راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

نگاهی تحلیلی به تاریخ 300 ساله ایران
فراز و فرود
قدرت حکومتی
روحانیون در ایران

دکتر سروش سهرابی

 

 

از مهمترین قشرهای اجتماعی باید از روحانیون نام برد که پس از سقوط صفویه و تسلط افغان‌ها موقعیت اجتماعی خود را به میزان زیادی در ایران از دست داده بودند. در پی جنگ‌ها و تخریب‌های گسترده‌ای که پس از سقوط صفویه اتفاق افتاد، روحانیون بزرگ شیعه که در دوران شاه سلطان حسین به کارگزاران دولتی تبدیل شده بودند، دیگر نه مورد توجه شهرنشینان بودند و نه به دلیل نفرت افغان‌ها ­از آنها، امنیت کافی داشتند. بخش عمده‌ای از این روحانیون به سمت عراق و یا بحرین مهاجرت کردند. در دوران نادر نیز امکان بازگشت آنها فراهم نبود. نادر اندیشه دیگری برای مذهب شیعه در سر داشت که با آرزوهای روحانیون سازگاری نداشت. او مذهب جعفری را همراه و همطراز با مذاهب چهارگانه اهل سنت در نظر می‌گرفت و نه در جایگاهی برتر از آنان. نادر به روحانیون توجه ویژه‌ای نیز نشان نمی‌داد، رویه‌ای که از طرف کریم خان زند نیز تا حدودی دنبال می‌شد. با‌ اینحال از دوران کریم خان بازگشت تدریجی روحانیون بزرگ آغاز شد، بدون آن که در تصمیم گیری‌های دولتی شرکت داده شوند. به نظر می‌رسد بخش دیگری از روحانیون، یعنی بخش‌های پائین روحانیت که در ایران باقی مانده و به زندگی خود ادامه دادد نقش مهمتری در پابرجائی مذهب شیعه ایفا کردند. هر چند همچون دیگر دوران‌های تاریخ، ­نام و نشان کمتری از آنان باقی مانده است.

در جریان جنگ‌های شانزده ساله پس از درگذشت کریم خان زند تا روی کار آمدن سلسله قاجار، روحانیان نقش مهمی نداشتند. در واقع به دلیل استقرار روحانیون بزرگ در شهرهای بزرگ، آنان از صحنه مبارزه واقعی که بین قبایل مختلف جریان داشت برکنار بودند. پس از سقوط صفویه، احتمالا آقا محمدخان قاجار نخستین رهبری است که استفاده از روحانیت در جهت اهداف سیاسی خود را دنبال کرد و جانشین او فتحعلیشاه قاجار نیز این رویه را دنبال کرد. روحانیت بزرگ که در بازگشت تلاش داشت موقوفات و متصرفات دوران صفویه را باز پس گیرد این بار با بزرگ ترین مانع یعنی رقابت بسیاری از حکمرانان و درباریان نورسیده روبرو شد، ولی حوادث بعدی، یعنی آغاز جنگ‌ها به یاری آنها آمد. در واقع این جنگ‌های ایران و روسیه بود که به شکل گیری وضعیت جدید روحانیون عالی رتبه شیعه در ایران منجر شد.

شاهان قاجار با وجود شکست‌های متوالی، همچنان بر تخت پادشاهی تکیه زده و بر خلاف دوران‌های گذشته، این شکست‌ها نه به بركناری آنها، بلكه تنها به کاهش قدرت آنها منجر می‌شد. به عبارت بهتر جایگاه آنها را از نظر سلسله مراتب قدرت به دیگر قدرتمندان جامعه ایرانی نزدیک تر می‌کرد.

