تله انتخابات،
یکبار دیگر
در برابر جبهه ارتجاع و کودتا
جبهه ارتجاع (اصولگرا شده) در شرایطی مشابه شرایط آستانه انتخابات مجلس ششم قرار دارد. ضمن اینکه تجربه و داغ انتخابات مجلس ششم را نیز با خود دارد. در انتخابات مجلس آینده که در پایان امسال برگزار میشود، این جبهه ارتجاع و آمران و عاملان کودتای 22 خرداد یا باید تن به انتخابات آزاد بدهند که معنای آن تبدیل شدن دوباره به اقلیتی ناچیز در مجلس آینده خواهد بود٬ یا شوک تحریم عظیم و ملی انتخابات را بپذیرد، و یا بسوی ماجراجوییهای بزرگ ضد ملی برود. بازگردیم به سال 1378 و اطلاعیه راه توده به مناسبت ترور سرلشگر صیاد شیرازی.
صبح روز 21 فررودین 1378 سرلشکر صیاد شیرازی
از فرماندهان مشهور ارتش جمهوری اسلامی در برابر خانه اش در تهران ترور
شد. درست شبیه ترور دانشمندان اتمی در دو سال اخیر!
دستگاههای حکومتی بلافاصله در یک هیاهوی هماهنگ تبلیغاتی این ترور را به
اعضای سازمان مجاهدین خلق نسبت دادند که در پوشش "رفتگر" اقدام به ترور وی
کردهاند. ساعاتی بعد سازمان مجاهدین خلق نیز به این هیاهو پیوست و با خبر
دادن از "عملیات قهرمانه مجاهدین" مسئولیت این ترور را پذیرفت. در بحبوحه
این هیاهوی تبلیغاتی، فوق العاده 22 فروردین 78 راه توده با عنوان "ترور
سرلشکر صیاد شیرازی ادامه قتلهای سیاسی – حکومتی سال گذشته است" منتشر شد.
ابعاد این اطلاعیه فراتر از ترور صیاد شیرازی بود و در آن تحلیل مفصلی از
وضعیت جنبش اصلاحات و جبهه ارتجاع ارائه شد که بخشهایی از آن را
میخوانیم.
امروز دیگر نقش وزارت اطلاعات و تیم های ترور، در ترورهای سالهای اخیر و
از جمله صیاد شیرازی بر همگان آشکار است (مثلا نگاه کنید به راه توده شماره
323 تیرماه 1390 ) ولی در آن شرایط و آن روزها و با پذیرش مسئولیت این
عملیات توسط مجاهدین خلق٬ قاطعیت راه توده در اعلام اینکه ترور توسط
برپاکنندگان قتلهای زنجیرهای صورت گرفت حیرت انگیز است. فوق العاده راه
توده نوشت:
"اطلاعیههائی که به نام مجاهدین خلق در پذیرش مسئولیت ترور سرلشکر صیاد
شیرازی منتشر شده و یا اخبار مربوط به پذیرش مسئولیت این ترور٬ توسط یکی
از سخنگویان سازمان مذکور٬ که در مطبوعات حکومتی با آب و تاب آن را منتشر
شد٬ کوچکترین تغییری در درک عمومی مردم ایران از دلائل واقعی این ترور و
شناخت هدایت کنندگان حکومتی آن بوجود نیاورده است. شاید برخی توابین
مجاهدین خلق در شبکه ترور حکومتی به کار گرفته شده و همانند دیگر
تروریستهای وابسته به حکومت از انواع امکانات نظامی و اطلاعاتی برای
اجرای نقشههای مافیای بازار و ارتجاع مذهبی بهره مند باشند٬ اما این به
معنای دست نداشتن مافیای مذکور در تروهائی نظیر ترور سرلشکر صیاد شیرازی
نیست. به موجب شناخت همگانی مردم ایران٬ ترور سرلشکر صیاد شیرازی بخشی از
طرحهای جدید و توطئه آمیز جبهه ارتجاع برای مقابله با جنبش عمومی مردم
ایران است."
راه توده در همین فوق العاده با تحلیل شکست جبهه ارتجاع در انتخابات شوراها
نوشت:
"سخنرانی علی خامنه ای٬ رهبر جمهوری اسلامی در آغاز سال نو٬ که طی آن
مطبوعات غیرحکومتی و آزادیهای بسیار محدود کنونی مطبوعات را نشانه گرفت٬
در حدی که بتوان حرکات و توطئه های آینده را پیش بینی کرد٬ افشاگرانه بود.
