راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

آقای کاتوزیان
شما هم "تقیه"
می فرمائید؟
م. اسکندری

 

 

آقای دکتر ناصر کاتوزیان در ضمیمه فرهنگی روزنامه اطلاعات، زندگینامه خود را نوشته است. ایشان در زمینه حقوق، استاد این رشته هستند. کتب زیادی در این مورد تألیف کرده اند که مورد استفاده استادان و دانشجویان حقوق است. متأسفانه ایشان هم نظیر بسیاری از اندیشمندان فکر می‌کنند که نظیر زمان خواجه نصیرالدین طوسی، می‌توانند در سایر علوم نیز اظهار نظر کنند. البته اظهارنظر، اگر همراه با اتهام زنی و تهمت نباشد، هیچگونه منعی ندارد ولی معلوم نیست چرا این بی اطلاعی آقایان همیشه سر از پیشخوان دکان ضد توده ای‌ها در می‌آورد؟

ایشان که یک استاد با سابقه حقوق هستند بخوبی میدانند متهم  کردن یک حزب به وابستگی به خارج و کارشکنی دایم بر علیه مصدق، در حالی که این اتهامات هنوز در دادگاه صالحه‌‌ای اثبات نشده، جرم تلقی می‌شود. ظاهراً دولت مصدق به غیر از حزب توده ایران، دشمن دیگری نداشته است که ایشان در این بخش از خاطراتشان نامی از آنها نبرده‌اند.

به نظر بنده، دو دلیل عمده را میتوان برای مواضع ضد توده‌‌ای اینگونه افراد، ذکر کرد. یک دلیل بی اطلاعی و عدم درک صحیح آنها از قضایای سیاسی و اجتماعی است و دلیل مهمتر دیگر آنست که چون با انقلاب 57 مخالف اند اما نمی‌توانند این مخالفت را با صراحت اعلام کنند، با گرفتن موضع ضد توده ای، درحقیقت نظر خودشان اینگونه بیان می‌کنند. درعین حال که تصور می‌کنند با این نوع موضع گیری‌ها می‌توانند حاشیه امنی برای خود بخرند تا اگر در زمینه کاری خود موضع گیری مردمی داشتند، متهم به چپ بودن نشوند. این شخصیت‌ها به خوبی و به صورت آگاهانه واقف اند  که تا کنون محافل قدرتمند هیئت حاکمه، نه تنها هیچکس را به خاطر فحاشی به حزب توده ایران تحت تعقیب قرار نداده، که همیشه از این لحاظ مورد لطف و تشویق نیز قرار گرفته اند، پس چه بهتر که برای بر خورداری از مجوز نشر نوشته‌ها و عزیز شدن نزد صاحبان قدرت، به دیوار به ظاهر کوتاه حزب توده ایران نیز تعرضی بکنند.

قدر مسلم مخالفت صاحبان قدرت، با مواضع مردمی هر فرد هیچ ارتباطی به حزب توده ایران ندارد ولی با توجه به بار تبلیغاتی سنگینی که در دوران جنگ سرد و پس از کودتای 28 مرداد توسط ساواک متوجه حزب توده ایران شد، آسان‌‌ترین راه برای محکوم کردن هر فرد یا گروه، چسباندن آن به حزب است. مایه تعجب اینست که بعد از این همه تجربه که نشان داد حزب توده ایران بهانه‌‌ای بیش نیست و حتی در کودتای اخیر – 22 خرداد 1388- نیز بدون دست یازیدن به این بهانه، همه گروها را سرکوب کردند، آقای کاتوزیان باز هم با این هوش سر شار، به این ورطه افتاده اند .ایشان در اطلاعات 18/3/90نوشته اند:

"پیش از تشكیل جبهه ملی و نهضت ملی شدن صنعت نفت، تنها گروه سیاسی متشكل حزب توده بود و كسانی كه ذوق سیاسی و اجتماعی داشتند یا عضو این حزب می‌شدند یا از طرفداران و وابستگان آن به حساب می‌آمدند. زیرا در سایه آرمان‌های ضدسرمایه‌داری می‌توانستند به انتقاد از نظام موجود بپردازند. با این همه، تحلیل‌های مادی صرف و دیالكتیك، سخن دلخواه و قابل فهم مردم نبود. همگان در نهاد خود به جستجوی راه حلی ملی و بومی می‌گشتند و شرم داشتند كه تابع سیاست‌های اتحاد شوروی باشند. جبهه ملی پناهگاه تازه این گروه سرگشته بود و به سرعت جای خود را در دل عدالتخواهان باز كرد.

