به نامه
مردم و رهبری اکثریت
مرور دو نامه
پس از 14 سال
راه توده شماره 72
دوره دوم خرداد ماه 1377
صفحه 19
مقدمه راه توده شماره 72:
در این شماره "راه توده" دو نامه را خطاب به رفیق خاوری و منتشر کنندگان
"نامه مردم" و رفقای رهبری سازمان فدائیان خلق ایران- اکثریت- میخوانید
مضمون هر دو نامه، بی نیاز از هر توضیحی پیرامون انگیزه نگارش آنها است.
اما دلیل انتشار آنها در "راه توده" نیازمند توضیح است.
تا آنجا که مربوط به "نامه مردم" و منتشر کنندگان آن میشود؛ در ماههای
گذشته گزارشها، گلایهها و پیشنهادهای مختلفی در ارتباط با وضع کنونی این
بخش از حزب دریافت داشته ایم. بسیاری از نویسندگان و ارسال کنندگان این
گزارشها و پیشنهادها، مشوق ما برای علنی کردن مسائل بوده اند. همین عده،
بر این امر پای فشرده اند، که راهگشای وحدت تشکیلاتی- نظری حزب نه
ارتباطها و تلاشهای پشت صحنه، بلکه در میان گذاشتن مسائل، به صورت علنی،
با همه علاقمندی و طرفداران حزب توده ایران است. به ویژه آن که تشدید جنبش
مردم در داخل کشور، جنب و جوش نوبتی را در میان مهاجرین تودهای موجب شده
است. در همین ارتباط، عدهای از علاقمندان و خوانندگان تودهای "راه توده"،
خواهان انتشار اخبار و گزارشهای ارسالی خودشان به "راه توده" شده اند، که
در این ارتباط نیز، ما در این شماره برخی از این گزارشها را در صفحه
"نامهها و پیامها" منعکس کرده ایم. "راه توده" امیدوار است با ورود به
صحنه برخی یاران قدیمی و شناخته شده حزب بتوان به آن جمع بندی دست یافت که
برای نخستین گام عملی در جهت وحدت و تجمع نیروهای تودهای بدان نیاز است.
تلاشهای اخیر سازمان فدائیان خلق ایران – اکثریت- برای جمع آوری همه
کادرها و یاران قدیمی این سازمان، جهت تمرکز همه نیروی بالقوه سازمان جهت
تشدید فعالیتها، از جمله انگیزههای اساسی تدوین نامهای خطاب به رفقای
این سازمان بوده است، که آن را هم منتشر می کنیم. همزمان با تشدید جنبش در
داخل کشور، بر اساس مندرجات نشریه "کار" ضرورت تدقیق برداشتها از اسناد
کنگره اخیر سازمان و دست یابی به سیاستهائی باز هم روشن تر و نزدیک تر به
واقعیات جامعه ایران هم چنان در دستور کار رهبری این سازمان است. روندی که
امید میرود سرانجام در حزب توده ایران نیز آغاز شود!
رفیق خاوری
و دیگر رفقایی که به نوعی در سالهای اخیر، در سمت و سوی سیاست – تشکیلاتی
کنونی حزب نقش و مسئولیت داشته اید!
کدام جلسه
با کدام اهداف؟
از آنجا که "راه توده" خود را یک گردان استوار تودهای میشناسد، نکات زیر،
به توصیه همه رفقایی که با این گردان همکاری دارند، و در آستانه تشکیل
اجلاسی که قرار است "کنگره" اعلام شود، نوشته میشود.
