13 سال |
در بهمن ماه 1377 مسعود رجوی٬ رهبر مجاهدین خلق٬ فحشنامهای علیه "راه توده" و "حزب توده ایران" منتشر کرد. انتشار این فحشنامه با واکنش نشریه "نامه مردم" روبرو شد. واکنشی که محتوای آن تایید فحشنامه و فقط اعتراض به این بود که چرا آقای رجوی نه "نامه مردم" که "راه توده" را ارگان حزب دانسته است. به اینترتیب راه توده همزمان با دو فحش نامه روبرو شد: اول فحش نامه مسعود رجوی و سپس فحش نامه "نامه مردم". مقاله راه توده با عنوان "نامه مردم هویت ارگان مرکزی حزب توده ایران را دارد؟" (راه توده شماره 81 اسفند 1377) پاسخی به این دو فحشنامه بود. راه توده نوشت: "نشریه نامه مردم در شماره 550 (بهمن 1377) خود به بهانه پاسخ به آخرین ادعاهای مسعود رجوی٬ در ارتباط با حزب توده ایران خود ادعاهائی مشابه مسعود رجوی و نشریه "مجاهد" درباره "راه توده" را عنوان کرده است! نامه مردم پاسخ به مسعود رجوی را با این عنوان بزرگ٬ در صفحه اول خود منعکس کرده است: "مسعود رجوی٬ در بن بست بی فرهنگی٬ سفسطه گری و دروغ پردازی". حیرت آور آنکه نویسنده این پاسخ٬ در افترازنی به "راه توده"٬ متاسفانه چنان قلم بر کاغذ نهاده است٬ که اگر پاسخی بر آن ضرورت داشته باشد٬ عنوانش همان است که "نامه مردم" برای مسعود رجوی انتخاب کرده است! ظاهرا٬ "نامه مردم" پس از سالها یورش تبلیغاتی همه سویه به رهبری حزب توده ایران تا پیش از یورش ها و بویژه مشی و سیاست آن دربرابر انقلاب بهمن 57 ٬ نیروهای مذهبی٬ آیتالله خمینی و جمهوری اسلامی، تازه به یاد دفاع از حزب و تاریخ آن افتاده است. باید گفت "ظاهرا"٬ زیرا این بار نیز پاسخ به مسعود رجوی و باصطلاح دفاع از حزب٬ بهانه ایست برای اتهام زنی و ضد تبلیغات علیه "راه توده" و جدا کردن حساب خود٬ از حساب رهبری اعدام شده و سیاست و مشی حزب توده ایران در برابر انقلاب و جمهوری اسلامی!" راه توده سپس به بررسی فحش نامه مسعود رجوی پرداخته و با اشاره به عملکرد و فعالیتهای سازمان تحت رهبری وی مینویسد: "لحن٬ شیوه بیان٬ نحوه نگرش و اصولا عملکرد مسعود رجوی در سالهای پس از 1359 تا کنون بر کمتر سازمان سیاسی ایران پنهان است. سهم وی به عنوان رهبر سازمان مجاهدین خلق ایران در انواع حادثه جوئی ها٬ که در نوع خود راه را برای تسلط ارتجاعیترین و ضدملیترین نیروهای مذهبی بر حاکمیت جمهوری اسلامی هموار نمود٬ هرگز در پشت پرخاشجوئیها و ادعاهای امروز پنهان نمانده و نخواهد ماند. هر یک از جداشدگان شورای ملی مقاومت٬ داستانهائی بی پایان در این زمینهها دارند٬ همچنان که هزاران عضو منتقد و جدا شده از سازمان مذکور و رهبری کنونی آن دارند." ولی نامه مردم به جای پاسخ روشن به مسعود رجوی دست به کار نفی گذشته حزب و فحاشی به راه توده شده. مقاله راه توده چنین ادامه می یابد: تمام پاسخ "نامه مردم" به مسعود رجوی را وقتی از تعارفات و اعتراض به لحن و کلام مسعود رجوی پاک کنی٬ میماند این نکته اساسی که "اگر ما دنباله روی از خمینی کردیم و درشناخت او اشتباه کردیم٬ شما هم در ابتدا همین سیاست را داشته اید" بنابراین : "این اشتباه ما به آن اشتباه شما در" البته نویسنده نامه مردم گله هم از مسعود رجوی دارد و آن اینکه: چرا حساب ما را با حساب راه توده قاطی میکنید. آنها (یعنی راه تودهایها) شجره حزب گذشته اند٬ در حالیکه ما٬ یعنی نامه مردم "مبتکر سیاست تحریم انتخابات٬ کاست روحانیت٬ حکومت آخوندی٬ حاکمیت یکدست و ..." هستیم. نویسنده "نامه مردم"٬ بدینترتیب و در پوشش پاسخ به مسعود رجوی٬ سیاست حزب توده ایران در سالهای پس از پیروزی انقلاب را از روی سر همه توده ایها و بی اعتنا به نظرات و دیدگاههای هزاران تودهای٬ به زعم و سلیقه خودش٬ دنباله روی از خمینی معرفی میکند٬ چنانکه گوئی باید باجی به امثال مسعود رجوی داده شود!" راه توده سپس با انتقاد از شیوه پاسخگویی نویسنده نامه مردم٬ شیوه اصولی بحث را به وی