از سوی دیگر، چون شیوع نظریه‌های ملی و بومی و جاذبه‌های آن برای توده مردم پایان سلطه رقابت‌ناپذیر حزب توده و نفوذ شوروی بود، این حزب در تمام دوران حكومت مصدق در مقابل دولت جبهه گرفت و به انواع كارشكنی‌ها دست زد. منطق مسلط این بود كه دولت مصدق و آرمان‌های ملی باید از كارایی و گیرایی بیفتد، هر چند كه در راه خیر و مبارزه با سلطه‌گری انگلیس باشد. هدف اخلال و كارشكنی چندان قوی بود كه حتی شرم و وقاحت را نیز توجیه می‌كرد: به عنوان مثال، در برابر آرمان‌ همگانی ملی شدن صنعت نفت، حزب توده ابا نداشت كه شعار مسخره ملی شدن صنایع نفت جنوب را بدهد، بدین منظور كه جای بهره‌برداری از نفت شمال برای اتحاد شوروی باقی بماند. چنین اشتباهاتی باعث انشعاب مكرر در درون حزب و بدبینی مردم به حسن نیت رهبران حزب می‌شد و آنان ناچار بودند، هر چند مدت یكبار، به تغییر سیاست خود بپردازند و از اشتباه گذشته عذر بخواهند.

به هر حال، در دو سال نخست دانشكده، مهم‌ترین حادثه ستیز دائمی طرفداران چپ با جبهه ملی و پیروان مصدق بود كه باید آن را به جنگ ملیون و كمونیست‌ها تعبیر كرد. از گروه نخست، پان‌ایرانیست‌ها قاطع‌تر و ستیزه‌جوتر از دیگران بودند و بحث آنان با توده‌ای‌ها غالباً به زد و خورد می‌انجامید. من و دوستان از گروه ستیزه‌جویان نبودیم، ولی صادقانه از طرفداران نهضت بودیم و راه رستگاری را در آرمان‌های میهنی این گروه جستجو می‌كردیم. به همین جهت، به سخنرانی‌ها و درس مرحوم دكتر شایگان علاقه خاصی داشتیم. "

آقای کاتوزیان یا تاریخ جنبش ملی دهه 1320 را خوب نخوانده و یا خوانده اما فعلا آب را سر بالا می‌بیند. ایشان اگر واقعا نمی‌داند و اظهار نظر می‌کند، توصیه می‌کنیم یک دوره پرسش و پاسخ‌های دبیراول وقت حزب توده ایران که اتفاقا بسیار بیش از ایشان در صحنه عمل در جنبش ملی بود و همچنین مستنداتی که در کتاب "تجربه 28 مرداد" شادروان "جوانشیر" درج شده را با دقت بخوانند. اگر هم می‌دانند، اما فعلا اینگونه اظهار نظرها و یکسویه رفتن‌ها به نفع امثال ایشان است، که دیگر حرفی نیست. ایشان هم می‌تواند مانند خطبه خوانان نمازهای جمعه یک تنه به قاضی رفته و راضی به خلوت خویش بازگردند و نانی به نرخ روز به خانه ببرند.

ما تنها یک سئوال می‌کنیم. سئوالی که مستند به اظهارات خود ایشان است. ممکن است بفرمائید آن استقبال توده‌‌ای و ملی و مردمی که از جبهه ملی و ملیون شده بود، در صبح 28 مرداد کجا بود؟

یک توصیه هم به ایشان داریم. این که به کتابخانه مجلس و آرشیو ملی مراجعه فرموده و شرح مذاکرات مجلس چهاردهم را با دقت بخوانند. جسته و گریخته، حوادث این مجلس در برخی مطبوعات و کتب تحقیقی نیز وجود دارد. مراجعه بفرمایند و نطق‌های رئیس فراکسیون حزب توده ایران در این مجلس، یعنی دکتر "رادمنش" را که دبیراول حزب توده ایران نیز شد در باره همین ملی شدن نفت بخوانند تا به عیان ببینند که اولین پیشنهاد دهنده ملی شدن نفت از سوی فراکسیون حزب توده ایران درهمین مجلس و توسط زنده یاد رادمنش بود!

این که حاکمیت و روحانیون و مذهبیون حاکم بالای منبر تاریخ به نفع خویش مصادره کنند تا حدودی قابل درک است. زیرا اگر هم مطلع باشند، به بهانه "تقیه" قلب تاریخ می‌کنند و این را وظیفه‌‌ای اسلامی در برابر باصطلاح خودشان "ملحدان" می‌دانند. حتی فتوای اعدام دسته جمعی و قتل خیابانی هم با همین بهانه کرده و می‌کنند. اما شما چرا؟

 

 

 

                                راه توده  319        23 خرداد ماه  1390

 

بازگشت