ما، از همان ابتدای زمزمه تشکیل کنگره حزبی در مهاجرت، که بعدها مشخص شد،
تصفیه حزب از کادرهای سابقه دار و شناخته شده حزبی، و تشکیل "حزبی جدید"،
با "سیاستی جدید" انگیزه آن بوده است، چه در تماسهای فردی و چه به صورت
مکتوب، گفتیم و نوشتیم، که آن چه میتواند از تشدید بحران تشکیلاتی – و
طبعا نظری- در حزب جلوگیری کند، نه تشکیل کنگره، بلکه قبول واقعیات، خاتمه
بخشیدن به رهبری فردی، تمرکز اندیشه و نیرو بر روی مسائل داخل کشور، تدقیق
شعارها، تاکتیکها و استراتژی حزب، اعتماد به کادرها و تقویت اعتقاد به خرد
جمعی و دمکراسی درون حزبی است. در آن شرایط، به این واقع بینی و توصیهها
آن توجه نشد و متاسفانه کسانی نیز، با انگیزههای متفاوت و شاید صادقانه
راه را برای آن تصفیهها و برپائی کنگره هموار ساختند و با آن همگام شدند.
پس از پایان نخستین "کنگره مهاجرت"، رفیق خاوری در مصاحبه ای، مسائل را در
چند جمله ساده خلاصه کرد و گفت: «در حزب رسم شده بود، که مشکلات حزب را از
این "پلنوم" به آن "پلنوم" ببرند، با تشکیل موفقیت آمیز "کنگره" اخیر، به
این شیوه حل مشکلات حزبی خاتمه بخشیده شد« (نقل به مضمون)
در پاسخ به این ارزیابی غیر واقعی و غیر علمی، ما به خود ایشان گفتیم و سپس
در "راه توده" نوشتیم، که مشکلات با تغییر "شکل"ها حل نمیشود! چرا که از
این پس، «مشکلات میتواند، از این "کنگره" به "کنگره" دیگر برده شود!»
هر رفیق واقع بین و صادقی، با مرور رویدادهای پلنومهای فاصله کنگرههای
اخیر و حتی خود این کنگرهها، نمیتواند- حداقل- بخشی از آن واقع بینی ما
را انکار کند، که در بالا به آن اشاره شد. مشکلات ادامه یافت و جلسات حزبی
را از حوزه تا کنگره به خود مشغول داشت، چرا که به "شکل" پرداخته شد، نه
"محتوا"! محتوائی که اگر قرار بود به آن پرداخته شود، در ابتدا باید وضع
حزب در داخل کشور، اوضاع کشور و نقش حزب توده ایران در جامعه و بررسی
امکانات حضور و تاثیر گذاری اش بر رویدادهای کشور، در دستور آن قرار گرفته
و کیفیت آن را تعیین میکرد. بدین ترتیب مشکلات سازمانی، خصلتی و شخصیتی
اعضاء (از صدر تا ذیل) در چارچوب این محتوا میتوانست حل شود، و یا لااقل
گامهای عملی در جهت آن برداشته شود!
مرور کارنامه سالهای پس از "کنگره مهاجرت"، همان است که شما باید بیش از
ما از آن اطلاع داشته باشید: ادامه تصفیهها، شکل گیری و ادامه دسته
بندیها، تکرار ادعای غیر واقعی پیرامون وحدت نظر و اتفاق آراء، سقوط کیفیت
و کمیت حوزهها و نشستهای حزبی، بی اعتنائی به نظرات و پیشنهادات، تشدید
تشتت نظری (از ماوراء "چپ" تا ماوراء "راست")، سقوط نزدیک به مطلق تبلیغات
و انتشارات حزب (که نشریه "نامه مردم" آینه تمام نمای آن است) و سرانجام،
فلج سیاسی و تشکیلاتی، در آن لحظات و شرایطی که باید آگاهی حزب از امور
جامعه به نمایش گذاشته شود! (1)
مجموعه همین عوامل موجب شد تا اشتباه تاریخی "تحریم انقلابی انتخابات" مجلس
