راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

مرور راه توده- نگاهی به نامه مردم
دو دهه گریز
از پذیرش واقعیات
و ادامه بیراهه!

 

همزمان با مباحثی که در هفته‌های اخیر پیرامون کنگره دوازدهم سازمان فداییان خلق- اکثریت مطرح شد، در مرور راه توده‌های پیشین نیز به شماره 71 اردیبهشت 1377 رسیدیم که اتفاقا همزمان است با تشکیل جلسه‌ای بنام "کنگره چهارم حزب توده ایران". این جلسه که پس از انتخابات تاریخی دوم خرداد 1376 برگزار شده و علی الاصول باید سیاست عمیقا نادرست نامه مردم در قبال این انتخابات را بررسی می‌کرد و از آن نتایج جدی و بی‌گذشت برای فعالیت آینده بیرون می‌کشید، برعکس به جلسه‌ای برای تسویه حساب و نپذیرفتن اشتباهات و تداوم سیاست‌های گذشته تبدیل شد. فداییان اکثریت و نامه مردم با اشتباه خود در انتخابات دوم خرداد 1376 برخوردی یکسان کردند و این برخورد یکسان، نپذیرفتن اشتباه و بدین منظور خالی کردن بیش از پیش کنگره‌ها و جلسات رسمی و تصمیم گیری سازمانی از محتوای یک جلسه جدی و یک کنگره واقعی بود. اگر فداییان اکثریت کنگره را به پیک نیک تبدیل کردند که هرکس با ساز خود بیاید و آواز خود را در آن بخواند و شادمان به خانه برگردد،  نامه مردم کنگره را به مجلس ختمی تبدیل کرد که همه باید در آن ساکت و صامت نشسته و بدون فضولی در کار مرده بر سخنان نوحه خوان اشک بریزند و پی کارشان بروند. و این هردو به معنای فج سیاسی بود.

این دو شیوه البته تازه نبود و از ابتدای دهه هفتاد خورشیدی پایه‌های آن هم در جلسات فداییان اکثریت و هم نامه مردم ریخته شده بود. ولی پس از انتخابات دوم خرداد 76 در هر دوجا به حضیض بازگشت‌ناپذیر خود فرو رفت، زیرا با این انتخابات فصل نوینی در کشور آغاز شده بود. رهبری اکثریت و نامه مردم یا باید پیام این انتخابات را درک می‌کردند و می‌پذیرفتند، بسرعت اشتباهات خود را بررسی می‌کردند و از آن درس و نتیجه می‌گرفتند، یا باید به راه معکوس می‌رفتند. یعنی باید در آن مسیری که آنان، هریک به شکل ویژه خود، از ابتدای دهه 70 در پیش گرفته بودند گامی پیش‌تر می‌گذاشتند. هر دوی آنان راه دوم را برگزیدند. جلسه موسوم به "کنگره چهارم" نامه مردم که پس از انتخابات دوم خرداد برگزار شد تبلور و بیانگر این گزینش دوم بود. دلائل حاشیه پردازی طولانی و خسته کننده سخنرانی بیانیه گونه آقای "ناصر موذن" که از جانب نامه مردم در کنگره اخیر سازمان اکثریت شرکت کرده بود را باید در این وجوه مشترک در فرار از پرداختن به واقعیات جستجو کرد، که به موقع خود به آن نیز خواهیم پرداخت.

 

راه توده شماره 71 اردیبهشت 77 در مقاله‌ای با عنوان "بنویسید! اما نه بنام حزب توده ایران!" در مورد کنگره نامه مردم چنین می‌نویسد:

نشریه "نامه مردم" در شماره 28 بهمن ماه سال 76 خود (525) خبر از تشکیل کنگره‌ای داده است، که هدایت کنندگان این نشریه آن را سازمان داده بودند. در همین ارتباط، نشریه "نامه مردم" در شماره 26 اسفند ماه خود، گزارشی را تحت عنوان "گزارش کمیته مرکزی به چهارمین کنگره حزب توده ایران"، به عنوان مصوبه کنگره منتشر ساخته است."نامه مردم" بر خلاف تمام سازمان‌ها و نشریات وابسته به آنها، گزارشی از مباحث درون این جلسه منتشر نکرده است. "

راه توده سپس به پافشاری نامه مردم برای سرپوش گذاشتن بر اشتباه تحریم انتخابات دوم خرداد و اصرا در ادامه راه نادرستی آن اشاره کرده و می‌نویسد:

"همگان برسر این موضع اتفاق نظر دارند، که انتخابات مجلس پنجم و انتخابات ریاست جمهوری، مهم ترین رویداد سال‌های اخیر، در ایران بوده است. به همین دلیل پس از شکست سیاست "تحریم"، تمامی احزاب و سازمان‌های سیاسی داخل و خارج از کشور، حتی جمعیت موتلفه اسلامی نیز، این دو رویداد را مبنای بحث‌های کنگره‌های اخیر خود قرار دادند. از 16 ستون گزارشی که "نامه مردم" منتشر ساخته، یک ستون هم مستقیما به این امر اختصاص یافته است! از آنجا که پنهان ساختن یک اشتباه، اشتباهات دیگر را به دنبال می‌آورد و پافشاری بر اشتباه و گریز از اعتراف به اشتباه و کوشش برای تصحیح مستقیم و جسورانه آن، فاجعه را در پی می‌آورد، ما با صراحت و مستند به آنچه نشریه "نامه مردم" منتشر ساخته، این پنهان سازی، پافشاری بر اشتباه نگرش و گریز از اعتراف به اشتباه، نادرست نویسی و سرانجام سانسور و فرار از علنیت حزبی را در زیر بررسی می‌کنیم."

راه توده سپس به شیوه نامه مردم برای گریز از پاسخگویی اشاره می‌کند که طبعا توام است با مقداری تهمت و اتهام به راه توده. راه توده می‌نویسد که گزارش نویس "در پاسخ به کسانی (از جمله "راه توده")، که معتقدند با شعارهای تاکتیکی متناسب با جنبش، عملا باید در سمت آن خواستی حرکت کرد، که حزب در سال 58 خواهان آن شد، می‌نویسد: «حتی دشمنان قسم خورده حزب که نقاب "توده ای" بر سیمای خود کشیده بودند، این سیاست «شعار "طرد ولایت فقیه" را یک سیاست "خانمانسوز"، ضد مارکسیستی"، "انفعالی" نامیدند که باید علیه آن به شدت مبارزه کرد.»

