راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

نگاهی تحلیلی به تاریخ 200 ساله ایران
جرقه تنباکو
به انبار خشم
یک جنبش ملی
دکتر سروش سهرابی

 

 

جنبش تنباکو در عرصه سیاسی پیامد همراهی برخی از روحانیون بلند پایه مانند میرزای شیرازی با برخی از تجار بزرگ ایرانی در مقابل زیاده خواهی اروپائیان بود. قاجارها با میدان دادن به این زیاده خواهی‌ها و عدم پشتیبانی از تجار داخلی زمینه‌های جنبش را فراهم آوردند. این وضع خود زاییده انحطاط و بازتاب مقابله با آن بود.

جنبش تنباکو نخستین جنبش گسترده پس از جنبش‌های بابی است و از آنجایی که بازتاب تحقیر عمومی ایرانیان بود بسیاری از شهرنشینان و حتی اعضای خاندان قاجار و اشراف را با خود همراه کرد و بدینسان توانست گروه‌های گسترده‌‌ای از شهرنشینان را برای مهار حکومت قاجار بسیج کند. این تلاش جمعی و ‌‌ترقیخواهانه ملی در تداوم منطقی خود به جنبش مشروطیت فرا رویید و از اینرو اقبال شهرنشینان به جنبش مشروطیت را باید عمدتا در چارچوب احساسات ‌‌ترقیخواهانه ملی ارزیابی کرد. شعارهای عدالت خواهانه‌‌ این جنبش بیشتر بازتاب نوعی تلاش ملی برای برون رفت از عقب ماندگی از طریق گسترش مشارکت اجتماعی است. کوشندگان و قشرهای وسیع اجتماعی امروز هم این رویکرد را به صورتی دیگر پی می‌گیرند و می‌کوشند با افزایش مشارکت و نیز کنترل بیشتر اجتماعی بر حکومت راه برون رفتی از دوران واپسماندگی بیابند. به این‌‌ترتیب همین امروز نیز که شعارهای عدالت خواهانه به دلیل غارت‌های بی حساب حکومت در دستور روز جنبش قرار گرفته است، از نظر ماهیت خود زیر مجموعه‌‌ای از آرمان های‌‌ ترقیخواهانه ملی به شمار می‌روند.

به نظر می‌رسد با گذشت بیش از صد سال از جنبش مشروطیت٬ آرمان‌‌ پیشرفت ملی و‌‌ ترقیخواهی همچنان همراه با خواست مشارکت گسترده ‌‌تر اجتماعی و نظارت بر حکومت در صدر خواست‌های ملی قرار دارد. البته امروز و با وجود مخاطرات فراوان بر سر راه تاریخی ملت ایران، ما دارای همگونی اجتماعی بیشتری نسبت به دوران مشروطیت هستیم.

در توضیح منظور از "همگونی اجتماعی" باید گفت که مشخصه تحولات اجتماعی دوران قاجار که پس از قطعی شدن زوال آن تا یک سده بعد از خود را همچنان تحت تاثیر قرار داد، همان روند ناهنجار و ناموزون تحولات اجتماعی می‌باشد. این ناموزونی خود را در این واقعیت نشان داد که از طرفی حکومت قاجار رو به زوال و از هم گسیختگی می رفت، اما از سوی دیگر بندهای کهن بر بیشترین ساکنان این کشور یعنی روستائیان محکم‌تر می‌شود٬ روستاییانی که کاملا برکنار از تحولات اجتماعی در شرایطی قرون وسطائی زندگی می‌کردند. این روستاییان درحدود 70 درصد جمعیت کشور را تشکیل می‌دادند که در بی خبری کامل زندگی خود را همچون سده‌های پیش ادامه می‌دادند.

در شهرها مناسبات تازه و بی سابقه‌‌ای میان گروه‌های اجتماعی شکل گرفت که هرگز در دوران قبل از آن دیده نشده بود. ما شکل گیری این نوع مناسبات را متاثر از شکست‌های پادشاهان قاجار از طرفی و ساقط نشدن و بر تخت ماندن آن‌ها از طرف دیگر می‌دانیم. به نحوی که در نتیجه شاهان قاجار نه مهمترین بازیگر عرصه سیاسی و اجتماعی ایران چون پادشاهان قبل از خود٬ بلکه به یکی از بازیگران مهم آن صحنه تبدیل شدند.

در این دوران سرمایه داری تجاری ایران با وجود بسیاری از بازرگانان وطن دوست نتوانست زمینه‌های ایجاد یک صنعت ملی را پایه گذارد که این خود به دلیل ضعف حکومت مرکزی در پشتیبانی از تولیدات ملی بود. نتیجه این عدم پشتیبانی٬ ورشکستگی بسیاری از پیشه وران و گروه‌هایی از دهقانان بود که از یکسو به مهاجرت‌های گسترده به قفقاز و آسیای مرکزی انجامید و از دیگر سوی به پا گرفتن قشر جدید سوداگر ملاک منجر شد که مازاد سرمایه خود را صرف خرید روستاهای ایران می‌کرد که سودی تضمین شده نسبت به سرمایه گذاری صنعتی داشت.

مهاجرت وسیع پیشه وران و گروه‌هایی از روستائیان بعدها پایه ایجاد گروه‌های رادیکال‌‌تر اجتماعی شد که از اولین نمایندگان آن می‌توان از طالب اُف نام برد که در میان برخی از ساکنان شهرهای ایران مخاطبینی داشت. گسترش کمی و کیفی مهاجران ایران مخصوصا در قفقاز به شکل گیری نخستین گروه‌های طرفدار سوسیال دمکراسی انجامید که تحت تاثیر انقلابیون روسی قرار داشتند. هم اینان حامل اندیشه‌های سوسیال دمکراتیک به داخل ایران شدند. سپس همراه با افزایش پیوند طبقات حاکمه با روسیه٬ همبستگی بین فعالان اجتماعی ایران و انقلابیون روسی نیز افزون گشت.

در واقع روسیه هم مانند ایران از سال‌های آخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم روند انحطاط سیاسی را می‌گذراند که به ایجاد جنبش‌های انقلابی در آن کشور انجامیده بود. انقلابیون روسی همسوئی بسیار با مهاجران ایرانی نشان می‌دادند و در نتیجه احساس سرنوشت مشترک بین بسیاری از ایرانیان مهاجر و روس‌های انقلابی بوجود آمد. از طرف دیگر کوشندگان داخل ایران نیز به تحولات روسیه توجه می‌کردند که پیامد آن پیدایش زمینه‌های همراهی بین مهاجرین ایرانی و انقلابیون روسی و مبارزان داخل ایران بود. این همراهی بدون پاره‌‌ای مشکلات نبود که به دلیل پیوند تاریخی با جنبش سوسیال دمکراسی با تفصیلی بیشتر بررسی خواهند شد .

 

 

 

                                راه توده  325        3  مرداد ماه  1390

 

بازگشت