پنجم، به نام کمیته مرکزی حزب توده ایران اعلام شود و علیرغم تمام شواهد،
قرائن، مطالب و تذکرات متعددی که داده شد، همین سیاست، با این ادعا، که
"مگر جناحها با هم تفاوت دارند؟" تا پایان انتخابات دوره هفتم ریاست
جمهوری ادامه یافت. اکنون نیز، علیرغم پذیرش ظاهری نتیجه انتخابات ریاست
جمهوری، سیاست تبلیغاتی "نامه مردم"، ادامه انتظار تا سقوط دولت خاتمی و
اعلام "ما گفته بودیم، که رای دادن بی فایده است" پیگیری میشود! (2)
هم در آستانه انتخابات مجلس پنجم، و هم پیش از انتخابات ریاست جمهوری دوم
خرداد 76، به شخص رفیق خاوری، در تماس تلفنی و طی بحثی نسبتا طولانی هشدار
داده شد، که اوضاع ایران آنگونه نیست که شما تصور میکنید و "نامه مردم"
مینویسد. مسئله انتخابات جدی است و باید در آن شرکت کرد. پاسخ رفیق خاوری
در ارتباط انتخابات مجلس پنجم این بود: «همه ملیونی که شماها هم آنها را
قبول دارید، تحریم کرده اند، ما هم میکنیم!». و در باره انتخابات ریاست
جمهوری نیز "نامه مردم"، تحت عنوان "تودهنی انتخاب اصلح به انتخابات آزاد"
همان مواضع را اعلام داشت. بدین ترتیب، فاجعه ادامه یافت و گویا قرار است
ادامه یابد، چرا که اگر غیر از این بود، تدابیر و تدارکات برای کنگرهای که
قرار است تا دو روز دیگر (12 فوریه- برابر 23 بهمن ماه) تشکیل شود، غیر از
آن بود که ما شاهدیم و اطلاع داریم: تمام تلاش را به کار گرفتن، برای بردن
کسانی به کنگره که هیچ نوع مخالفتی با رهبری فردی و یکه تازیها نداشته
باشند، انگشت روی دردهای اساسی مهاجرت نگذارند، مسائل ایران را مطرح نکنند،
در باره سیاست انتخابات و "تحریم انقلابی" سئوال نکنند. در حالیکه، اگر
اجلاسی واقعی تشکیل شود، پیرامون این سیاستها و تصمیمات خودسرانه باید به
جمع پاسخ داده شود! و اکنون، همه تدابیری که برای سرهمبندی کردن یک اجلاس
دیگر و تکرار گذشته، به کار گرفته شده، از جمله پشت این شوخی تاریخی هم
پنهان نگاهداشته میشود: "راه تودهایها نفهمند!"
تنها در دوران رکود و انفعال جنبش است، که میتوان پشت این نوع بهانهها
سنگر گرفت و ضعفها را پنهان کرد. آیا اوضاع کنونی ایران و جنبش کنونی
نشانه از رکود و انفعال را با خود دارد؟ به نظر ما "خیر!" و به همین دلیل
نیز باید با شیوههای گذشته وداع گفت! نگاه کنید به جامعه و رویدادهای آن؛
آیا مجموعه حکومت قادر است، عملکرد خود را، مانند سالهای گذشته، از مردم
پنهان نگاه دارد؟ حزب نیز، جامعه کوچکی است، متاثر از جامعه بزرگ!
تصفیهها، خود محوریها، جوسازیها، شایعه پراکنیها و نادیده گرفتن
واقعیات، بی عملی و انزوا گزینی، مشکلات حزب را در سالهای اخیر چند برابر
کرد و ادامه این شیوه کار حزبی، این مشکلات را چندین برابر خواهد کرد.
در این فرصت بسیار تنگ، که اساسی ترین مسائل میبایستی چنان مطرح شود، که
مسائل فرعی در حاشیه قرار گیرد، "راه توده" نکات زیر را رفیقانه طرح و
توصیه کرده و توجه به آنها را وظیفهای حزبی ارزیابی میکند:
رفقا !
