نگاهی به تاریخ 300 ساله ایران |
درباره تاریخ ایران پژوهشهای بسیار شده و غالبا حتی در جزئیات رویدادهای مهم اختلاف نظر چندانی بین تاریخ نگاران وجود ندارد. هدف ما در این بررسیها ارائه آن چنان چشماندازی از سیر رویدادهای اجتماعی ایران است که امکان درک بهتر امروز را فراهم کند و ازاینرو تلاش خود را به ارائه یک نمای کلی از سیر رویدادهای اجتماعی و تاریخی ایران محدود کرده ایم. به همین دلیل به بسیاری از حوادث و از جمله مبارزات عدالت خواهانه پرشمار کشورمان جز به صورت گذرا اشارهای نکرده ایم. پیشتر و در هنگام بررسی جنگهای ایران و روسیه و نیز ایران و انگلستان یادآوری کردیم که پس از این جنگها تحولات اجتماعی ایران چهره دیگری به خود گرفت. زنده یاد امیرحسین آریان پور در یکی از سخنرانیهای خود ویژگی تحولات اجتماعی ایران را بررسی کرده و به دلایل عدم شکل گیری نظامهای اجتماعی همگون مشابه نظامهای اروپایی توجه کرده است. براساس این بررسی، در اروپا گذار از جامعه مبتنی بر مناسبات برده داری، در یونان و روم تا استقرار نظام زمین داری با سیری کمابیش منظم و گسترش مناسبات سرمایهداری با ناهماهنگیهای بیشتر دیده میشود. در ایران و از دوران هخامنشیان تا قاجار ما شاهد همزیستی مناسبات اجتماعی متفاوت و ناهمگون هستیم. از طرفی برده داری در ایران بسیار محدود تر از برده داری در غرب بود و مناسبات زمین داری نیز هرگز همچون اروپا به شکل کاملا مسلط روابط اجتماعی تبدیل نشد. عوامل این تفاوتها را آریان پور در عملکرد مشکلات اقتصادی ناشی از خشکی اقلیم و کمی آب و دوری آبادیها از یکدیگر و دشواری ارتباطات از طرفی و اختلافات اجتماعی ناشی از تنوع نژادی و زبانی و دینی، ناشی از تاختنها و کوچیدنهای اقوام شبان پیرامون فلات ایران و در نتیجه آن نابرابری فرهنگی ساکنان ایران و مقابله مخرب فرهنگ کوچ نشینی با فرهنگ یکجانشینی، جستجو میکند. خشونت و هم ستیزی و انزواطلبی از طرفی و مزاحمتهای دائمی خارجی چهره زندگی ایران را تحت تاثیر قرار میدهد. به این ترتیب و به دلایل زد و خوردهای داخلی و نیز تهاجم خارجی تکامل عمومی اجتماعی ایران بارها دچار ایست و واپس گرایی میشود و امکان ارتقاء از مرحله زمین داری به مرحله سرمایه داری تا سلسله قاجار فراهم نمیشود. گسترش مناسبات پولی و اقتصاد شهری و تولیدات کارگاهی از جنبه نظری یکی از شرایط برقراری مناسبات سرمایه داری است. این نوع مناسبات از دیر باز در کشور ما رشدی بسیار داشته است، اما احتمالا به دلیل تداوم ناهمگونی مناسبات اجتماعی عبور به مرحله سرمایه داری ممکن نگردیده است. در واقع دوران شکوه و قدرت حکومتهای ایرانی با گسترش شهرها و روابط پولی و تولیدات کارگاهی و تجارت همراه بوده است، هرچند که به نظر میرسد این شکوه شهرها در هماهنگی با پیشرفت اقتصاد روستائی نبوده است. دوران تهاجمات بزرگ به سرزمین ایران همچون تهاجم اسکندر و نیز تهاجم اعراب احتمالا دوران بینوائی روستائیان و نیز اقتصاد روستائی محسوب میشود. در دوران تهاجمات پی در پی اقوام شرقی و آسیای میانه به کشور ایران، این ناهماهنگی بین شکوفائی شهرها و بینوائی روستائیان با سهولتی بیشتر قابل بررسی است. در واقع از این دوران تا دوران قاجار، تاریخ ایران شاهد توالی سلسلههای پادشاهی متعدد است که در آن بیشترین میزان تخریب ناشی از تهاجمات اقوام دامپرور و نیز همزیستی مخرب اقوام کوچ نشینی و یک جانشین قابل مشاهده است. هم چنان که گفتیم اروپا با سیر نسبتا منظمی به پیشرفت خود ادامه میدهد و در اوایل حکومت قاجار، این کشورها با تکیه بر دستاوردهای ناشی از پیشرفتهای اجتماعی و اقتصادی و فن آوری، امکان تسلط بر جهان را پیدا میکنند. یادآوری کردیم که در آسیا تنها کشور ژاپن توانست با استفاده از موقعیت تاریخی و جغرفیائی فراهم شده ناشی از همسایگی با چین، امکان همگامی با تمدنهای پیشرفته اروپائی را پیدا کند و ایجاد اولین امپراتوری واقعا متمرکز در همان سالها، منجر به پیشرفت سریع ژاپن به دلیل همکاری با تقریبا همه دولتهای اروپائی و نیز آمریکا گردید. در همان دوران پادشاهی واقعا متمرکز در ایران وجود نداشت و در واقع حکومت قاجارها از غیرمتمرکزترین