راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

مجتبی واحدی
هم دیر آمد
و هم زود رفت

 

آقای مجتبی واحدی سردبیر سابق و از راه دور روزنامه "آفتاب یزد" است. این روزنامه بسته شد و آقای واحدی هم رفت در پی مصاحبه و گفتگو و سخنرانی در خارج کشور. با بریده شدن پیوند ایشان با داخل کشور٬ آنچه برای همه کسانی که نظرات منسجم و پایداری ندارند و برعکس علاقه زیادی به سخن گفتن دارند، برای آقای واحدی نیز پیش آمد. یعنی بتدریج هماهنگ شد با شرایط حاکم بر خارج کشور و رفت دنبال آنچه در خارج برای آن دست می‌زنند و هورا می‌کشند.

با حصر آقایان موسوی و کروبی سرعت حرکت ایشان هم زیاد شد. با پذیرفته نشدن وی به رهبری شورای هماهنگی راه سبز امید – که با سخنان اخیر آقای واحدی معلوم می‌شود تصمیم درستی بوده است – حملات ایشان به این شورا آغاز شد. بتدریج انتقاد از اصلاحات و محمد خاتمی را شدت داد و این اواخر هم اعلام کرده است که دیگر "اصلاح طلب" نیست! البته، این سخن آخر منطقی‌‌ترین و درست‌‌ترین سخنی است که ایشان در دوران اخیر بر زبان آورده است، به این شرط که به لوازم و ضروریات آن نیز پایبند باشد و باقی بماند. زیرا دولا دولا شترسواری نمی شود کرد. هم مدعی عدم اعتقاد به اصلاحات بود٬ هم بعنون "مشاور" این یا آن رهبر "اصلاحات" سخنرانی کرد.

بنظر ما در این صورت است که وزن افرادی مانند آقای واحدی معلوم می‌شود. زیرا وزنی که تا به امروز به آقای واحدی در خارج کشور داده می شد به خاطر آن بوده که ایشان را به نادرست اصلاح طلب و نزدیک به رهبران اصلاحات معرفی کرده اند و نه به خاطر حرف هائی که اکنون او می زند و سالهاست که در خارج از کشور احساساتی تر از ایشان دیگران زده اند.

با سخنان اخیر ایشان که در قالب انتقاد از آقای خاتمی بیان شده، و به اعتراف خود وی، معلوم شد که وی اصلاح طلب نیست و هیچ بخش اصلاح طلبان را نمایندگی نمی‌کند و هیچ رابطه‌‌ای با جنبش سبز و اصلاحات و موسوی و کروبی و خاتمی و بقیه اصلاح طلبان ندارد.

از این مرحله به بعد است که باید دید از ایشان چه باقی می ماند که قابل رقابت با دارندگان همین نظرات در میان طیف چپ نما و راست رو خارج از کشور باشد.

آقای واحدی در نتایج "نو"یی که بدان دست یافته مدعی است که اصلاحات در چارچوب ولایت فقیه امکان پذیر نیست. آقای خامنه‌‌ای همه کاره است. قدرقدرت است. بدون خواست و اشاره و پذیرش و گوشه چشم او هیچ تحولی ممکن نیست. تازه همه چیز به قانون اساسی٬ آن هم نه همه قانون اساسی٬ بلکه یکی دو اصل آن بستگی دارد. این چند اصل قانون اساسی بالاتر از تناسب قواست. بالاتر از جنبش مردم است. خواست مردم٬ مبارزه آنها٬ جنبش آنها هیچ کاره است. نه می‌تواند آقای خامنه‌ای را به عقب نشینی وادار کند٬ نه می‌تواند امکان اجرای مترقیانه قانون اساسی را فراهم کند و ....

معلوم نیست آقای واحدی این سخنان را خطاب به چه کسانی می‌گوید؟ اگر منظور سلطنت طلب‌ها و مجاهدین خلق و حزب کمونیست کارگری و کج و کوله‌ها و چپ و چوله‌ها و نان به نرخ روزخورهای اپوزیسیون خارج کشور هستند که آنها خود 20 سال زودتر از آقای واحدی این‌ها را گفته‌اند و به همان اندازه که به سیاهی لشکر نیاز دارند به یک رهبر جدید از راه رسیده نیاز ندارند. اگر خطاب ایشان به امثال راه توده است که ما پاسخ این "نو" اندیشی ها را 20 سال پیش کهنه کردیم. در حدی که حتی نیازی به پاسخ دادن به استدلال‌هایی در این سطح نمی‌بینیم و ایشان را ارجاع می‌دهیم به آرشیو راه توده یا مرور مقالات راه توده.