اعتراف به اشتباه، نه تنها چیزی از ما کم نمی کند، بلکه بندهای کنونی
را برای تعیین دقیق ترین سیاستها، تاکیتکها و شعارها، و بصورت طبیعی،
تنظیم تبلیغات حزبی، از پای حزب باز میکند. باید اشتباهات تشکیلاتی و
سیاسی را بازشناخت و از آنها فاصله گرفت.
نخستین چاره جوئی برای برداشتن نخستین گام، در جهت وحدت تشکیلاتی حزب،
تشکیل یک هیات پیگیری برای تماس با توده ایهای خواهان فعالیت است. تصویب
قطعنامهای در این ارتباط و انتشار آن، شاید بتوان گام موثر و اولیه در این
ارتباط باشد. در غیر این صورت، دیگرانی که جلب نیروها را وظیفه روز خود
اعلام داشته اند، زمان را از دست نخواهند داد.
در جامعهای که بیش از 200 روزنامه و هفته نامه و ماهنامه در آن منتشر
میشود، شعار "جبهه واحد ضد دیکتاتوری" یک شوخی است. همان اندازه که دو
شعار تاکتیکی در یک مرحله از مبارزه و جنبش بدعتی است حیرت انگیز! یعنی دو
جبهه "ضد دیکتاتوری" و "طرد ولایت فقیه"!
از جنجالهائی که در داخل و خارج کشور برپا میکنند و نشریه "نامه مردم"
متاثر از این نوع جنجالها، مطلب منتشر میکند، باید فاصله گرفت. آن چه
امروز در میان توده مردم مطرح نیست "طرد ولایت فقیه" است، این امید که کار
بدانجا ختم شود، به مفهوم سر دادن این شعار، در شرایط کنونی نیست، و اساسا
شکل حکومت، علیرغم همه تاثیری که برسیر تحولات دارد، نمیتواند به صورت
تضاد اساسی مورد توجه ما باشد! بویژه در شرایط خاص کنونی در جامعه، که هر
کلام و گامی باید در جهت گشایش فضای سیاسی،
تقویت قانونمداری، پافشاری بر اجرای قانون اساسی و از این طریق، تحمیل
انزوا به ضد انقلابی ترین و ارتجاعی ترین بخش حکومت باشد. هر شعاری که ما
را حزبی مخالف قانون اساسی معرفی کند، امروز و در شرایط مشخصی که در جامعه
حاکم است، شعاری است چپ روانه و غیر توده ای! حاصل سر دادن این نوع شعارها
جز انزوا نمیباشد. ما نمیدانیم چرا از بحث و شنیدن نقطه نظرات ما دراین
باره طفره رفته میشود. این شعاری است که در واقع ارتجاع حاکم و راست ترین
جناح حکومتی، آگاهانه آن را میخواهد به جنبش تحمیل کرده و خود پشت آن
پنهان شود. شاید "جبهه آزادی" و یا "جبهه واحد ضد ارتجاع"، "جبهه دفاع از
قانونمداری" و یا حتی "جبهه دفاع از آرمانهای انقلاب"، بتواند بازگو کننده
مرحله کنونی جنبش باشد، اما قطعا شعارهای کنونی منتشره در "نامه مردم"
بازگو کننده اوضاع کنونی جامعه نیست و از آن بدتر این که "نامه مردم" دولت
کنونی (دولت خاتمی) را، با توصیه به پیوستن به جبهه "طرد ولایت فقیه"،
تشویق به مخالفت با "قانون اساسی" میکند! یعنی همان بهانهای که ارتجاع و
جناح راست برای یورش به دولت خواهان آن است! ما نمیگوئیم، این نظرات ما
خدشه ناپذیر است، اما معتقدیم باید از درون یک بحث همه جانبه، شعار و
تاکتیک روز را بیرون کشید. ماجرای انتخابات و شعار و سیاست "تحریم
انتخابات" نشان داد، که گریز از بحث و گفتگو و تبادل نظر و ادامه خود
محوریها چه ضرباتی میتواند به حزب وارد آورد. هر نوع سیاست، شعار و
تاکتیکی که احتمال باز شدن اندک ترین فضای ممکن برای حزب توده ایران را در
داخل کشور ببندد، نه تنها پذیرفتنی نیست، نه تنها با واکنش داخل و خارج از
کشور روبرو خواهد شد، بلکه پافشاری بر آن، حزب را بدان سمت میبرد، که داخل
حرف و سخن دیگری را پیگیری کند، که در این صورت و به صورت طبیعی، جریان
مهاجرت خلع "ید" است!