یادآوری کرده و مینویسد: "پاسخ حزب توده ایران به ارزیابیها و سخنان اخیر مسعود رجوی آن نیست که "اگر ما دنبال خمینی افتادیم٬ تو هم افتاده بودی!" سخن حزب توده ایران با امثال مسعود رجوی از اینجا شروع نمیشود. سخن از آنجا آغاز میشود که "اگر مشی و سیاست اصولی و واقع بینانه سالهای 58 و 59 سازمان مجاهدین خلق ایران٬ صادقانه همان باقی میماند٬ که بود٬ ای بسا مسیر انقلاب به اینجا که اکنون قرار داریم٬ ختم نمیشد". بحث توده ایها با مسعود رجوی از این نقطه آغاز میشود؛ البته آن توده ایها که در داخل کشور بوده٬ در انزوا به سر نبرده اند٬ در متن حوادث بوده اند٬ روی موج به حزب نپیوسته٬ ریشه در حزب توده ایران دارند و ..." به همان اندازه و به همان دلیل که پاسخ نامه مردم به ادعاهای رجوی نادرست و غیراصولی است ادعاهای آن درباره مسایل درونی حزب نیز غیراصولی است. راه توده مینویسد: نویسنده پاسخ به مسعود رجوی٬ که معلوم نیست چه مرجع و ارگان حزبی و کدام اجتماع توده ایها به او اجازه این نوع اظهار نظر را داده است و اصولا دارای کدام صلاحیت حزبی٬ سیاسی٬ تشکیلاتی و سوابق حزبی و مبارزاتی است٬ گامهای بلندتری هم بر میدارد و به شیوه رهبران شورای نگهبان و ولایت فقیه٬ خودش را "حزب" و دیگران را "ضد حزب" معرفی میکند. ما اگر بجای نویسنده پاسخ به مسعود رجوی بودیم٬ بجای خشمگین شدن از اینکه مسعود رجوی پاسخ "راه توده" را به عنوان سخنگوی حزب توده ایران داده٬ از خود سوال میکردیم «چرا دوست و دشمن٬ موافق و مخالف حزب توده ایران٬ در داخل و خارج از کشور٬ "راه توده" را تودهای و سخنگوی حزب توده ایران یافتهاند و کاری به "نامه مردم" ندارند؟ پاسخ بسیاری از ابهامات از دل همین سئوال بیرون میآید! در غیراینصورت٬ روز به روز این درک و ارزیابی بیشتر تقویت خواهد شد که: "نامه مردم" نام ارگان مرکزی حزب توده ایران است٬ اما آن "نامه مردم" که اکنون در مهاجرت منتشر میشود٬ فاقد هویت٬ صلاحیت و کیفیت ارگان مرکزی حزب توده ایران است! و هرچه سریعتر باید توده ایها برای حل این مشکل٬ چارهای عمومی و همگانی بیاندیشند!" مقاله راه توده ریشه برخورد نامه مردم را در جدا کردن حساب خود در مهاجرت از حساب حزب و تاریخ آن اعلام کرده و تاکید میکند: "نامه مردم بیگانه با اوضاع و شرایط ایران٬ برای خودش حسابی در مهاجرت باز کرده که از حساب حزب و تاریخ آن جداست! "تحریم انقلابی" انتخابات مجلس پنجم٬ تحریم شرمگینانه انتخابات ریاستجمهوری دوره هفتم (دوم خرداد)٬ اعلام "یکسان بودن همه جناحها در جمهوری اسلامی" و سپس رد آن٬ دعوت از توده ایها برای رفتن و کاندید شدن در انتخابات شوراها در عین تکرار شعار ضرورت تشکیل جبهه واحد ضد دیکتاتوری و پیش نرفتن هیچ حرکتی در رژیم ولایت فقیه! تخریب در مناسبات نوین و ضروری حزب توده ایران با نیروهای ملی و ملی- مذهبی ... تنها چند برگ از صدها برگ این دفتر است. دفتری که سرانجام نیز باید توده ایها بدقت آن را بررسی کرده و نظر نهایی خود را پیرامون آن دریک جلسه صلاحیتدار اعلام دارند. اتفاقا تمام بیم و هراس نویسنده باصطلاح "پاسخ به مسعود رجوی" نیز از همین حساب و کتاب حزبی است و به همین دلیل از سیاست "فرار به جلو" استفاده میکند! راه توده در پایان نتیجهای میگیرد که ما چیزی نداریم بر آن بیافزاییم : "آن نشریه و نویسنده و نویسندگانی که از طرد ولایت فقیه در جمهوری اسلامی دم میزنند٬ اما خود در مهاجرت مدافع سیستم ولایت فقیه برای حفظ موقعیت خوداند٬ آنها که از قانون و قانون گرائی در ایران و در جمهوری اسلامی دفاع میکنند٬ اما خود ناقض قانون حزبی٬ یعنی اساسنامه حزبی هستند٬ آنها که ترور فیزیکی و شخصیتی را در جمهوری اسلامی محکوم میکنند٬ اما خود به ترور شخصیتی در مهاجرت دست میزنند و ... چگونه میتوانند باور توده ایها را جلب کنند و خود را از انزوا و بی خبری بیرون بکشند؟» |
راه توده 323
20 تیر ماه 1390