میان دو باند احمدی نژاد و بیت رهبری
اختلاف بر سر تقسیم
"شکست" است و نه تقسیم "فتح"
رویدادهای هفته گذشته ایران تحت تاثیر بالا گرفتن دعوا
میان باند احمدی نژاد از یکسو و باند ولایت از سوی دیگر قرار داشت. شدت گرفتن این
اختلافها، چنانکه بارها در راه توده تاکید کردهایم، برخلاف تبلیغاتی که حکومت در
گذشته میکرد، نه نتیجه پایان بحران کودتای انتخاباتی، بلکه برعکس، بازتابی از شدت
گرفتن بحران و ارتقای آن به سطح یک بحران همه جانبه است که جمهوری اسلامی را در همه
عرصههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و مناسبات بینالمللی فرا گرفته است. اگر همه چیز
به خوبی و بر وفق مراد کودتاچیان پیش رفته بود، امروز علی خامنهای و احمدی نژاد
بجای آنکه بر سر هم بکوبند مشغول تقسیم غنائم کودتای مشترکشان علیه جنبش مردم
بودند. درحالیکه همه نشانه ها حکایت از آن دارد که اوضاع نه تنها بر وفق مراد پیش
نرفته، بلکه روزبروز کشور در مردابی فرو میرود که راه برونرفتی از آن برای حاکمیت
متصور نیست.
ما، درهمین هفته، پیامی دریافت داشتیم که معنای آن دعوت به هوشیاری بیشتر برای دیدن
آینده بود. آن پیام بسیار کوتاه چنین بود: «در یکسال گذشته، فقر چنان ابعادی به خود
گرفته که درک آن از خارج ناممکن است. باید بود و از نزدیک آن را دید. آینده ای
انفجاری در پیش است.»
در این شرایط هر باندی میخواهد گلیم خود را از آب بیرون بکشد، خود را از تیررس خشم
مردم دور کند، مسئولیت اوضاع نابسامان را از گردن خود برداشته و آن به گردن دیگری
بیاندازد. در نتیجه جنگی که بسیاری در ابتدا در حد "جنگ زرگری" و آرام کردن مردم و
کشیدن آنها به پای صندوقها آن را ارزیابی می کردند، عملا و در شرایط نفرت و انزجار
مردم از هر دو جریان، به "جنگ تقسیم شکست" میان آنان تبدیل شده است. یعنی هرکدام می
کوشد شکست را به گردن دیگری بیاندازد. شکست در سیاست نظامی- اتمی، شکست در وعده های
داده شده بر سر راه اندازی نیروگاه بوشهر که حالا تبدیل شده به نیروگاهی ویروس زده
که خطر تبدیل شدن آن به فاجعه ای برای منطقه وجود دارد. شکست حذف یارانه ها که نام
مستعار "هدفمند کردن یارانه ها" را برای آن انتخاب کردند و حاصل آن سرازیر شدن بهمن
گرانی و فقر و بیکاری است. شکست در سیاست های موسمی، هیجانی و تبلیغاتی و سپس عقب
نشینی (نمونه بیانیه های مجلس و سخنان امام جمعه ها و شخص رهبر درباره بحرین و
تحولات منطقه، وعده سقوط قذافی دادن و ماجرا را خلاصه کردن در پیدا کردن استخوان
های امام موسی صدر! و...)، سیاست ادامه سرکوب و اختناق در داخل و اشک تمساح ریختن
برای جنبش ضد استبدادی و ضد حکومت های مطلقه در منطقه و در عین حال، معرفی آن
بعنوان جنبش اسلامی! شکست در ادعای در خاک خفتن جنبش سبز و روبرو شدن با تظاهرات
انفجاری مردم، شکست در حبس ابتکاری و بدیع خانگی رهبران جنبش سبز، شکست در ادعای
مقابله با یورش فرهنگی غرب و مشاهده جامعه ای که تا قلب روستاهای آن همین فرهنگ
نفوذ کرده است، شکست در ادعای مقابله با امریکا و اروپا و عملا تبدیل شدن به حیاط
خلوت 60 میلیارد دلاری اجناس وارداتی آنها باضافه چین، شکست در ادعای پیشرفت علم و
فن آوری و غرق بودن حکومت در مرداب خرافات، مشاهده شکاف عمیق در میان روحانیون و
میدان داری مشتی اوباش بنام مداح اهل بیت، شکست در ادعای "تحریم ها به سود پیشرفت
ایران است" و رئیس کل بانک مرکزی را به پابوس رئیس صندوق بین المللی پول فرستادن و
از او خواهش پادرمیانی کردن برای تخفیف این تحریم ها و...
آنچه که بنام جنگ بر سر شکست و نه
فتح، باید از آن یاد کرد، همین است که شمه ای از آن
در بالا آورده شد.
یکی از نشانههای بارز تعلل چند هفته ای در عقب نشینی دو باند نیز بدلیل یقین بر سر
بازگشت آن از جای دیگر در اولین فرصت بعدی است. ویژگی مرحله کنونی اختلافات حکومتی
در آن است که هم باند احمدی نژاد و هم بیت علی خامنهای میدانند که جنگ بر سر
تقسیم شکست دشوار تر از جنگ بر سر غنائم پیروزی بدست نیآمده است. درعین حال که هر
دو میدانند عقب نشینی یعنی پایان اقتدار در میان طرفداران و اطرافیان. و هر دو
میدانند که حلقه حکومتی اطراف آنان در برابر کسی سر خم میکند که نشان دهد شانس او
برای آینده بیشتر است و قدرتهای جهانی روی او برای معامله حساب می کنند.
علی خامنهای تصور میکرد و همچنان تصور می کند که همه کارهای کثیف، از کودتا گرفته
تا حذف یارانهها و اجرای برنامههای صندوق بینالمللی پول را بدست احمدی نژاد
انجام میدهد و سپس دم او را گرفته و بیرون میاندازد. ولی میبیند که قضیه برعکس
شده است. همه کارهای کثیف بنام خود او نوشته شده و این باند احمدی نژاد است که سر
دم او را بدست گرفته و با آن بازی میکند. وضع اکنون چنان شده که مردم برای گران
شدن نان بربری هم بیت رهبری را لعنت میکنند. متقابلا احمدی نژاد حاضر است همه گونه
تعهدی را در برابر امریکا امضا کند بشرط آنکه تحریمها لغو شود. او این را همچون یک
امتیاز برای خود و باند خود میخواهد که به مردم بگوید: آن بربری که رهبری آن را
گران کرد، احمدی نژاد توانست با سازش با امریکا ارزان کند. ریشههای اختلاف و بحران
را در چنین جاهایی باید جستجو کرد. اختلافی که از این پیچ هم اگر عبور کند، بر سر
اولین پیچ بعدی دوباره ظهور خواهد کرد و حتی عمیق تر و آشکارتر.
راه توده 313 12 اردیبهشت ماه