ما در این مرور چندان به محتوای بحث‌ها کار نداریم زیرا این محتوا در گذشته بیان شده  و در آینده نیز برسر پیج‌های دیگری که تاریخ پس از دوم خرداد ایران شاهد آن بوده خواه و ناخواه یادآوری خواهد شد. ضمن اینکه متن کامل مقاله راه توده را نیز بعنوان یک سند در ادامه همین مقاله می‌توانید بخوانید. ما در این مرور به شیوه‌ها کار داریم و این شیوه‌هاست که کنگره را که یک جلسه همفکری عمومی برای یافتن مناسب‌ترین راه‌ها و سیاست‌ها و مشی‌هاست از محتوای خود خالی و به فلج سیاسی می‌انجامد. این محتوا را همین بالا و در بکار گرفتن اصطلاحاتی نظیر "دشمنان قسم خورده حزب" آن هم خطاب به راه توده می‌بینیم که هدف آن اشکارا بستن دهان‌ها و جلوگیری از بحث جدیست. در حالیکه کنگره دقیقا جای همین بحث است. کنگره برای همین تشکیل می‌شود تا درباره بحث‌هایی که درون یک حزب و جنبش است تصمیم گیری کند و به آنها خاتمه دهد و یک سیاست واحد را برای دوران بعدی تدوین کند. با جلوگیری از بحث، مسئله حل نخواهد شد بلکه باقی می‌ماند چنانکه بحث راه توده و نامه مردم سالهاست که باقی مانده است. در حالیکه اگر در همین کنگره چهارم، این امکان وجود داشت که هوادارن راه توده شرکت داشته و نظرات خود را مطرح کنند، این بحث به هر حال یا به سود یا به زیان نظرات راه توده یا نامه مردم به یک نتیجه رسیده بود. حتی اگر اکثریت کنگره هم برعلیه نظر راه توده رای می‌داد، در کنگره بعدی امکان اصلاح وجود داشت. ولی نامه مردم تصمیم گرفت به راهی برود که امکان هرگونه جمع شدن و ختم این بحث در حزب توده ايران و تبدیل شدن آن به تن واحد را سد کند.

نامه مردم که تصور می‌کرد با چند تهمت و ناسزا خود را برای همیشه از گریبان پاسخگویی خلاص کرده، روزبه روز بیشتر در پیامدهای سیاست نادرست خود فرو رفت. بنوشته راه توده: "نامه مردم" سپس در توجیه سیاست غلطی که در برابر این انتخابات اتخاذ کرد و آن را تحریم غیر مستقیم کرد، می‌نویسد:

«... اما چرا حزب توده ایران (بخوانید نشریه "نامه مردم" زیرا توده ای‌ها در داخل کشور رای دادند و راه توده نیز سیاستی به کلی متفاوت با "نامه مردم" اتخاذ کرد و با تمام توان در انتخابات شرکت کرد!) در دفاع از خاتمی در انتخابات شرکت نکرد. پاسخ ما در این زمینه روشن است. نخست ما با بررسی شرایطی که رژیم در آستانه انتخابات ایجاد کرده بود، به این نتیجه درست رسیدیم که انتخابات در شرایط کاملا غیر دموکراتیک برگزار می‌شود... بنابراین حزب به درستی نمی‌توانست و نمی‌بایست کوچکترین توهمی را در مورد ماهیت ضد دمکراتیک انتخابات دامن بزند."

همین استدلال بعدها گریبان نامه مردم را گرفت و دو دستگی در آن بوجود آورد. چنانکه درجریان انتخابات 1384، عده‌ای مستند به همین استدلال کنگره چهارم با سیاست نامه مردم مبنی بر شرکت در انتخابات و رای دادن به مصطفی معین مخالفت کردند، جریانی که بعدها در جریان انتخابات 1388 در اعتراض به شرکت در انتخابات و رای به موسوی انشعاب کرد و حالا یک میز نامه مردم در اول ماه مه و سالگردهای جشن اومانیته به دو میز کوچک تر تبدیل شده است. با دیدن این وضع، هر توده‌ای از خود نمی پرسد چرا جلوی بحث و طرح نظرات هواداران راه توده در کنگره چهارم گرفته شد؟ چرا بجای پذیرش اشتباه، در توجیه یک سیاست نادرست استدلالی نادرست تر شد که خود آن سراغاز یک سلسله تفرقه‌ها و اشتباهات تازه گشت؟

راه توده در پایان بررسی خود از گزارش نامه مردم با اشاره به همین تناقضات می‌نویسد:

"در اینجا باید به این سئوال منطقی پاسخ بدهیم که چرا نویسنده و نویسندگان گزارش و "نامه مردم" در این چاله ضد و نقیض گوئی و تلاش برای توجیه اشتباهات سیاسی خود گرفتار شده‌اند ؟ «چرا از این چاله نمی‌توانند بیرون بیآیند؟»

به نظر ما آنها بر این تصورند که اگر گام اول را بردارند و به اشتباهات خودشان در ارزیابی اوضاع ایران اعتراف کنند، آنوقت باید گام‌های بعدی را هم بردارند. اگر بپذیرند که در ارزیابی در انتخابات اشتباه کرده‌اند  و آن را رسما اعلام کنند، در مرحله بعد باید تائید کنند که "راه توده" درست گفته بود و تلاش ما برای شکستن قلم این توده ای‌ها- حداقل- نادرست بود. در این صورت باید بسیاری اتهامات، شایعه پراکنی‌ها و "راه توده" ستیزی‌هائی را که در "نامه مردم"، طی تمام این 6 سال دنبال کرده‌اند، پس بگیرند و سرانجام به طرف وحدت حزب برپایه علنیت، حق ابراز نظر، خروج از انزوا و نزدیک شدن به جامعه و رویدادهای آن بروند. ظاهرا این اعتراف و تن سپردن به واقعیت برای منتشر کنندگان "نامه مردم" سخت است و به همین دلیل نمی‌توانند، حتی اگر به مرحله درک شرایط امروز ایران نزدیک هم شده باشند، از چاله تناقض نویسی و اتخاذ یک سیاست پویا و فعال در ارتباط با ایران بیرون بیآیند. در ادامه تمایل به باقی ماندن در این اسارت است، که حتی انتشار گزارش واقعی مربوط به همین کنگره‌ای را هم به صلاح تشخیص نداده‌اند."

راه توده چنین نتیجه می‌گیرد:

"به نظر ما حزب توده ایران، فرقه اسماعلیه و متشکل از طرفداران حسن صباح نیست. در این حزب، پیوسته صاحبان‌ اندیشه، مدافعان آگاه زحمتکشان، میهن دوستان، زحمتکشان و مدافعان و طرفداران برنامه‌ها و سیاست‌های توده‌ای جمع بوده‌اند و راه خویش را آگاهانه انتخاب کرده‌اند. داشتن نظر، ایده، پیشنهاد، سئوال و... ابزار توده‌ای است، آن جریانی که در حد سانسور گزارش واقعی همین کنگره هم هراس دارد، چگونه می‌تواند منادی وحدت حزب، فراخواندن همگان به صفوف حزب، وحدت حزبی بر پایه آگاهی، اعتقاد به علنیت و... برای مبارزه با سانسور، اختناق حکومتی و طرد ولایت فقیه باشد؟"

امروز پس از 13 سال که از سخنان بالا می گذرد با این همه تجربه‌های شادی آور و دردناک، به این سخنان چیزی دیگر می‌توان افزود؟

 

 

از آنجا که مقاله "بنویسید اما نه به نام حزب توده ایران" در راه توده شماره 71 – اردیبهشت 1377 بصورت چاپی منتشر شده، شما میتوانید پ د اف آن را از اینجا http://www.rahetudeh.com/rahetude/Baygani/1-94/rt071.pdf و یا متن کامل را در ادامه بخوانید!

 

 

مروری بر گزارشی که "نامه مردم"، بعنوان

"گزارش به کنگره" منتشر کرده است

بنویسید!