آقای واحدی در آخرین سخنرانی خویش، از پشت میز اتاق خود، پرونده انتخابات آینده مجلس را به سود حاکمیت بست! جنبش سبز این همه انتظار کشیده و خون دل خورده تا برسد به امروز٬ تا بتواند گلوی حاکمیت را بر سر بزنگاه انتخابات بگیرد و از انتخابات بعنوان مهمترین نقطه ضعف حکومت و بهترین فرصت برای افشاگری٬ آگاه سازی٬ تحمیل عقب نشینی به حاکمیت٬ تعمیق شکاف و اختلاف و ضعیف کردن جبهه نیروهای ارتجاعی بسود مردم بهره بگیرد و آقای واحدی به میدان پریده و چنین می‌انگارد که با چند جمله پردازی در مورد قدرقدرتی و قوی شوکتی آقای خامنه‌‌ای و فلان اصل قانون اساسی و "نمی شود" و "ممکن نیست" و "نمی گذارند" ماجرای انتخابات را تمام کند. جنبش سبز را از بازیگر اصلی صحنه که می‌تواند میزان زنده بودن٬ نفوذ٬ اثرگذاری و نقش بی بدیل خود را در کشاکش انتخابات به اثبات برساند به ناظر منفعل و بی خاصیت ماه‌های آینده کشور تبدیل کند.

با آنکه آقای خاتمی شرایط شرکت اصلاح طلبان در انتخابات آینده را به صراحت در چارچوب آزادی زندانی سیاسی٬ آزادی مطبوعات٬ دلجویی از آسیب دیدگان کودتا٬ برگزاری انتخابات بصورت آزادانه و غیره تعیین کرده – که عینا همان شرایط بیانیه 17 مهندس موسوی است - آقای واحدی این را نمی‌پذیرد و مدعی است که آقای خاتمی  چون در فلان جا به فلان گفته رهبر اشاره کرده و گویا منظور رهبر را درست نفهمیده و ... پس منظورش شرکت بی قید و شرط در انتخابات است. آقای واحدی چنان سخن می‌گوید که گویی وظیفه محمد خاتمی همچون یک رهبر سیاسی آن است که برود و کنه منظور آقای خامنه‌‌ای را کشف کند. در حالیکه می‌توان و باید ظاهر هر سخنی را در برابر واقعیت عملی که در کشور حاکم است قرار داد و تناقض‌های آن را بدینوسیله نشان داد. این خود نوعی افشاگری و قرار دادن افراد در برابر ظاهر ادعاهای آنان است. چگونه می توان سر از این حساب دو دوتا در نیآورد و برای این و آن تکلیف روشن کرد؟

اگر آقای واحدی این سخنان را، مانند بسیاری دیگر که آن را گفته و می گویند، از جانب خود می‌گفت نه ما بدان می‌پرداختیم و نه تصور می‌کنیم کسی برای این رونویسی‌ از نظرات اهمیت و ارزشی خاصی قایل می‌شد. ولی متاسفانه ایشان همه جا تحت عنوان "مشاور"‌ آقای کروبی مصاحبه می‌کند و وجهه و اعتبار آقای کروبی را در پشت نظرات ساده گرایانه و انحرافی خود قرار می‌دهد. عده‌‌ای هم دور ایشان جمع شده و می‌کوشند از این طریق در جبهه اصلاحات شکاف بیاندازند. چنین شکاف‌هایی هرقدر هم که جزیی باشد می‌تواند موضع این جبهه را ضعیف کرده و در نتیجه نه تنها کمکی به آزادی آقای کروبی نمی‌کند بلکه در این کار اخلال هم ایجاد می‌کند. ما یقین داریم اگر آقای کروبی در شرایط حصر و حبس نبود در برابر این سخنان قاطعانه موضع می‌گرفت. آقای کروبی اگر می‌خواست به سخنان آقای واحدی هم نظر باشد باید 20 سال پیش این کار را می‌کرد و هیچگاه ریاست مجلس ششم را نمی‌پذیرفت و دو بار خود را نامزد رییس جمهوری نمی‌کرد. امروز هم در حصر نبود. کروبی و موسوی در حصر هستند زیرا معتقد به اصلاحات‌اند. زیرا آزادی آنان برای حاکمیتی که نمی داند با انتخابات آینده مجلس و ریاست جمهوری چه کند که هم مردم پای صندوق بیآیند و هم بتوان سر آنها کلاه گذاشت و لیست و نفر خود را از صندوق بیرون آورد، دشواری را دو چندان می کند.

در مورد سوابق آقایان کروبی و موسوی و خاتمی... درجمهوری اسلامی و در جریان انقلاب و همچنین تاریخ انقلاب و سالهای اول جمهوری اسلامی نیز ما توصیه می کنیم، آقای واحدی با کم کردن از سخنرانی ها ومصاحبه های خود، وقتی  برای مطالعه بیشتربرای خود فراهم کند.  

 

 

 

                                راه توده  322        13 تیر ماه  1390

 

بازگشت