راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

کشاکش درون حکومتی
با ورود مردم به صحنه معنا پیدا میکند

 

دو هفته جر و بحث میان دو گروهی که مشترکا کودتای 22 خرداد را سازمان داده و فجایع پس از انتخابات را مرتکب شدند، به هر نتیجه ای که ختم شود، یک واقعیت آشکار را آشکارتر کرد. این که بحران همه جانبه ای که مانند سرطان خون در تمام رگ های حکومت جریان دارد و شکست سیاست نظامی- اتمی که رهبر جمهوری اسلامی پرچمدار آنست، به مرزی رسیده که از این پس، در پی هر حادثه درون حکومتی و بیرون حکومتی باید در انتظار نتایج آن بصورت جر و بحث حکومتی و تشدید کشاکش های امنیتی و نظامی میان دو گروه یاد شده بود. در حقیقت، آنچه ما درحاکمیت شاهدیم، بازتاب مستقیم التهاب و انفجار نهفته ایست که درجامعه وجود دارد. همچنان که جنبش سبز برآمد اجتماعی این بحران است، کشاکش های درون حکومتی نیز برآمد و بازتاب همین بحران درحاکمیت است. به همین دلیل است که بحران در درون حکومت کودتائی، جدا از جنبش سبز نیست و نمی تواند باشد و ما هر اندازه که به انتخابات آینده مجلس – اگر توان برگزاری آن را داشته باشند- نزدیک تر می شویم و متعاقب آن به فصل تجدید انتخابات ریاست جمهوری می رسیم، شاهد رویاروئی ها و یارگیری های مستقیم تر، آشکارتر، تندتر و حتی خونین خواهیم بود. هر یک از دو گروهی که در کودتای 22 خرداد دست داشته اند، برای حذف آن دیگری از هیچ تلاش و توطئه ای دریغ نخواهد کرد. یکی با شعار "رهبری امام زمان" و اعلام غیر مستقیم طرفداری از حذف روحانیت از حاکمیت و محاسبه روی ناخنک زدن به رای چند ده میلیونی جنبش سبز، و دیگری با شعار "حمایت از ولایت" و "روحانیت" و محاسبه روی قدرت نظامی و سپاهی خود به سوی سرنوشت این کشاکش می روند؛ و هر دو، نگران و بیمناک از برنده سوم در کوران و سرانجام این کشاکش. یعنی مردم و جنبش سبز!

در واقع نیز، هیچیک از این دو گروه حمایت مردم را ندارند و تنها می توانند به نیروی دیگری چشم طمع داشته باشند. دو نیروی که روی هم، به اقلیتی می مانند در برابر اکثریت مردم! هر کس بخواهند روی انتخابات و جلب مردم به پای صندوق های رای و یافتن پایگاهی در میان آنها حساب کند، باید از هو و جنجالی که در دو هفته گذشته در حاکمیت جریان داشته فاصله بگیرند. یعنی از  صف بندی دو لشگر اوباش یکی به طرفداری از رهبر و دیگری به طرفداری از احمدی نژاد و همچنین از شبکه مداحان، چاپلوسان و امام جمعه های مرتجع و بی مایه و برخی فرمانده سپاه و نماینده نمایانی که در مجلس نشسته اند فاصله بگیرد. هر اندازه این فاصله بیشتر شود، از فاصله آنها با مردم می تواند کمتر شود و باور این چرخش از سوی مردم ممکن نیست مگر با حرف و سخن و عمل و اقدامی که حکایت از گردش به سمت مردم داشته باشد. در این ستیز وکشاکشی که اکنون جریان دارد و جنبه درون حکومتی دارد، مردم جز ناظری رنج کشیده و در انتظار تحولات اساسی در ایران نیستند. کار با عزاداری فاطمیه و سینه زنی و قمه کشی اوباش دو طرف در محلات و مساجد و نمایش گریه و سینه زنی این گروه و یا آن گروه کودتاچی به آن مسیری نمی رود که مردم خود را در آن نقش آفرین بدانند. چند ده ایرانی زخم خورده از انتخابات 22 خرداد و کودتای متعاقب آن، در انتظار باز شدن در زندان ها و بازگشت زندانیان سیاسی به خانه هایشان، گشایش فضای سیاسی، فعالیت احزاب و آزادی مطبوعات و رسانه ها، تجدید نظر اساسی در سمت گیری اقتصادی کشور، پایان حصر خانگی رهبران جنبش سبز، دلجوئی از خانواده قربانیان کودتا، تجدید نظر در سیاست خارجی و بیرون کشیدن ایران از محاصره اقتصادی و سیاسی، بازگرداندن فرماندهان سپاه از حجره ها و تجارتخانه ها به پادگان ها، قطع حمایت حکومتی از روحانیون چاپلوس و مرتجع و گشایش میدان برای روحانیون تحول خواه و طرفدار جنبش مردم اند. مردم منتظر تشکیل یک دولت وحدت و آشتی ملی، جمع کردن بساط مشتی رمال و جن گیر، سرباز و سردار امام زمان و مبلغان و مبتکران چنین اسلامی و ... هستند. طبیعی است که این گرایش به سمت مردم و خواست های آنها، یکشبه ممکن نیست و چنین انتظاری هم نیست، اما بجای فاطمیه راه انداختن و سینه زنی و نمایش نفرات حکومتی در دو سمت چپ و راست، مردم منتظر دیدن شواهد و نشانه های آن چرخش اساسی اند که دربالا به آن اشاره شد. در غیر اینصورت، مردم نظاره گر خشمگین کشاکش میان حیدری ها و نعمتی های حکومتی باقی خواهند ماند. در رویدادهای تاریخی، تحول با حرکت به جلو تعریف می شود. اما در وضع کنونی ایران، اگر 10 سال به عقب باز گردیم، تحول بزرگی حادث شده است! چنین عقب گردی به درایت و شهامتی نیازمند است که اعتراف به اشتباه بخشی از آنست.

 

 

 

           راه توده  314        19 اردیبهشت ماه  1390

 

بازگشت