آن بیرون
میزند. از جمله در زمینه غارت و اختلاس در حاکمیت، تقابلهای سیاسی میان دسته
بندیهای جناح راست و حاکم جمهوری اسلامی، فقر و نابرابری که از مرز کنترل عبور
کرده است. بیکاری، نابودی تولید صنعتی در کشور، نابودی کشاورزی و رسیدن سرمایهداری
تجاری به آخرین مرزهای قدرت مانور برای حفظ حاکمیت!
بدین ترتیب است که با جرات میتوان گفت، آن توازن مورد اشاره، به نفع جنبش مردم و به زیان قدرت
حاکم در حال تغییر است و با کشیده شدن اولین آجر از زیر "پی" بنائی که حاکمیت در آن
سنگر گرفته، این بنا فرو خواهد ریخت. ما در توازن شکنندهای که در بالا به آن اشاره
شده، ثبات نمیبینیم و عمر درازی هم برای قائل نیستیم و به همین دلیل اعتقاد به
توانمندی و یا توانمند شدن جنبش مردم داریم و این ارزیابی ما در تحلیلها و
تفسیرهائی که در راه توده منتشر میشود منعکس است. در یک کلام، ما دوران "رکود" را
طی نمیکنیم، بلکه دوران رشد یک جنبش عمومی و ملی برای رسیدن به مرحله شکوفائی
برای تغییرات اساسی در جمهوری اسلامی و ایران را طی میکنیم.
راه توده 334 4 مهر ماه 1390