اما نه بنام "حزب توده ایران"!

آن مواضعی که "نامه مردم" در برابر دو انتخابات

مجلس پنجم و ریاست جمهوری دوره هفتم داشت، به

استناد مطالب منتشره در همین نشریه، آن نبود که حالا

مدعی آن است.

 

چرا "نامه مردم" از اعتراف به اشتباه در ارزیابی های سیاسی اش،

تا حد نادرست نویسی، تهمت به این و آن و حتی سانسور گزارش

همین جلسه ای که نامش را کنگره چهارم (در مهاجرت) گذاشته اند،

هراس دارد!

 

همانگونه که انتظار می رفت، نشریه "نامه مردم" در شماره 28 بهمن ماه سال 76 خود (525) خبر از تشکیل کنگره ای داده است، که هدایت کنندگان این نشریه آن را سازمان داده بودند.

 

در همین ارتباط، نشریه "نامه مردم" در شماره 26 اسفند ماه خود، گزارشی را تحت عنوان "گزارش کمیته مرکزی به چهارمین کنگره حزب توده ایران"، به عنوان مصوبه کنگره منتشر ساخته است.

"نامه مردم" بر خلاف تمام سازمان ها و نشریات وابسته به آنها، گزارشی از مباحث درون این جلسه منتشر نکرده است. این در حالی است که در همین جلسه نیز، علیرغم همه زمینه های از پیش تدارک دیده شده، بحث هائی جدی پیرامون سیاست غلط "تحریم انتخابات" و تحلیلی که در "نامه مردم" از تحولات ایران ارائه می شود جریان یافته است. در این ارتباط، گزارش کوتاهی در اشاره به این مباحث، به صورت بخشنامه به اطلاع افراد معدودی رسانده شده است، که ما در همین شماره راه توده، بخشی از این بخشنامه را منتشر می کنیم و شرح آن چه در این جلسه گذشته را به زمان مناسب آن موکول می کنیم.

"نامه مردم" در ارتباط با این کنگره، چندین پیام به این و آن، و چندین پیام دریافتی از آن و این منتشر کرده است، و همچنین مطالبی در باره اوضاع جهان و ایران از آنجا که نه پیام های ارسالی و نه پیام های دریافتی، هیچ کدام تاثیری در شناخت و ارزیابی مطالب اساسی مطرح شده در چنین نشستی ندارد، و هم چنین پیش از اوضاع جهان (که به جای خود دارای اهمیت است و تحولات ایران نیز به نوعی می تواند از آن متاثر شود)، نحوه نگرش به اوضاع ایران و درک تحولات و رویدادهای جاری در میهن ما اهمیت درجه اول را دارد، ما نگاهی می اندازیم به مطالبی که در این ارتباط و به عنوان "گزارش به کنگره" مطرح شده است.

ما تصور نمی کنیم، هیچ سازمان سیاسی چپ و راستی در مهاجرت و حتی هیچ تشکیلات پیرامونی حکومت و یا خارج از حکومت و یا حتی نشریات داخل کشور نیز ندانند و طی سال های اخیر با آمار و ارقام ننوشته باشند و یا همین امروز هم ننویسند، که وضع اقتصادی کشور چگونه است و فساد و رشوه و دزدی کدام آرایش طبقاتی و اختلاف طبقاتی فاحشی را در جامعه امروز ایران شکل داده است. بنابراین از تکرار شرح فاجعه، که بخش زیادی از تشریح اوضاع کنونی ایران و جمهوری اسلامی را در "گزارش" گرفته نیز صرفنظر می کنیم. این صرفه جوئی در وقت را به آن دلیل جایز می دانیم که بتوانیم بدون حاشیه پردازی، مستقیما برویم بر سر همان مطالب اساسی، که در چند جمله در این گزارش آمده است. مطالبی که اساسا هر اجلاس و نشستی موظف به بررسی آن است و اتفاقا در همین کنگره هم بحث هائی پیرامون آن درگرفته که "نامه مردم" آنها را سانسور کرده است!

مهم ترین رویدادها

همگان برسر این موضع اتفاق نظر دارند، که انتخابات مجلس پنجم و انتخابات ریاست جمهوری، مهم ترین رویداد سال های اخیر، در ایران بوده است. به همین دلیل پس از شکست سیاست "تحریم" تمامی احزاب و سازمان های سیاسی داخل و خارج از کشور، حتی جمعیت موتلفه اسلامی نیز، این دو رویداد را مبنای بحث های کنگره های اخیر خود قرار دادند. از 16 ستون گزارشی که "نامه مردم" منتشر ساخته، یک ستون هم مستقیما به این امر اختصاص یافته است!

از آنجا که پنهان ساختن یک اشتباه، اشتباهات دیگر را به دنبال می آورد و پافشاری بر اشتباه و گریز از اعتراف به اشتباه و کوشش برای تصحیح مستقیم و جسورانه آن، فاجعه را در پی می آورد، ما با صراحت و مستند به آن چه که نشریه "نامه مردم" منتشر ساخته، این پنهان سازی، پافشاری بر اشتباه نگرش و گریز از اعتراف به اشتباه، نادرست نویسی و سرانجام سانسور و فرار از علنیت حزبی را در زیر بررسی می کنیم.

ولایت فقیه

گزارش نویس، که تصور کرده است، تاریخ حزب با تاریخ کنگره های اخیر، در مهاجرت شروع شده و فراموش کرده است، که حزب توده ایران در سال 58 و به عنوان شرط رای دادن به قانون اساسی خواهان حذف بند مربوط به ولایت فقیه از این قانون شده بود، ناگهان خود را یگانه کاشف ضرورت حذف ولایت فقیه از قانون اساسی و رفتن به طرف تحولات اساسی در ایران دریافته است. او در پاسخ به کسانی (از جمله "راه توده")، که معتقدند با شعارهای تاکتیکی متناسب با جنبش، عملا باید در سمت آن خواستی حرکت کرد، که حزب در سال 58 خواهان آن شد، می نویسد: «حتی دشمنان قسم خورده حزب که نقاب "توده ای" بر سیمای خود کشیده بودند، این سیاست «شعار "طرد ولایت فقیه" را یک سیاست "خانمانسوز"، ضد مارکسیستی"، "انفعالی" نامیدند که باید علیه آن به شدت مبارزه کرد.»

اشاره نامه مردم، به مقالاتی است که با عنوان "سخنی با همه توده ای ها" در شماره های 24 و 25 راه توده، در سال 1373 منتشر شد. (توجه کنید به زمان و حوادث پشت سرمانده، در این مدت در ایران. مثلا امروز هم می توان به گفتن این که تا سوسیالیسم برقرار نشود، بشریت نجات پیدا نمی کند، از شعارهای روز و شرکت در مبارزات جاری و مرحله ای صرفنظر کرد و در گوشه خانه نشست و هر وقت که سوسیالیسم برقرار شد، گفت که ما یکصد سال پیش گفته بودیم، جهان باید سوسیالیستی بشود! و تا نشود هیچ چیز درست نمی شود!)

این که نویسنده این گزارش چه وقت فهمیده و این اتهام بزرگ را کشف کرده که دشمنان قسم خورده حزب، نقاب توده ای بر سیمای خود کشیده بودند، سئوالی است، که دیر یا زود پرسیده خواهد شد.

