از میان سلسله مقالات سمینار "لنین" در فرانسه |
در بحبوحه بحران سرمایهداری، با آنکه نباید خود را درباره رشد راست افراطی و دیگر نشانه های نا امیدی به ندیدن زد، نیاز به چشم انداز سیاسی کاملا آشکار است، نیازی که در اینجا و آنجا و در سیاره ما به شکل جنبش های مختلف بیان می شود. در این شرایط، کار و فعالیت لنین، این اندیشمند بزرگ انقلاب، روشنگر راه ما در این جستجوست. من در کارنامه لنین 6 تز را می بینم که بنظر من تمام اهمیت خود را همچنان حفظ کرده اند: 1- انقلاب پیش از هر چیز یک جنگ است. لنین سیاست را با هنر نظامی تشبیه می کند و بر ضرورت وجود احزاب انقلابی، سازمان یافته و منظم پای می فشارد. از نظر او حزب یک باشگاه فکر نیست. 2- از نظر لنین همچون مارکس، یک انقلاب سیاسی، همچنین و بویژه انقلابی اجتماعی نیز هست، یعنی تغییر در شرایط طبقاتی که جامعه به آن تقسیم شده است. این به معنای آن است که همواره باید مفهوم واقعی دولت یا "جمهوری" را شناخت. مثلا بحران پاییز 2008 در فرانسه به روشنی نشان داد که تا چه اندازه در متروپل های سرمایهداری، دولت و پول مردم ممکن است در خدمت منافع بانک ها و مشتی ثروتمند قرار گیرد. به عبارت دیگر، دولت به هیچوجه بر فراز طبقات نیست. 3- انقلاب شامل یک سلسله نبردهاست و این وظیفه حزب انقلابی است که در هر مرحلهی مبارزه شعارهایی متناسب با اوضاع و امکان های برخاسته از آن ارائه دهد. این شعارها را نمی توان از روحیه ای که به مردم نسبت داده می شود یا از "نظر"های برخاسته از نظرسنجی ها تعیین کرد. زمانی که مثلا سه میلثون تن در خیابانها راه پیمایی می کنند دیگر تنها تشکیل نشست رهبران سندیکایی کفایت نمی کند، بلکه باید چشم انداز دیگری را در برابر مردم باز کرد. در غیراینصورت جنبش ناامید و خاموش می شود، چرا که مشارکت کنندگان در تظاهرات نتوانسته اند به ماهیت دقیق اهدافی که باید بدان دست یابند و مفهوم عمومی حرکت خود آگاه شوند. 4- لنین همچنین تاکید می کند که مسایل عمده زندگی خلق ها هرگز به شکلی غیر از بکارگیری "نیرو" حل نشده است. این البته به معنای آن نیست که باید دربرابر حریف به خشونت متقابل یا سرکوب خونین دست زد. زمانی که میلیون ها تن تصمیم گرفتند در میدان تحریر، در قلب قاهره، تجمع کنند و نشان دادند که هیچ چیز نمی تواند آنها را از این تصمیم منصرف کند، این خود نشان دهنده "نیرو" است. بنظر لنین باید با توهمات کسانی که همه چیز را از پارلمان و صندوق رای انتظار دارند مبارزه کرد. 5- انقلابی نباید مبارزه برای اصلاحات را کوچک انگارد. لنین بخوبی آگاه است که در برخی مواقع چنین اصلاحاتی، نشانگر یک امتیاز موقت، گاه دامی است که طبقه حاکمه به آن رضایت می دهد تا کسانی را که در برابرش مقاومت می کنند خواب کند. با اینحال وی معتقد است که رفرم در بیشتر موارد اهرم نوینی برای مبارزه انقلابی است. 6- بالاخره، سیاست از سپیده دم سده بیستم آنجایی آغاز می شود که توده های میلیونی، گاه دهها میلیونی قرار گرفته اند. لنین با طرح این ششمین تز بنظر می رسد که کانون انقلاب را به سوی کشورهای تحت سلطه، مستعمره و شبه مستعمره می بیند. خلاصه باید لنین را باید همچنان و پس از فرو ریزی سوسیالیسم واقعا موجود خواند و باز خواند تا آینده را تدارک دید. |
راه توده 330
7 شهریور ماه 1390