حکومتهای تاریخ ایران است که خود ناشی از پراکندگی شاهزادههای مختلف به عنوان حاکمان استانهای مختلف است که در هیچ یک از دورانهای قبلی مشاهده نمیشود. از طرف دیگر ایران امکان استفاده از رقابتهای رقیبان اروپایی را نیز از دست داد که شاید از بهترین ارزیابیها در این مورد بررسیهای ناتمام زنده یاد رحمانهاتفی به عنوان "مشروطه- انقلاب ناتمام" باشد. در هر حال و تقریبا از همان اولین جنگ ایران و روسیه، با چهره دیگری از سیر اجتماعی ایران رو به میشویم که میتوان به آن "رشد ناموزون و ناهمگون" نام داد. به نظر میرسد که این رشد ناموزون و ناهمگون میتواند تا حدود زیادی درک رویدادهای امروز را فراهم کند. شاید اولین نتیجه جنگهای ایران و روسیه و نیز جنگهای ایران و انگلستان، از بین رفتن امکان اتخاذ تصمیمهای اساسی از طرف حاکمیت ایران باشد. در واقع پس از شکست در این جنگها، پادشاهان قاجار که باوجود شکست و برخلاف گذشته همچنان بر تخت پادشاهی باقی میمانند، دیگر مهمترین تصمیم گیرنده محسوب نمیشوند. به سخره گرفته شدن اقتدار پادشاهان قاجار خود از عواملی بود که به پراکندگی بیشتر در لایههای بالائی حکومت میدان داد، لایههایی که دیگر امیدی به همپائی و مقابله با قدرتهای خارجی در میان آنان وجود نداشت. بدین ترتیب است که شاهد آنچنان مناسباتی بین پادشاهان قاجار و درباریان و دولتمردان و روحانیون و سران قبایل خواهیم بود که در سراسر تاریخ ایران سابقه نداشته است. شاید بتوان گفت که آخرین امکان اقتدار واقعی خاندان قاجار همان اصلاحات امیرکبیر بود و پس از آن، این اقتدار فقط در قساوت با بینوایان خود را نشان میدهد. علاوه بر پراکندگی و عدم تمرکز تصمیم گیریها در حکومت، در اثر ورود روسیه و انگلستان به بازار ایران و عدم امکان رقابت تولیدات پیشه وری با تولیدات صادره از این کشورها از یکسو شاهد ورشکستگی روزافزون پیشه وران خواهیم و از سوی دیگر رشد سوداگرانی را میبینیم که از راه ارتباط با تجارت خارجی و واردات به سودهای سرشار دست مییافتند. پیدا شدن بازار برای صادرات بعضی از کالای کشاورزی همچون توتون و تریاک، تولید کشاورزی را تا حدودی به سمت تولید کالائی یعنی تولید محصولاتی که امکان صادرات داشتند پیش برد که این خود با پیامدهایی برای کشاورزان همراه بود. یکی از این پیامدها سیل مهاجرت بود، چنانکه بیشترین شمار مهاجرین ایرانی به سمت قفقاز را پس از پیشه وران شهری گروههای کشاورزان تشکیل میدادند که در اثر حاکم شدن روابط اقتصادی سوداگری امکان زندگی در روستاها را از دست داده بودند. این مهاجرتها و کار در صنایع نفت قفقاز در آینده منجر به تشکیل مبارزان سیاسی بسیاری شد که به بهروزی سرزمین اصلی خود میاندیشیدند. شمار این کارگران به بیش از چهل هزار تن تخمین زده میشود. هر چند تعداد مهاجرین بسیار بیشتر است. (50هزار تا 1 میلیون) پیشه ورانی که سیر مهاجرت را انتخاب نکرده بودند یا در تیره روزی به سر میبردند و یا پس از ورشکستگی به اقشار حاشیه نشین و آن چه لومپن پرولتاریا نامیده میشود تبدیل میشدند. از طرف دیگر، برخلاف کشورهای اروپائی، سرمایه سوداگر در ایران به سرمایه صنعتی تبدیل نشد. در واقع تلاشهای بسیاری برای ایجاد صنایع مختلف از دوران قائم مقام و امیر کبیر به عمل آمده بود ولی این تلاشها به دلیل رقابت محصولات خارجی ارزانتر با شکست رو به رو شدند. پس از آن نیز هیچ یک از کوششهای بازرگانان میهن دوست در این عرصه موفق نشد. در این میان و به دلیل امکان تبدیل تولید کشاورزی به تولید کالائی که در اثر صادرات ایجاد شده بود، سوداگران بیش از پیش متوجه خرید زمینهای کشاورزی و روستائی شدند که خود منجر به تشکیل یک قشر سوداگر زمین دار میگردد که تمایلات بسیار ارتجاعی از خود نشان میداد و بدینگونه قشر جدیدی وارد روابط اقتصادی- اجتماعی ایران گردید. در غیاب حکومت متمرکز و روابط اجتماعی مناسب امکان فراروئی مناسبات جدیدتر اجتماعی در ایران فراهم نشد. نتایج شکستهای ایران در جنگ با روسیه و انگلستان، خود را در تغییرات ناموزون و ناهماهنگ جامعه ایران بازتاب میداد، جامعهای که میرفت چهرهای جدید بیابد. |
راه توده 314
19 اردیبهشت ماه 1390