اما ببینیم در صحنه عمل، همین شعار و سیاستی، که "نامه مردم" دنبال می کند و این گونه با متهم کردن دیگران، به دفاع از آن برخاسته، چگونه به آن انفعالی ختم شد، که برای نخستین بار، اگر "راه توده" در صحنه نبود، می رفت تا 30 میلیون جمعیت ایران را یک طرف و حزب توده ها را در طرف مقابل آنها قرار دهد! یعنی رویدادی بسیار مخرب تر از آن چپ روی که برای دوران کوتاهی در برابر دکتر مصدق حزب پیش گرفت و هنوز به این دلیل و بهانه، زیر حملات تبلیغاتی قرار می گیرد.

اگر هشدار "راه توده" در همان سال 73، و با فاصله گیری از خود محوربینی ها مورد تعمق و توجه قرار گرفته و تحلیل ارائه شده در شماره های 24 و 25 راه توده، به بحثی همگانی در حزب تبدیل شده بود، امکان تصحیح مشی "تحریم"، که امروز دامان "نامه مردم" را به آن آلوده کرده اند، وجود نداشت؟

حال ببینیم، خود نویسنده و یا نویسندگان گزارش و اتهامات بالا، که دیگران را متهم به دشمنی با حزب کرده و آنها را خطاب قرار داده، که چرا "نامه مررم" و شعار آن، یعنی "طرد ولایت فقیه" را در سال 73 انفعالی ارزیابی کرده اند، در همین گزارش چه می نویسد و عملا، چگونه به همین انفعال، که مستقیما متاثر از مشی و درک "عدم امکان هیچ تحولی در رژیم ولایت فقیه" است، اعتراف می کند.

گزارش می نویسد:

«انتخابات پنجمین دوره مجلس شورای اسلامی، نخستین گوشمالی سراسری مردم به رژیم "ولایت فقیه" بود. علیرغم تلاش فراوان رژیم و فضای کاملا غیر دموکراتیک حاکم بر انتخابات و "نظارت استصوابی" شورای نگهبان، و تقلب های وسیع انتخاباتی از سوی گروه راست سنتی و حتی باطل کردن تعدادی از حوزه های انتخابیه، مردم با رای مخالف دادن به چهره های سرشناس ارتجاع (از جمله کسانی مانند عسگراولادی که در تهران شکست خورد و رای ناچیز ناطق نوری به عنوان نماینده اول تهران) زنگ های خطر برای رژیم را به صدا در آوردند.»

بنابر همین نوشته "نامه مردم": پس، در رژیم ولایت فقیه هم مردم می توانستند عقب نشینی را به رژیم تحمیل کنند و بهتر نبود، به جای بی باوری نسبت به مبارزه و توان توده ها، در کنار آنها، به این مبارزه پیوست. این همان امری است که "راه توده" در نخستین اطلاعیه خود برای شرکت در کارزار انتخابات مجلس پنجم آن را متذکر شد و طی تماسی مستقیم نیز نسبت به مشی و شعار "تحریم" هشداد داد و درک دقیق تر اوضاع ایران را توصیه کرد. این توصیه ای است، که علاوه بر دست اندرکاران نشریه "نامه مردم" به دوستان سازمان فدائیان خلق ایران- اکثریت نیز شد. (علاقمندان به این بحث، می توانند به اطلاعیه های مربوط در شماره های پیش و پس از انتخابات مجلس پنجم که در راه توده ها منتشر شده مراجعه کنند.)

حال ببینیم همین "نامه مردم" که حالا، پس از یک سال و نیم، می نویسد مردم به رژیم گوشمالی دادند، در شماره 468 خود و در آستانه انتخابات مجلس پنجم، به تاریخ آذر ماه 76، چه درکی از این انتخابات داشت و کدام شعار و مشی را پیگیری کرد. "نامه مردم" در این شماره، با تیتر بزرگ و قرمز در صفحه اول اعلام کرد:

«تحریم "انتخابات" فرمایشی یک وظیفه ملی و انقلابی... هنوز هم از ارگان های تبلیغاتی خود (ظاهرا منظور "راه توده" است!) در بوق شعار شرکت در "انتخابات" می مند و در جستجوی یافتن متحدین جدید، در میان برخی از طرفداران رفسنجانی، برای مقابله با یورش جناح رسالت هستند. این برداشت و موضغ گیری از این دیدگاه سرچشمه می گیرد که تحریم "انتخابات" و عدم شرکت مردم در آن، هر گونه "مشروعیت" و حتی "مقبولیت" رژیم را بیش از پیش زیر علامت سئوال می برد و ادامه کار "نظام" را در کلیت آن با دشواری های نوین روبرو می سازد...»

بدین ترتیب، از درون یک درک نادرست از اوضاع ایران و فراموش کردن ضرورت توجه به شعارهای مرحله ای و گام به گام جنبش، شعار چپ نمایانه "تحریم انقلابی انتخابت" بیرون آمد و انفعالی را که خود اسیر آن بودند به عنوان یک نسخه ملی به همگان توصیه کردند! نظریه پردازانی با این عظمت، حالا کاشف انواع دشمنان قسم خورده حزب، با "نفاق توده ای" نیز شده اند!

این ارزیابی که حالا در گزارش و در باره انتخابات مجلس پنجم ارائه شده، هرگز نه تنها در فاصله در مرحله این انتخابات، بلکه در فاصله در انتخابات مجلس پنجم و ریاست جمهوری دوره هفتم، بازتابی در نشریه "نامه مردم" نداشت. نه تنها این بازتاب را نداشت، بلکه با لجاجت اصرار می شد که مردم انتخابات را تحریم کرده بودند و ما- یعنی "نامه مردم"- باز هم مثل همیشه درست گفته بودیم!!

در این فاصله – یعنی انتخابات مجلس و ریاست جمهوری- ده ها سند، گزارش، مقاله، تحلیل، تفسیر و خبر در "راه توده"، پیرامون انتخابات دوره پنجم مجلس منتشر شد و از نویسندگان "نامه مردم" خواسته شد، که به این حقایق توجه کرده و در نگرش خود نسبت به اوضاع ایران تجدید نظر کنند؛ اما تا پایان انتخابات ریاست جمهوری چنین نشد. همین بی ارتباطی با جامعه، بی توجهی به توصیه ها و عدم مشورت با دلسوزان حزب، موجب تکرار اشتباه انتخابات مجلس پنجم در انتخابات دوره هفتم ریاست جمهوری شد.

ابتدا ببینیم، گزارش منتشره در نامه مردم 527، در باره انتخابات ریاست جمهوری و مواضع اتخاذ شده از سوی این نشریه، چه ادعاهائی را مطرح می کند. گزارش نویس، ابتدا می نویسد:

«... حرکت اعتراضی مردم علیه حاکمیت، در شکل انتخاب سید محمد خاتمی به عنوان ریاست جمهوری که خود را مدافع "رفرم" رژیم از درون معرفی کرده بود، خود به آغاز نیرو بخش و بسیج گری در مبارزه مردم علیه استبداد تبدیل گردید. از ویژگی های عمده این مرحله مبارزه شرکت وسیع و انبوه توده های محروم کارگران، زحمتکشان، زنان و جوانان، یعنی اقشاری از جامعه که بیش از همه مورد آزار، اذیت و تجاوز روزانه مزدوران رژیم قرار داشتند، در انتخابات بود.)