در این شرایط کاهش ترس از قدرت پادشاه و نیز ناباوری به امکان همپائی و همآوری با مهاجمان جدید به پراکندگی در حکومت منجر می‌شد. هم در مورد رجال درباری و سران قبائل که با دولت‌های خارجی همکاری می‌کرد و هم در مورد روحانیان و همكاری آنان با دولت‌های خارجی به ویژه انگلستان مطالب بسیاری گفته شده و ما قصد تکرار آن را نداریم. ولی اهمیت این روابط در تغییری است كه جایگاه روحانیون شیعه پس از استقرار دولت قاجار پیدا شده است. در دوره صفویه علیرغم احترام فراوانی که از طرف پادشاه به روحانیان ابراز می‌شد، امکان دخالت در امور دولتی به آنان داده نمی‌شد. در واقع وظایف آنها به توجیه نقش پادشاه شیعه از طرفی و اداره مدارس مذهبی و دادگاه‌های شرعی از طرف دیگر خلاصه می‌شد. هر چند با بخشش‌های فراوان پادشاهان صفوی و در واقع با تصرف موقوفات، روحانیون بزرگ دارای موقعیت ممتازی شده بودند، موقوفات و متصرفاتی كه پس از سقوط شاه سلطان حسین مورد نظر و رقابت بسیاری قرار گرفته بود.

دوران شاه سلطان حسین تنها دورانی از سلسله صفوی است که در آن روحانیون به اعمال قدرت در امورغیرمذهبی نیز دست می‌زنند و در واقع بسیاری از کارگزاران دولتی را تشکیل می‌دادند. از نظر مذهبی دوران صفوی دوران غلبه اخباریون بود. یعنی آن گروهی از روحانیون شیعه که نقش اجتهاد و تفکر را در مرحله‌های پائین تر از  دیگری از روحانیون یا اصولی‌ها قرار می‌دادند.

به تازگی گروهی از پژوهندگان تاریخ به این نتیجه رسیده‌اند که علت روی کار آمدن جمهوری اسلامی غلبه مکتب اصولی، یعنی طرفداران اجتهاد و استنتاج عقلی بر طرفداران اخباری یعنی کسانی است که قرآن و حدیث را کافی می‌دانند. این برتری در اوایل ظهور قاجاریه تقریبا کامل می‌شود و پس از این دوران تمایل به اجتهاد به یکی از اهداف مدارس دینی تبدیل می‌شود.

این همزمانی نمی‌تواند پاسخگوی سئوالات بسیاری باشد که در این رابطه مطرح است. با یک ارزیابی علمی و ماتریالیستی می‌توان گفت که مهمترین تفاوت دوران قاجار با دوران‌های قبلی، پراکندگی و رقابت بسیار در سطوح بالای حکومت است. و این پراکندگی و فقدان قدرت برتر حکومتی است که منجر به شکل گیری آن چنان چهره‌ای از روحانیت شیعه می‌گردد که کاملا با دوران صفوی تفاوت دارد. در این میان اگر ضرورتی به اظهارنظر در تفاوت‌های اخباریون و اصولیون باشد، شاید بتوان گفت که مکتب اصولی تلاشی از طرف روحانیت برای تطبیق با پیشرفت‌های اجتماعی است و نه پدیده‌های درخور سرزنش.

فتحعلیشاه که برای جنگ‌های خود نیاز به همراهی با روحانیون را احساس می‌کرد آنان را وارد صحنه اجتماعی ایران کرد، صحنه‌ای که برای دهه‌های متوالی از آن غایب بودند. روحانیون به این ترتیب همراهی شاه را در بازپس‌گیری متصرفات و موقوفاتی که از دست داده بودند بدست آوردند. ولی پس از شكست ایران، روند پراکندگی حکومت آغاز ‌شد كه در دوان ناصرالدین شاه به اوج خود ‌رسید. به این ترتیب در ضعف و رقابت‌های بی پایانی که بین لایه‌های بالائی اجتماع بوجود آمد دو گروه متحدین خود را جستجو کردند، متحدینی که هرگز دائمی نبوده اند.

برای روحانیون شیعه به نظر می‌رسد که همراهی با قشرهای تازه وارد سوداگر و سوداگر- ملاک که رو به رشد نیز بودند از طرفی و نیز قسمت‌هایی از شهرنشینان و نیز حاشیه نشینان شهری یا لومپن پرولتاریا از مهمترین همراهی‌ها بوده است.

روند تلاشی جامعه تولید کننده یعنی پیشه وران و دهقانان که با مهاجرت و نیز تبدیل شدن به افراد حاشیه نشین یا لومپن پرولتاریا از طرفی، و گسترش قشرهائی از سرمایه داری سوداگر که سود خود را در مطمئن ترین و کم خطر ترین زمینه اقتصادی یعنی زمینداری سرمایه گذاری می‌کند از طرف دیگر، همراه با جداسری بسیاری از سران قبائل که در دوران ناصرالدین شاه خود به روابط مستقل اقتصادی و سیاسی با دول خارجی و بخصوص انگلستان اقدام می‌کردند، چهره جدیدی از ایران را به نمایش می‌گذارد که به نظر ما درک آن رابطه مستقیمی با امروز دارد.

