سرتیپ هرندی |
سردار سرتیپ پاسدار "صفار هرندی" سردبیر سابق کیهان شریعتمداری، وزیر ارشاد کابینه احمدی نژاد و مشاور مطبوعاتی کنونی فرمانده کل سپاه، نامزد لباس شخصی ها برای انتخابات ریاست جمهوری آینده است. یعنی سکان را از احمدی نژاد بگیرند و بدهند به دست یکی دیگر، بدتر و کم عقل تر از او تا مردم بگویند: صد رحمت به دزد اولی! بخوانید نظرات و تفسیرهای نابغه ای که کار در ایران به جائی رسیده که امثال او می خواهند با این نظرات رئیس جمهور شوند!
ایشان که هفته پیش از چگونگی به "یک نقطه رسیدن فتنه و جریان انحرافی" سخن گفته بود، این هفته 180 درجه تغییر جهت داد و به دفاع تمام قد از "جریان انحرافی" برخاست. صفار هرندی٬ احمدی نژاد را فرزند طبیعی اصولگرایان نامید و بقول خودش "گفتمان" احمدی نژاد را برخاسته از گفتمان اصولگرایی دانست که به عنوان "گفتمان اصلی انقلاب در مقابل گفتمانهای انحرافی سر برآوردهای مطرح شد که پیش از این در دورههای سازندگی و اصلاحات، خود را با همه ظرفیتهایشان به مردم نشان داده بودند و یک مقاومتی هم از سوی امت و امام امت در مقابل آنها شکل گرفته بود. تا اینکه مردم احساس کردند باید به صورت اساسی از این جماعتی که فاصله بسیار با آرمانهای آنها دارند، دل بکنند و به یک راه نو متصل بشوند. آن راه نو همین گفتمان رهبری بود که جریانی که توانست خود را در قالب آن تعریف کند، جریان اصولگرایی بود که سمت و سوی خود را با ملت یگانه کرد. آقای احمدینژاد عضوی از این جامعه اصولگرایی و فرزند این جریانی است که مدتها قبل کار خود را آغاز کرد."
صفار هرندی که لابد با دیدن جای خالی احمدی نژاد در کنار رئیس جمهور افغانستان در دیدار با رهبری نظرش را دوباره تصحیح کرده و به 180 درجه قبلی باز خواهد گشت، سپس دلیل تمجیدهای خود از احمدی نژاد را فاش کرد و آن را نگرانی از ملاقات برخی اعضای موتلفه با هاشمی رفسنجانی ذکر کرد و گفت : "این نشست و برخاستهایی که اخیرا بعضی از اصولگرایان با آقای هاشمی داشتند به نظر میرسد نوعی تعریض به گفتمان اصولگرایی از جانب همین آقایان اصولگرا هم هست که باید گفت اگر آنها هوس کردهاند این گفتمان را در مقابل گفتمان نوین اصولگرایی محک بزنند و از برخی سنتها دفاع کنند" یک روز پس از این افاضات آقای صفار هرندی٬ اسدالله بادامچیان در پاسخ به وی سخنانی گفت که موقیت اصولگرایان در جامعه را نشان می دهد. بادامچیان گفت که "اخیرا توطئه کثیفی به راه افتاده که اصولگرایی را به سنتی و مدرن تقسیمبندی کنند. کسانی که این تفکیک را بیان میکنند میخواهند روحانیت را تضعیف کنند و میگویند روحانیت سنتی است. ما یک اصولگرایی ولایی داریم که در خدمت ولایت است و البته در آن خط و انشعاب رخ میدهد." سخنان بادامچیان هم در بخشی نشاندهنده به جان هم افتادن و فروپاشی باصطلاح اصولگرایان است، هم در بخشی زد و خورد و جناح سازی درونی برای کشیدن مردم به پای صندوق هاست. ولی در ورای اینها بیان یک واقعیت بنیادین نیز هست. در واقع هم روحانیت و هم کل اصولگرایی فاقد پایگاه اجتماعی است. وقتی که بادامچیان می گوید اینها با روحانیت مشکل دارند مقصودش این است که اگر فردا احمدی نژاد را هم کنار بگذاریم هر کس دیگر که جای او بیاید صفار هرندی باشد یا قالیباف یا شریعتمداری٬ می شود یک احمدی نژاد تازه. دوباره برای اینکه محبوبیت و رای بدست آورد شروع می کند حمله به روحانیت و جدا کردن حساب خود از "اصولگرایان" سنتی و مقام معظم. دیگر شخصی نوکرمآب تر و بی شخصیت تر از احمدی نژاد که نمی توان یافت که اکنون می گوید رای آقای خامنه ای هفت میلیون بیشتر نبوده و ایشان رای من را خراب کرده است. از نظر بادامچیان و این بخش از حاکمیت باید از درون روحانیان کسی پرچمدار شود. اما از آنجا که روحانی دارای وجهه اجتماعی عبارتند از کروبی و خاتمی و هاشمی و صانعی و دستغیب و بیات زنجانی و ... که نمی توان با آنها داخل یک جبهه شد، تلاش می کنند بلکه هاشمی را از این صف جدا کرده و او را پرچم کنند. با این تلاش هم فکلیها و کت شلواریهای اصولگرای امروز و هم احمدی نژادهای فردا موافق نیستند. سخنان صفار هرندی و بادامچیان نشان می دهد که بحث فراتر از "جریان انحرافی" است٬ بحث بر سر بی پایگاهی "اصولگرایی" از یکسو و وحشت مرگ سیاسی بخش بزرگی از آنان در رقابت با اصلاح طلبان از سوی دیگر است. به همین دلیل حاضرند با هر جریان انحرافی و غیرانحرافی علیه اصلاح طلبان متحد شوند. این وحشت و تزلزل اگر، زیر فشار جنبش و خواست های آن تا انتخابات مجلس ادامه پیدا کند، آنوقت باخت بزرگ آنان قطعی خواهد شد. |
راه توده 321
6 تیر ماه 1390