"نامه مردم" سپس در توجیه سیاست غلطی که در برابر این انتخابات اتخاذ کرد و آن را تحریم غیر مستقیم کرد، می نویسد:

«... اما چرا حزب توده ایران (بخوانید نشریه "نامه مردم" زیرا توده ای ها در داخل کشور رای دادند و راه توده نیز سیاستی به کلی متفاوت با "نامه مردم" اتخاذ کرد و با تمام توان در انتخابات شرکت کرد!) در دفاع از خاتمی در انتخابات شرکت نکرد. پاسخ ما در این زمینه روشن است. نخست ما با بررسی شرایطی که رژیم در آستانه انتخابات ایجاد کرده بود، به این نتیجه درست رسیدیم که انتخابات در شرایط کاملا غیر دموکراتیک برگزار می شود... بنابراین حزب به درستی نمی توانست و نمی بایست کوچکترین توهمی را در مورد ماهیت ضد دمکرایتک انتخابات دامن بزند. نکته دیگر که ما بر آن تاکید داشتیم، این واقعیت بود که در چارچوب ادامه رژیم "ولایت فقیه"، تحقق جامعه مدنی، استقرار قانون و استقرار عدالت اجتماعی ممکن نیست. به عبارت دیگر ما با این نظر که از سوی خاتمی و طرفداران او در انتخابات تبلیغ می شد مخالف بودیم، که می توان به این شعارها در شرایط حفظ "ولایت فقیه" جامعه عمل پوشاند. تحولات پس از انتخابات و اظهار نظرهائی که این روزها از جانب طرفداران و وابستگان خود خاتمی نیز مطرح می شود، نشانگر صحت ارزیابی ما است...»

در ارتباط با این استدلال ها، که می توان آنها را به هر نامی غیر از نام "حزب توده ایران" منتشر کرد، باید گفت:

1- کدام حکومت و رژیمی را در تاریخ ایران و جهان می شناسید، که به میل خود و در شرایطی بسیار دمکراتیک، انتخاباتی برگزار کند، که بداند نتایج آن به سقوطش ختم خواهد شد؟ اساسا "مبارزه" برای یافتن و گشایش راهی در کوره راهای غیر دمکراتیک و تحمیل خواست و نظر جنبش به حکومت است؛ در غیر این صورت مبارزه برای چیست؟

بنابراین، چگونه می توان به بهانه غیر دمکراتیک بودن انتخابات به گوشه خانه خزید؟ آن شرایطی که "تحریم" می تواند نقش "شرکت" در انتخابات را برای جنبش ایفاء کند، مشخصات دیگری دارد، که هیچ یک از این مشخصات در جریان در انتخابات مجلس پنجم و ریاست جمهوری دوره هفتم در جامعه مشهود نبود. این احتمال که جبهه "ارتجاع- بازار" سرانجام دست به یک ماجراجوئی کودتائی علیه مردم بزند، در این دوران وجود داشت و نشانه های جدی آن هم در هر دو انتخابات بروز کرد. به همین دلیل نیز باید برای افشای این خطر و خنثی سازی آن تماما وارد میدان شد، که "راه توده" به سهم خود شد. (مراجعه کنید به اطلاعیه های راه توده در جریان کارزار انتخاباتی مجلس پنجم و ریاست جمهوری دوره هفتم). البته در صورت انجام عملیات کودتائی نیز، به دلیل گرایش به رشد جنبش، این کارزار وارد مرحله تازه ای می شد، که به نظر ما در این مرحله نیز این ماجراجوئی کودتائی نیز با شکستی سنگین برای توطئه کنندگان روبرو می شد. این را بخشی از حاکمیت نیز می دانست و به همین دلیل تضاد بین تمایل حکومت و توان عملی آن برای ماجراجوئی، فضائی را برای جنبش به وجود آورد، که باید از آن حداکثر استفاده برای به عقب راندن رژیم، اعتلای جنبش و تشدید تضادها در درون حکومت بهره گرفته می شد، که با شرکت در انتخابات، چنین نیز شد. تنش های جدی فاصله دو انتخابات مجلس و ریاست جمهوری و به ویژه تنش های ماه های پس از پیروزی محمد خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری صحت این امر را ثابت می کند. این را فقط کسانی ندانستند که در مهاجرت اسیر کشمکش های مهاجرتی شده و از واقعیات جامعه خویش بی خبر مانده بودند و یا اساسا با آن ارتباطی نداشتند.

این استدلال "نامه مردم" و تلاش برای توجیه اشتباه "تحریم انتخابات" حتی از استدلال وتوجیه اشتباه "تحریم انتخابات" از سوی سخنگوی جدید جبهه ملی در داخل کشور نیز عقب تر است. آنها نیز، انتخابات را تحریم کرده بودند، اما آقای حسن لباسچی، سخنگوی جبهه ملی در مصاحبه اخیر خویش که در "راه توده" شماره 70 منتشر شد، و همچنین جبهه ملی در داخل کشور، طی نامه اخیر خود، خطاب به محمد خاتمی تصریح کرد، که جبهه ملی، علیرغم آن که انتخابات را دو مرحله ای، خلاف قانون اساسی و غیر دمکراتیک ارزیابی کرد و از اعلام موضع به سود آقای خاتمی در جریان انتخابات اخیر، خودداری کرد، اما به دوستان و علاقمندان جبهه پیشنهاد شرکت در انتخابات و رای دادن به آقای خاتمی را کرده بود.

2- حکومت با شرایطی که تعیین و یا تلاش برای تحمیل آن می کند، نباید سیاست یک حزب سیاسی و انقلابی را مشخص کند. حزب توده ایران، حزبی است برای درهم شکستن شرایط غیر دمکرایتک، توصیه به مردم برای استفاده از هر امکانی برای به عقب راندن حکومت، و نه توصیه به قبول شرایط غیر دمکراتیک و فرستادن مردم به خانه هایشان! تفاوت در اینجاست!

به ویژه وقتی جنبش، حتی بنا بر شناختی که پس از یک سال و نیم، سرانجام در همین گزارشی که در "نامه مردم" 527 چاپ شده، در حال رکود و عقب نشینی نیست، بلکه این حکومت است که در تنگنای محاصره جنبش قرار گرفته است. در این صورت چگونه می توان به جای فرمان آتش، فرمان تسلیم برای مردم صادر کرد؟

نامه مردم در پیام کنگره به نیروهای آزادیخواه و تحول طلب در شماره 527 در این باره می نویسد: «جنبش سال های سکون نسبی خود را پشت سر گذاشته است و حرکت های اعتراضی و پراکنده توده ها هر روز ابعاد وسیع تر و گسترده تری به خود می گیرد.»

حتی بنا بر همین نوشته "نامه مردم" نیز، جنبش در دوران پیش انتخابات مجلس پنجم هم، اگر به زعم نویسنده این پیام دچار سکون هم بوده، سکون نسبی بوده است و نه رکود. چه رسد به مرحله انتخابات ریاست جمهوری، که شاگرد راننده های اتوبوس های مسافربری هم با شعار "خاتمی هاش بیان جلو، ناطقی هاش برن ته صف" عزم مقابله مستقیم با رژیم را داد می زدند.