خط و نشانی که شیخ محمد یزدی٬ رئیس قوه قضائیه٬ در نخستین نماز جمعه سال
جدید برای مطبوعات کشید٬ نشان داد که به او نیز اطمینان داده شده که برای
یورش به جنبش مردم و مقابله با دولت خاتمی به وی نیاز است و بی اعتنا به
شناخت و نفرتی که مردم نسبت به وی دارند٬ میتواند بر سر مقامش بماند."
راه توده حوادث آینده را سپس چنین پیش بینی میکند:
"در هفتهها و ماههای آینده جنبش عمومی مردم ایران شاهد رویدادها و
مقاومتهای دیگری نیز از سوی طردشدگان مردم ایران در انتخابات
ریاستجمهوری و شوراها خواهد بود. شکست عظیم و رسوا کننده نمایندگان
ارتجاع مذهبی و سرمایه داری تجاری ایران در انتخابات شوراها (با وجود همه
محدودیتی که برای مردم و کاندیداهای مورد نظر آنها ایجاد شده بود) بار دیگر
این یقین عمومی را تایید کرد٬ که سکانداران دستگاه قضائی طرفدار ولایت
مطلقه فقیه٬ چماقداران خیابانی٬ دم و دستگاه ائمه جمعه٬ افراد مورد حمایت
شورای نگهبان٬ افرادی که در لیست "موتلفه اسلامی" مورد حمایت قرار
میگیرند٬ بازاریها٬ وابستگان روحانیت مبارز و هر نماینده و کاندیدایی که
مردم آنها را وابسته به این طیف تشخیص بدهند٬ در هیچ انتخاباتی شانس عبور
از صافی سنجش عمومی را نداشته و انتخاب نخواهند شد."
راه توده در شرایطی که هنوز یک سال تا انتخابات مجلس ششم باقی مانده بود
چنین نوشت:
"مخالفان تحولات٬ بازندگان بزرگ انتخابات آینده مجلس خواهند بود و اکثریت
کنونی مجلس اسلامی(مجلس پنجم) به اقلیتی ناچیز تبدیل خواه شد."
اهمیت این پیش بینی در اینجا بود که برخی از احزاب و گروههای اپوزیسیون
خارج کشور ایران تا ده روزمانده به انتخابات مجلس ششم هم هنوز دنبال "جهت
باد" میگشتند و نمیدانستند آیا باید در انتخابات شرکت کرد یا نه و به چه
کسانی رای داد یا نداد.
راه توده سپس به دو راه حلی که برای فرار از شکست دربرابر جبهه ارتجاع قرار
دارد اشاره کرد و نوشت:
"در این بن بست٬ دو راه حل دربرابر جبهه ارتجاع و مخالفان تحولات قرار
دارد:
1- شکاف در این جبهه٬ با هدف پذیرش واقعیات امروز جامعه ایران و خواست مردم
ایران که در این صورت٬ آوار شکست بزرگ بر سر این بخش از جناح راست فرود
نخواهد آمد؛
2- کشاندن کشور به لبه پرتگاه بزرگترین ماجراجوئی ها و خونینترین
مقابلهها با جنبش مردم ایران٬ که در این صورت٬ چیزی بنام جمهوریت از نظام
کنونی ایران باقی نخواهد ماند."
جبهه ارتجاع در آن زمان نتوانست هیچکدام از این دو راه حل را عملی کند ولی
امروز در شرایطی مشابه قرار دارد. ضمن اینکه تجربه و داغ انتخابات مجلس ششم
را نیز با خود دارد. در انتخابات آینده مجلس نیز که پایان امسال برگزار
میشود جبهه ارتجاع و کودتا یا باید تن به انتخابات آزاد بدهد که معنای آن
تبدیل شدن دوباره به اقلیتی ناچیز در مجلس آینده خواهد بود٬ یا شوک تحریم
عظیم و ملی انتخابات را بپذیرد و یا بالاخره بسوی ماجراجوییهای بزرگ ضد
ملی رود. آنچه در سال 1378 نشد در سال 1390 خواهد شد؟
راه توده 328 24 مرداد ماه 1390