راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

شکست بزرگ را نمی توان
پشت جنجال "باند نفوذی" پنهان کرد

 

 

زمینه ها و نشانه های رشد رویاروئی در درون حاکمیت یکدست کودتائی جمهوری اسلامی، از یکسو و حاکمیت و جنبش مردم- "جنبش سبز"- از سوی دیگر، آشکارتر از آنست که نتوان آن را دید و در هر نوع محاسبه ای پیرامون رویدادهای آینده ایران آن را در نظر نگرفت. بدین ترتیب، اخبار حاشیه ای مربوط به درگیری های درون گروهی کودتاچی ها نیز نباید و نمی تواند ما را از آنچه در عمق جامعه و در عمق حاکمیت می گذرد منفک کند. در عین حال که همین اخبار حاشیه ای را نیز باید پی گرفت و به اعماق این اخبار راه یافت.

بحث اصلی، جن و پری، گروه منحرف نفوذی در دولت احمدی نژاد و یا جادوگری و رمالی و ... نیست. بحث بر سر شکست یک سیاست کامل نظامی، اقتصادی و اجتماعی است که بدون استبداد سیاسی و کودتای نظامی علیه رای و انتخاب مردم نمی توانست به اجرا گذاشته شده و دنبال شود؛ و اکنون این مجموعه با بن‌ بست روبرو شده و تمام شواهد نشان دهنده شکست آنست. این شکست به پای همه نظریه پردازان و فرماندهان و مجریان نظامی و غیرنظامی، روحانی و غیر روحانی این مجموعه بهم تنیده نوشته می‌شود، نه به حساب احمدی نژاد و یا مشائی و یا بقائی و یا فلان گروه اوباش و چماقدار و یا فلان بازجو و رئیس دادگاه و یا شخص علی خامنه‌ای و فرزندان و پیشکارانش در بیت رهبری. همه آنها دست در دست هم، اگر نگوئیم مرتکب خیانت، حداقل مرتکب اشتباهات بزرگ شده‌اند. البته دراین میان حساب افرادی که بصورت نفوذی در نهادهای قدرت فاجعه را شکل بخشیده و رقم زده اند از دیگران جداست. افرادی که همه شواهد نشان دهنده عمق نفوذ و تاثیر آنها درحاکمیت جمهوری اسلامی است و اگر شناسائی نشده و دستشان از نهادهای تصمیم گیرنده بریده نشود و تسلیم دادگاه نشوند، ایران را درفاجعه غرق خواهند کرد. آنها چنین وظیفه‌ای را دارند. وظیفه نابودی ایران!

راه حل تصحیح این اشتباهات، نه هوا کردن بادکنک "جن و پری" و "گروه منحرف" و ... بلکه قبول اشتباه و بازگشت از راه رفته است. آنها که نمی‌توانند از راه رفته بازگردند، یا باید کنار گذاشته شوند و یا زیر چرخ دنده حوادث تلخی که برای ایران در پیش است، همه با هم له خواهند شد و مردم و تمامیت ارضی کشور را نیز با خود به زیر این چرخ دنده خواهند بُرد.

این بسیار طبیعی است که هر اندازه شکست مجموعه به هم تنیده سیاست‌های یاد شده در بالا آشکارتر می‌شود، شکاف در درون جبهه‌ای که با این سیاست تشکیل شده آشکارتر شده و در صورت وقوع حوادث غافلگیر کننده، این شکاف جنبه‌های رویاروئی نیز به خود خواهد گرفت. نشانه‌های این شکاف را امروز بصورت بروز برخی اختلافات میان دولت و مجلس، روحانیون و دولت، رهبر و احمدی نژاد، فرماندهان سپاه و نمایندگان ولی فقیه در همین نهاد و... شاهدیم. این رویاروئی به احتمال بسیار زیاد، میان نیروهای نظامی و روحانیون جنبه‌های قطعی ‌تری بخود خواهد گرفت.

تلاش برای جوش دادن مجلس و دولت و نهاد رهبری، بخشی از تلاش برای پنهان نگهداشتن شکست سیاست نظامی است. سیاستی که کودتای 22 خرداد و فجایع متعاقب آن نیز از درون آن بیرون آمد.

مردم می توانند آنهائی را که امروز از راه رفته باز گردند ببخشند، اما آنها که بر ادامه راه پافشاری می‌کنند، هرگز بخشیده نخواهند شد. چه نظامی و سپاهی باشند و چه روحانی و غیر روحانی.

اخبار هشدار دهنده‌ای که از مذاکرات و تفاهم‌های نظامی و اقتصادی منطقه ای– بویژه در خلیج فارس- علیه ایران انتشار یافته، رویدادهای سوریه... همزمان با شکست مجموعه سیاست نظامی- اقتصادی حاکم می گوید: امروز زمان قبول شکست و پذیرش اشتباه و بازگشت است، فردا دیر است!

 

 

 

                                راه توده  315        26 اردیبهشت ماه  1390

 

بازگشت