شاید بتوان گفت که نوعی مشروط شدن قدرت پس از جنگ‌های ایران و روسیه آغاز به استقرار می‌کند، هر چند این مشروط شدن قدرت به قانون نیست، بلکه مشروط شدن قدرت به روابط و تعادل بین نیروهای مختلف فوقانی جامعه و نیز تمایلات دولت‌های روسیه و انگلستان است. نقش قشرهای مختلف جامعه و از جمله روحانیون بلند پایه شیعه را باید درون چنین شرایطی مورد بررسی قرار داد. این روحانیون همچون دیگر لایه‌های فوقانی جامعه متحدین خود را جستجو می‌کنند و از این به بعد است که شاهد همراهی روحانیون و دفاع آنان از متحدین خود در مقابل پادشاه و یا دیگر اعضای فوقانی جامعه خواهیم بود. این که خانه‌های روحانیون بزرگ به محل بست نشینی تبدیل می‌شود و یا این را که آنها به مرجعی برای دادخواهی بسیاری از شهرنشینان تبدیل می‌شوند بایستی در فروپاشی ساخت سنتی تر قدرت در ایران جستجو کرد. با توجه بیشتر می‌توان دریافت که روحانیون در موارد بسیاری با گروه‌های مختلف فوقانی اجتماع و نیز دولت‌های خارجی و مخصوصا انگلستان همراهی کرده اند که می‌بایستی آنها را در چارچوب تلاش‌ها برای حفظ و یا گسترش منافع در زمان‌های معین مورد ارزیابی قرار داد. ولی همبستگی و تلاش روحانیون برای تبدیل شدن به مرجع دادخواهی بسیاری از شهرنشینان به عنوان دائمی ترین متحدین روحانیون از همان زمان قابل مشاهده و پیگیری است. این تلاش‌ها در دوران جمهوری اسلامی دچار تغییراتی گردیده است که بایستی در جای خود مورد توجه قرار گیرد. در مورد دوران قاجار بایستی گفت که روحانیون شیعه دارای نفوذ کلام در میان بسیاری از ساکنان شهرها بودند و علاوه بر آن از نیروی حاشیه نشینان و یا لومپن پرولتاریا بهره می‌بردند که در واقع اهرم‌های فشار اجتماعی بر حاکمیت و دربار را تشکیل می‌دادند.

بنابراین، آن نقشی که روحانیون بلند مرتبه شیعی به عنوان حامیان گروه‌هایی از شهر نشینان و پیشه وران و سوداگران ایفا می‌کنند بطور عمده مربوط به دوران قاجار و در زمان ناپدید شدن و یا بهتر بگوئیم، کم رنگ تر شدن قدرت برتر پادشاه است. این نه جایگاه طبیعی روحانیون یا روحانیون شیعه در سراسر تاریخ ایران، بلكه ویژگی نقش آنان در دوران قاجار است.

اینها که گفته شد به معنی فراموشی نقش آن دسته از روحانیون وابسته به اقشار پائین تر اجتماعی نیست که احتمالا از دیر باز وجود داشته است. منظور بررسی جایگاهی است که برخی از روحانیون بلند مرتبه شیعه از طرفی در همراهی با گروه‌هایی از شهر نشینان و از طرف دیگر در تلاش برای تامین بیشتر و تضمین منابع ثروت و قدرت خود بدست می‌آورند. در این شرایط و با وجود تلاش‌های حکومت برای ایجاد نهادهای روحانی وابسته به حکومت - مثل تعیین امام جمعه‌ها و... - بزرگترین مراجع شیعه آن دوران را نمی‌توان وابسته کامل به حکومت ارزیابی کرد و همین روحانیون هستند که قادر به اجرای نقش دو گانه یعنی همراهی با حکومت و مردم و گاهی مخالفت با حکومت و یا مردم هستند.

 

 

 

                                راه توده  315        26 اردیبهشت ماه  1390

 

بازگشت