به گذاریم که در همین پیام هم هنوز صحبت از شکل گیری یک آلترناتیو مترقی است، که این امر معنی و مفهوم جدی و جداگانه ای دارد که ما در آینده و در کنار بقیه تزها و نظرات ضد و نقیضی که در گزارش مورد بحث آورده شده، به آن ها خواهیم پرداخت.

3- "نامه مردم" تصور کرده است، به جای "جنبش مردم"، خاتمی رستم دستانی است که از غیب وارد صحنه شده است. نویسندگان گزارش فراموش می کنند که همین آقای خاتمی 5 سال پیش، که توازن قوا به سود ارتجاع و بازاری ها بود و نیروی جنبش مردم هنوز ابعاد کنونی را به خود نگرفته بود، ناچار به استعفا و خانه نشین شد و آب هم از آب تکان نخورد! خاتمی همان شخصی است، با همان نظرات. امروز باید ببینیم چه شرایطی در جامعه به وجود آمده و چگونه شده که آن فرد مستعفی و خانه نشین سخنگوی این مرحله از جنبش شده است؟ آن توازن قوای بهم ریخته، او را از خانه بیرون آورده است، و همین تغییر توازن قوا و حضور جنبش مردم در صحنه است که باید شعارهای خاتمی را پیش به برد و نه خاتمی. این کتاب را از صفحه آخرش باز کرده اند، در حالی که از "ب" بسم ا لله باید شروع کرد. بخش بزرگی از اشتباه بزرگ "تحریم انتخابات" ریشه در عدم درک همین تغییر توازن قوا در لحظه تاریخی دارد. لحظه ای، که دیروز زود بود و فردا دیر!

خاتمی اگر خواست های جنبش را بازگو نکرده بود، سرنوشتی بهتر و بیشتر از ناطق نوری و یا سید رضا زواره ای نداشت، و امروز هم اگر از جنبش مردم جدا شود، به عقب صف رانده خواهد شد. این است آن واقعیت که باید درک شود تا سیاستی منطبق با شرایط و متناسب با جنبش اتخاذ شود. تنها در این صورت است، که می توان سیاستی را شایسته نام "سیاست حزب توده ایران" دانست و مبلغ و منافع آن شد. بنابراین، پیش از آن که برای توجیه اشتباه "تحریم انتخابات" به کوشند، باید برای درک ریشه های اشتباه به کوشند. این که امروز در کار دولت خاتمی کارشگنی می شود، صحت ارزیابی شما را ثابت نمی کند، عدم درک شما از اوضاع و نداشتن دید علمی نسبت به رویدادها را ثابت می کند. این همان درک غلطی است که در باره "رهبر" و یا "ولایت فقیه" و بقیه مسائل دارید. همین آقای خاتمی اگر حرف و نظری همسو با ارتجاع را بیان کند، از فردا هیچ کارشکنی در کارش نمی شود. مانند موقعیتی که رهبر کنونی جمهوری اسلامی دارد. به محض آن که سنگرش را عوض کند و به جنبش مردم به پیوندند سیل توطئه برای برکناری او و حتی بر چیدن بساط ولایت فقیه شروع می شود. این است درک "توازن قوان"، طبقاتی ارزیابی کردن "رهبری" و علمی دیدن "شکل حکومت" در ارتباط با "محتوای حکومت"، ریشه مسائل طبقاتی است و در جای دیگر است، ما باید با تمام قوا آن ریشه را بزنیم! و در این مسیر، بی وقفه بر آگاهی توده ها به عنوان نیروی محرک و اساسی تغییرات جدی بیافزائیم. توده ها در طول مسیر حرکت و با درک خود باید به آن نتایج قطعی برسند که ما انتظارش را داریم.

این که "نامه مردم" می نویسد: «ما می دانستیم که جامعه مدنی نمی شود برپا شود»، چه مفهوم علمی دارد؟ مگر مردم می روند بازار "جامعه مدنی" به خرند؟ مگر در سال 31 و 32 که سرانجام کار به کودتا علیه دولت مصدق ختم شد، ولایت فقیه بود، که نشد جامعه مدنی برپا شود؟ مردم باید عملا و با تجربه خویش ببینند چرا نمی شود و برای این چرا پاسخ پیدا کنند! وقتی درک و سیاست بر اساس انفعال ناشی از کارشکنی ها علیه برنامه های دولت است و نه افشا و مقابله با این کارشکنی ها، کار به اینجا کشیده می شود که کشیده است!

گزاش منتشره در "نامه مردم"، ادعاهای دیگری را هم مطرح می کند. "راه توده"، اگر به این نتیجه رسیده بود، که: جریان "نامه مردم" از گذشته پند می گیرد، گوشی و استعدادی برای شنوائی دارد، اشتباهات را رفیقانه می پذیرد، از ایجاد و تشدید تفرقه در میان توده ای ها دست بر می دارد، تهمت زنی را به دشمنان توده ای ها واگذار می کند، در جهت تقویت صفوف حزب بر مبنای سیاست و مشی توده ای حرکت می کند، پشت به سوابق یک فرد، به طرف دیگر توده ای ها سنگ پرتاب نمی کند، می خواهد از این پس به خرد جمعی احترام به گذارد، از سانسور و بازی های پشت پرده همان اندازه می خواهد فاصله به گیرد که سیستم ولایت فقیه را آینه تمام نمای آن معرفی می کند، می خواهد "انتقاد و انتقاد از خود" را جانشین "انتقاد و انتقاد از تو" کند و... هرگز پرداختن به این مسائل را بدین گونه به صلاح طی این مسیر نمی دانست. اما متاسفیم که چنین درک و شناختی نداریم و حتی پیگیری پیش و پس همین نشست اخیر هم نشان دهنده ادامه همان وضعی است که کار را بدین جا کشانده است.

"راه توده" حتی در آستانه همین نشستی که گزارش آن در نامه مردم 527 منتشر شده، طی نامه نسبتا مشروحی توصیه های رفیقانه ای را به این رفقا کرد، اما این توصیه ها نیز نتوانست نقشی در تصیحی روش و مشی آنها ایفاء کند! به همین دلیل است که آشکار گوئی و بسیج هوشیاری توده ای ها را به صلاح نهائی حزب می دانیم.

گزارش منتشره در "نامه مردم"، در ارتباط با انتخابات ریاست جمهوری تصریح می کند:

«... نکته آخر این که حزب ما در جریان انتخابات، آتش عمده حملات تبلیغاتی خود را متوجه گروه ارتجاعی "رسالت" و شرکاء کرد و مردم را به مبارزه همه جانبه با استبداد با استفاده از همه شیوه های ممکن فرا خواند. بدین ترتیب ما نه تنها نظاره گر حوادث نبودیم، بلکه فعالانه در جهت افشای ارتجاع و استبداد و نفی ولایت فقیه به مثابه سد اساسی هر گونه حرکت بنیادین به سمت استقرار جامعه مدنی، آزادی و عدالت اجتماعی مبارزه نمودیم...»

