راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

از کودتای 28 مرداد
تا کودتای 22 خرداد
دو کودتائی
که میان آنها
56 سال فاصله بود!
"ع.گلبانگ"

 

مرداد ماه هر سال یادآور کودتای سیاه  28 مرداد است که امسال 58 سال آن سپری می شود. هر سال به بهانه این رویداد ضد ملی مطبوعات و نیروهای مختلف کشور مطالب و تحلیل های گوناگونی را پیرامون این حادثه منتشر می کنند. کوشش و تلاشی که در این زمینه به خرج داده می شود هم با هدف تاریخ نگاری است، و هم پند گیری از این رویداد غم انگیز. همه آنها که در حوادث انقلاب سال 57 شرکت مستقیم داشتند، به خوبی به خاطر دارند که بلافاصله پس از فرار شاه از ایران، نخستین شعاری که نیروهای سیاسی و به ویژه انقلابیون چپ غیر مذهبی در خیابان ها سر دادند، هشدار نسبت به تکرار 28 مرداد بود، و این ناشی از کابوسی بود که همگان نسبت به آن وحشت داشتند. دریغ و افسوس که بیشتر نیروهای حاضر در انقلاب - چه چپ و چه ملی، چه مذهبی و چه غیر مدهبی-، در جستجوی یک شکل از کودتا بودند و نشانه های آن را جستجو می کردند، در حالی که امپریالیسم با انقلاب ایران به اشکال مختلف و با کودتاهای دیگری به مقابله برخاست.

علل انحراف انقلاب بهمن 57 از مسیر واقعی خود، در عین حال که عمدتا ناشی از توطئه های خارجی و یورش نیروهای واپسگرا و مخالفت آرمان های واقعی انقلاب در داخل کشور بود، در عرصه دیگری، ناشی از عدم هوشیاری نیروهای مترقی برای خنثی سازی این توطئه ها نیز بود. نیروهای مترقی، به درس های جنبش ملی 32- 30 بهای لازم را ندادند، در حالیکه نیروهای ارتجاعی، با مهارت کامل از تجربه گذشته درس گرفتند. در تمام این دوران، کادرهای قدیمی و شناخته شده نیروهای ارتجاعی دوران جنبش ملی بی وقفه سرگرم سازماندهی و اجرای توطئه های مختلف بودند. از این جمله اند "مظفر بقائی" و همفکران وی نظیر "حسن آیت"، که بعدها مشخص شد، سران کنونی جمعیت موتلفه اسلامی نیز در کنار آنها عمل می کرده اند. در این دوران، حزب توده ایران یگانه حزب سیاسی بود، که دارای کادرهای قدیمی، پر تجربه و آگاه به رویدادهای جنبش ملی بود. در واقع، در این دوران، حزب توده ایران و کادرهای برجسته آن، یگانه حزب و چهره های انقلابی ایران بودند، که متکی به تجربه و آگاهی خود، دیگران را به هوشیاری فرا می خواند.

این دوران، بهر حال سپری شده است و اگر یادآوری آن ضرورتی برای این لحظات داشته باشد، همانا توجه به شرایط امروز حاکم بر ایران و دفاع از جنبش کنونی مردم ایران است.

اتحاد

آن چه باید از 28 مرداد و انقلاب بهمن آموخت، همانا کوشش در جهت اتحاد عمل نیروهای طرفدار تحولات در مقاطع مختلف حرکت جنبش و انقلاب است، چرا که پیروزی هر جنبش و انقلابی، در هر گام آن، بدون اتحاد نیروهای حاضر در صحنه مبارزه ممکن نیست.

اگر در سال های جنبش ملی شدن نفت، بین نیروهای انقلابی و پیشرو اتحاد عمل به وجود می آمد، امپریالیسم امریکا و انگلیس و دربار توطئه گر پهلوی هرگز موفق نمی شد کودتای خونینی را به مردم ما تحمیل کنند. این کودتا، در شرایط تفرقه بین نیروهای جبهه ملی از یک سو و عدم اتحاد بین جبهه ملی و حزب توده ایران از سوی دیگر عمل شد. جبهه دربار، ارتجاع مذهبی، زمین داران بزرگ، امپریالیسم، در عین حال که توانستند در جبهه جنبش تفرقه ایجاد کرده و از نزدیک شدن یاران مصدق به حزب توده ایران و برقراری اتحاد عمل آنها جلوگیری کنند، خود بر استحکام صفوف خود افزودند. بدین ترتیب کودتای 28 مرداد در شرایط تفرقه و دو دستگی نیروهای میهن پرست و مبارز به وقوع پیوست.

همین گونه است، شرایط آستانه انقلاب بهمن 57 و سال های نخست پیروزی آن. اگر اتحاد عملی در جریان انقلاب و پس از پیروزی آن، بین نیروهای انقلابی شکل گرفته بود، ای بسا سرنوشت انقلاب به نقطه کنونی نمی رسید و یا اگر هم می رسید، پیروزی نیروهای ارتجاعی بدین آسانی ممکن نمی شد.

مخالفین انقلاب، برخلاف نیروهای انقلابی، توانستند تجربه 28 مرداد را به خدمت گرفته و کاستی های آن را جبران کنند، در حالی که نیروهای انقلابی هم چنان سرگرم چپ روی، انحصار خواهی، نفی یک دیگر و رقابت با هم شدند. و در این میان، به استناد تمام اسناد منتشره، حزب توده ایران یگانه حزب بود، که نسبت به خطرات ناشی از این روند هشدار داد!

بدین ترتیب، صاحبان اصلی انقلاب، یکی از پس دیگری از میدان رانده شدند و با خروج انقلاب از مسیر واقعی آن، شرایط برای یکه تازی بورژوازی تجاری ایران متحدان مذهبی و مرتجع آنها به قدرت فراهم آمد.