مراجعه به مطالب منتشر در "نامه مردم"، در فاصله دو انتخابات مجلس پنجم و ریاست جمهوری دوره هفتم، و حتی آستانه انتخابات ریاست جمهوری، شواهدی انکار ناپذیر در رد این نوع ادعاها دارد. ادعاهائی که عمدتا تلاش می کند امواج مخالفت با مشی کنونی "نامه مردم" و به ویژه سیاست "تحریم" را فرو به نشاند. حقیقت خلاف این ادعاهاست، و اگر صفوف حزب متمرکز بود و حساب و کتابی در کار، اعمال کنندگان این سیاست و صادر کنندگان اعلامیه های "تحریم انقلابی"، "تودهنی انتخابات اصلح، به انتخابات آزاد" و... به نام کمیته مرکزی حزب، حسابی تاریخی باید به اعضای حزب در داخل و خارج از کشور پس می دادند.

در باره این ادعاها، که به عنوان گزارش منتشر شده، ابتدا با هم از "نامه مردم" 502، نتیجه گیری این نشریه از انتخابات دروه پنجم مجلس را مرور کنیم، که حالا آن را گوشمالی به رژیم ارزیابی می کنند:

نامه مردم 502، نقل از گزارش هیات اجرائی به پلنوم کمیته مرکزی و در ارزیابی انتخابات مجلس (فروردین 76):

«... برخلاف سیاست تبلیغ شرکت در "انتخابات" و "داغ کردن تنور انتخابات" که آب به آسیاب برنامه های رژیم برای فریب مجدد مردم و کشاندن آنها به صحنه می ریخت، یک کارزار وسیع تحریم این خیمه شب بازی "مشروعیت" رژیم ولایت فقیه را بیش از پیش زیر علامت سئوال می برد و عرصه مناسبی برای همکاری و هم چنین پایه ریزی یک ائتلاف بزرگ علیه ارتجاع حاکم بود.»

ادامه این اراده گرائی، توهمات و خواب و خیال هائی که در این ارزیابی و به نام کمیته مرکزی منتشر شده، پایه و جان مایه سیاست تحریم غیر مستقیم انتخابات ریاست جمهوری شد.

توجه باید داشت، که این مطلب، تازه بعد از انجام انتخابات مجلس پنجم و آن همه افشاگری پیرامون رویدادهای آن منتشر شده است. سیاست "نامه مردم" در باره این انتخابات، از قبل "تحریم انقلابی" بود!

در آستانه همین انتخابات که حالا "گزارش کنگره" آن را گوشمالی مردم به رژیم معرفی کرده است، این نشریه در شماره 477 خود، ضمن سخیف ترین و نارفیقانه ترین اتهامات نسبت به "راه توده"، با عنوان "وقتی که نقش ها روشن تر می شود!" آن را به دلیل دعوت به شرکت در انتخابات مجرم معرفی کرده و نوشت:

«... "راه توده" در فوق العاده 15 اسفند خود، با عنوان "از پیروزی جنبش آزادی خواهی مردم ایران دفاع کنیم" می نویسد که در جهت درهم شکستن رای "ارتجاع" فعالیت خود را تشدید کنیم... "راه توده" درهمین شماره فوق العاده، از سیاست تحریم خیمه شب بازی "انتخاباتی" رژیم توسط حزب توده ایران (بخوان "نامه مردم") و سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)، انتقاد می کند و آن را منطبق با مشی راست ترین جناح های اپوزیسیون در خارج از کشور ارزیابی می کند. تنها کسانی که مردم را به شرکت در این خیمه شب بازی تشویق می کردند، سردمداران ارتجاع و استبداد، طیف رنگارنگ کسانی بودند که به دلائل گوناگون در راه تقویت و انسجام رژیم دیکتاتوری حاکم گام بر می دارند. این موضع گیری "راه توده" تائید مجددی است بر تمامی ارزیابی های قبلی ما در مورد این نشریه. ما دو سال پیش در مقاله مفصلی زیر عنوان "راه توده در راه جمهوری اسلامی" (نامه مردم" شهریور 73) ضمن ارزیابی مشی پیشنهادی این افراد روشن کردیم که در پشت شعارهای این نشریه یک هدف مشخص قرار دارد: مبارزه با سیاست درست و اصولی حزب ما و دیگر نیروهای مترقی میهن در مقابله با رژیم استبدادی "ولایت فقیه"...)

گذشت زمان، کدام سیاست را تائید کرد؟ و رو سیاهی را برای مبتکران و مبلغان این اتهامات سخیف گذاشت؟ مبارزه درست و اصولی، یعنی خانه نشینی؟ و سیاست دعوت به حضور مردم در صحنه یعنی همسوئی با رژیم؟

انتخابات ریاست جمهوری

در مورد انتخابات ریاست جمهوری، که حالا گزارش ارائه شده به کنگره، آن را پیروزی بزرگ مردم ارزیابی می کند، نیز تا آخرین "نامه مردم" سیاست تحریم آن را این گونه دنبال کرد:

"نامه مردم"، در شماره 502 و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری می نویسد:

«... تبلیغ برای انتخابات و شرکت در آن، تنها یاری رساندن به سیاست هایی است که سران حاکمیت خواهان پیاده کردن آن به منظور حفظ و تثبیت رژیم "ولایت فقیه" هستند. پرسش دیگری که در اینجا پاسخ آن ضرور است، این مساله است که آیا نباید برای جلوگیری از افتادن ریاست جمهوری به دست جناح حاکم "رسالت- حجتیه" به نفع نامزد و یا نامزدهای جناح دیگر در انتخابات شرکت کرد؟»

"نامه مردم" سپس ادامه می دهد:

«آیا تفاوتی میان این نیروها به چشم می خورد؟... ثمره و نتیجه چنین فعالیت ها و "مبارزه ای" چیست؟ آیا چنین روندی به شکل گیری مقاومت در مقابل رژیم کمک می کند و یا در جهت تخفیف دادن و ایجاد سوپاپ های اطمینانی است برای آن که جامعه منفجر نگردد. توجیه این نیروها (یعنی مدافعان شرکت در انتخابات ریاست جمهوری) این است که در شرایط حاضر کار دیگری نمی توان کرد. این توجیه به هیچ وجه قابل قبول نیست. این نیروها نه به خاطر این که نمی توان کار دیگری انجام داد، بلکه به دلیل این که اعتقاد ندارد کار دیگری می بایست کرد، چنین مواضعی را اتخاد کرده اند...»

راه توده: این موضع گیری های چپ نمایانه، یعنی آتش گشودن و افشاگری علیه جناح راست و ارتجاع، در انتخابات ریاست جمهوری، که حالا در "گزارش کنگره" مدعی آن شده اند! این یعنی افشاگر، یعنی زدن "تودهنی" به طرفداران و مدافعان ولایت مطلقه فقیه، دیکتاتوری مصلح و برقراری "حکومت عدل اسلامی" به جای جمهوری اسلامی؟

چرا باید به جای پذیرش واقعیت و اعتراف به اشتباه، از بیم ناچار شدن به پس گرفتن بسیاری اتهامات زشت دیگری که در "نامه مردم" انتشار یافته است، به دروغ متوسل شد و نقش دیگری غیر از آن چه که در انتخابات داشته اند را، تبلیغ کرد؟

آن کار دیگری که نیروهای طرفدار شرکت در انتخابات ریاست جمهوری باید می کردند کدام است؟

تحریم و انفعال و خانه نشینی و سپردن میدان به موتلفه اسلامی و انصار حزب الله و حجتیه؟

این سخنان و تحلیل ها را به نام حزب توده ایران منتشر نکنید!

در گزارشی که نامه مردم منتشر کرده، همه نوع حرف و نظر و پیش بینی، در کنار هم عنوان شده است. این احتمال که این چند پهلو و چند نوع نوشتن ها با این هدف باشد که راه را برای احتمالات مختلف باز به گذارند، تا بتوانند در آینده بار هم مدعی شوند «ما گفته بودیم» زیاد است. در عین حال پافشاری بر یک سیاست غلط از یک سو و ناچار بودن در موضع گیری پیرامون رویدادها و واقعیات جامعه از سوی دیگر نیز می تواند این ضد و نقیض گوئی را تحمیل کرده باشد. این احتمالات و یا هر نوع احتمال دیگری، اصل مسئله، یعنی ضد و نقیض گوئی را توجیه نمی کند. چند نمونه را در زیر می آوریم، تا در فرصت های مناسب تر، اگر تحولات ایران مجالی باقی گذاشت، به ریشه های نظری و تئوریک این ضد نقیض ها و هم چنین تقسیم بندی های بدیع در جمهوری اسلامی، مانند "گروه موسوی"، "گروه بنی صدر" و... به پردازیم. در گزارش می خوانیم:

«... حزب توده ایران اعتقادی به "رفرم" پذیری حاکمیت جمهوری اسلامی ندارد، ولی معتقد است که با تجهیز نیرو در درون جامعه و ایجاد یک جنبش وسیع توده ای می توان استبداد قرون وسطائی حاکم را گام به گام به عقب نشینی وادار کرد...»

راه توده:

الف – "رفرم" پذیرفتنی نیست، بلکه به هر حاکمیتی تحمیل می شود، اگر حکومتی هم خود پیشقدم "رفرم" شود، تحت تاثیر یک جنبش و برای جلوگیری از سقوط خویش است.

ب – استبداد قرون وسطائی، ظاهرا باید همان حاکمیت جمهوری اسلامی باشد، که گویا "رفرم" پذیر نیست. حالا باید از نویسنده و نویسندگان گزارش منتشره در نامه مردم پرسید: وادار کردن این استبداد به عقب نشینی گام به گام مگر غیر از تن دادن اجباری آن به "رفرم" است؟ نیروی مورد اشاره در درون جامعه و جنبش وسیع توده ای، حتی به نوشته همین گزارش که در بالا به آن اشاره کردیم، اکنون وجود دارد و عقب نشینی هم به حاکمیت تحمیل شده و باید کوشید باز هم بشود. این یعنی مشی و سیاست "توده ای"!

گزارش مورد بحث می افزاید:

«در مرحله کنونی، مردم با عمل خود راه رویاروئی ممکن و قابل اجرا و بدون تنش های منجر شونده به درگیری های احتمالا حاد و مسلحانه را بر گزیدند. مرحله بعد از این مشارکت هر چه وسیع تر توده ای در مبارزه برای تحقق همان خواست ها و شعارهائی است که روح حرکت یک پارچه مردم را در دوم خرداد تشکیل می دهد. مهم این نیست که اجرای حتی نسبی این خواست ها، عملا کمک به ایجاد مرحله گذار خواهد نمود...»

راه توده: آن خواست هائی که گزارش بر آن تاکید می کند، ظاهرا همان برنامه ای است که خاتمی متکی به آن از مردم رای گرفت. خواست هائی که اجرای نسبی آنها، کمک به ایجاد مرحله گذار خواهد کرد:

الف – این خواست ها، همان رفرمی است، که "نامه مردم" و گزارش مورد بحث آن را چند پاراگراف بالاتر رد کرده است و تحقق آنها را در همین گزارش و با این جمله ناممکن اعلام داشته است: «... ما به این نظر که از سوی خاتمی و طرفداران او در انتخابات تبلیغ می شد مخالف بودیم که می توان به این شعارها در شرایط حفظ "ولایت فقیه" جامعه عمل پوشاند...»

ب – تکلیف روح حرکت یک پارچه مردم در دوم خرداد چه می شود؟ شما در کجای رویاروئی ممکن و قابل اجرای مردم قرار دارید؟

شرح کامل این ضد و نقیض نویسی را به زمان دیگری موکول می کنیم، اما در اینجا باید به این سئوال منطقی پاسخ بدهیم که چرا نویسنده و نویسندگان گزارش و "نامه مردم" در این چاله ضد و نقیض گوئی و تلاش برای توجیه اشتباهات سیاسی خود گرفتار شده اند؟ «چرا از این چاله نمی توانند بیرون بیآیند؟»

به نظر ما آنها بر این تصورند که اگر گام اول را بردارند و به اشتباهات خودشان در ارزیابی اوضاع ایران اعتراف کنند، آن وقت باید گام های بعدی را هم بردارند. اگر به پذیرند که در ارزیابی در انتخابات اشتباه کرده اند و آن را رسما اعلام کنند، در مرحله بعد باید تائید کنند که "راه توده" درست گفته بود و تلاش ما برای سکستن قلم این توده ای ها- حداقل- نادرست بود. در این صورت باید بسیاری اتهامات، شایعه پراکنی ها و "راه توده" ستیزی هائی را که در "نامه مردم"، طی 6 سال دنبال کرده اند، پس به گیرند و سرانجام به طرف وحدت حزب برپایه علنیت، حق ابراز نظر، خروج از انزوا و نزدیک شدن به جامعه و رویدادهای آن بروند. ظاهرا این اعتراف و تن سپردن به واقعیت برای منتشر کنندگان "نامه مردم" سخت است و به همین دلیل نمی توانند، حتی اگر به مرحله درک شرایط امروز ایران نزدیک هم شده باشند، از چاله تناقض نویسی و اتخاذ یک سیاست پویا و فعال در ارتباط با ایران بیرون بیآیند.

در ادامه تمایل به باقی ماندن در این اسارت است، که حتی انتشار گزارش واقعی مربوط به همین کنگره ای را هم به صلاح تشخیص نداده اند.

به نظر ما حزب توده ایران، فرقه اسماعلیه و متشکل از طرفداران حسن صباح نیست. در این حزب، پیوسته صاحبان اندیشه، مدافعان آگاه زحمتکشان، میهن دوستان، زحمتکشان و مدافعان و طرفداران برنامه ها و سیاست های توده ای جمع بوده اند و راه خویش را آگاهانه انتخاب کرده اند. داشتن نظر، ایده، پیشنهاد، سئوال و... ابزار توده ای است، آن جریانی که در حد سانسور گزارش واقعی همین کنگره هم هراس دارد، چگونه می تواند منادی وحدت حزب، فراخواندن همگان به صفوف حزب، وحدت حزبی بر پایه آگاهی، اعتقاد به علنیت و... برای مبارزه با سانسور، اختناق حکومتی و طرد ولایت فقیه باشد؟

 

 

 

 

           راه توده  314        19 اردیبهشت ماه  1390

 

بازگشت