 

چپ روی و افراط گرائی

نقش گروه های افراطی (چه مذهبی و چه غیر مذهبی) در انحراف هر جنبشی، نقشی برجسته است. این پدیده از آنجا اهمیت می یابد که ارتباط نزدیکی با شکل گیری اتحاد نیروها دارد. انقلاب بهمن نشان داد که گروه های افراطی و چپ روی ها چگونه می تواند انقلابی به عظمت انقلاب 57 را به انحراف به کشاند. در حقیقت چپ روی و سپس شکل گیری نیروهای فشار متکی به جریانات راست، یاور یکدیگرند.

ما، در سال های بعد از انقلاب همواره شاهد چپ روی ها و اعمال گروه های فشار، به ویژه در تهران بودیم. به همین دلیل است، که اکنون یک بار دیگر و با توجه به رویدادهای یک سال و نیم اخیر، باید از خود به پرسیم، از همه تجربه 28 مرداد و سال های اول پیروزی انقلاب، همه نیروهای پیشرو و مترقی درس لازم را گرفته اند؟

در سال های اول پیروزی انقلاب به کتاب فروشی های مقابل دانشگاه حمله می کردند، به مطبوعات یورش می بردند، به کلوب ها و دفاتر احزاب و سازمان های سیاسی حمله می کردند و شخصیت های انقلابی و آزادیخواه و ملی در تیررس انواع اتهامات و تخطئه ها قرار داشتند. در برابر، ما شاهد بودیم که چپ روهای غیر مذهبی در کردستان، ترکمن صحرا و جنگل های آمل به ماجراجوئی های کودکانه دست زدند و برخی گروه های مذهبی مانند گروه فرقان و سپس سازمان مجاهدین خلق دست هایشان را به ماجراجوئی هائی تاریخی آلوده ساختند. در این میان، توطئه گران مرتجع و امپریالیسم جهانی بزرگ ترین موج ترور و انفجار را در جامعه ما سازمان دادند و مجاهدین خلق خود را قهرمان این تروها و انفجارها معرفی کردند و یا شایعاتی را که در این باره نسبت به آنها وجود داشت تکذیب نکردند. کاری که هم اکنون نیز، طی یک سال و نیم اخیر جریان دارد!

صبح 28 مرداد 32، اوباش به رهبری شعبان بی مخ به خیابان ها ریختند و دست به تخریب و آتش سوزی زدند و زمینه را برای ورود به صحنه نیروهای نظامی کودتاگر فراهم ساختند. این اعمال به تدریج طی دو سال ادامه یافته و رشد کرده بود، تا روز 28 مرداد به اوج رسید و به کودتا انجامید.

طی سال های اول پیروزی انقلاب نیز همین اعمال توسط گروه های فشار، علیه احزاب و سازمان های سیاسی دنبال شد تا به حوادث خونین سال 60 و سپس یورش سراسری به همه احزاب مترقی و از جمله حزب توده ایران، در پایان سال 61 و آغاز سال 62 ختم شد. با این یورش، زمینه های لازم برای گسترش حوزه عمل و توطئه جناح راست، یعنی ارتجاع مذهبی و بازاری ها و تجار بزرگ فراهم شد.

پس از یک دوره عقب نشینی نیروهای مترقی و انقلابی، بار دیگر از سال 74 و پس از چند قیام کور که به خون کشیده شد، جنبش مردم وارد مرحله جدیدی شد. این مرحله از جنبش، پس از پشت سر گذاشتن تجربه انتخابات مجلس پنجم، با تمام نیرو در انتخابات هفتمین دوره ریاست جمهوری وارد میدان شد و با پیروزی مردم در این انتخابات و شکست سنگینی که نیروهای واپسگرا و غارتگر متحمل شدند، مرحله نوینی را جنبش مردم آغاز کرد. این مرحله را باید، دورانی توصیف کرد که نیروهای شکست خورده از مردم، با انواع توطئه های ضد ملی خود را آماده مقابله با مردم و خواست آنها برای ایجاد تحولات در ایران کردند و گام به گام آنها را به اجرا گذاشتند.

نتیجه همین توطئه ها همراه با اشتباهات و بی تجربگی های طرفداران تحولات بود که سرانجام به روی کارآمدن احمدی نژاد انجامید. ولی روی کار امدنی که تکرار آن با بهایی گزاف برای حاکمیت تمام شد. این بار مردم بودند که با درس گرفتن از تجربیات شکست ها و اختلاف ها و با وحدت عمل خود در حول جنبش سبز به حاکمیت اجازه ندادند که دولت احمدی نژاد را بنام "انتخابات" به مردم ایران تحمیل کند. کودتای 22 خرداد برخلاف کودتای 28 مرداد از همان ابتدا یک کودتای شکست خورده بود ولو اینکه احمدی نژاد و دار و دسته او را چند صباحی در راس کشور حفظ کرد یا همچنان در آینده حفظ کند. 22 خرداد برخلاف 28 مرداد نه تنها به بسته شدن دریچه های آگاهی مردم منجر نشد٬ برعکس بزرگترین افشاگری و آگاه سازی و بی پایه شدن همه تبلیغات حکومتی را بدنبال داشت.

کودتای 22 خرداد نیز مانند 28 مرداد بدون کمک خارجی قادر به پیروزی نیست ولی شکل این کمک متفاوت است. وظیفه ما این بار افشا و آگاه سازی نسبت به این شکل های تازه مداخله بسود کودتاست.

 

 

 

                                راه توده  325        3  مرداد ماه  1390

 

بازگشت