اوضاعی بدین بغرنجی و دستورکاری بدین اهمیت و وسعت، تدارکی از این دست را،
که یک بار دیگر و در تدارک جلسه کنونی تکرار شده، و ادامه یکه تازی و
خیالپردازی را تحمل میکند؟ خیر!
حزب ما امروز در برابر این وظایف قرار دارد:
1- بسیج نیرو، وحدت حزبی و پایان بخشیدن به پراکنده ساختن نیروها
2- پذیرش واقعیات امروز جامعه ایران و تدوین سیاستی منطبق با این واقعیات
3- بهره گرفتن از هر امکان ممکن و مقدور – هر اندازه اندک- برای حضور در
جامعه
در باره هر یک از این سه عرصه، باید سیاستی مشخص و صادقانه اتخاذ کرده و
اعلام داشت. نه تنها اعلام داشت، بلکه در جهت تحقق آن گامهای عملی برداشته
و خود را موظف و متعهد به اجرای آن اعلام داشت.
"راه توده" به عنوان یک گردان متعهد حزبی، آمادگی خود را برای همه گونه
تلاش در جهت تحقق سه عرصه یاد شده در بالا اعلام میدارد، و امیدوار است،
که همه رفقا، مسئولین و دلسوزان واقعی حزب، تلاش و کوششی این گونه را در
خود برانگیخته و در عرصه کار و پیکار حزبی بدان عمل کنند! "راه توده" 10
فوریه 1998 – 21 بهمن 1376
------------------
1- نگاه کنید به مقدمهای که "کیهان هوائی" بر بخشهائی از مصاحبه رفیق
خاوری با "نامه مردم" افزوده و آن را منتشر ساخته است. در این مقدمه تناقض
در موضع گیریهای "نامه مردم"، قبل از انتخابات ریاست جمهوری در برابر
ادعاهای رفیق خاوری در این مصاحبه، که پس از انتخابات مطرح شده، قرار داده
شده است. بخشهائی از این مصاحبه که رفیق خاوری (بی اطلاع از اوضاع و
اخبار) در آن مدعی مجاز بودن مصاحبه رادیوئی از داخل کشور با خارج از کشور،
تماس با "نیروهای خودی" در خارج از کشور و تماس با "توده ایها توانمند"، و
از این نوع تخیلات (سناریوهائی که فقط در ذهن وی واقعیت دارد) شده، با
استقبال کیهان هوائی روبرو شده است. کیهان هوائی، و در واقع بخشی از وزارت
اطلاعات و امنیت جمهوری اسلامی، بدین ترتیب و از هم اکنون هر نوع تلاش توده
ایها در داخل کشور برای بلند کردن پرچم حزب را، از زبان رفیق خاوری،
وابسته به سازمان امنیت اعلام داشته تا کسی از جایش تکان نخورد! وزارت
اطلاعات و امنیت بدین ترتیب تلاش کرده است بگوید، سیاست رسمی حزب، همان
تحریم انتخابات است که "نامه مردم" چاپ کرده و نه مشی و سیاست "راه توده" و
یا رای افراد شناخته شده تودهای در داخل کشور! بنابراین، حزب توده ایران
قانون اساسی را قبول ندارد و نیروئی "برانداز" است. کیهان هوائی میخواهد
به گوید، حزب توده ایران، بنام "توده" در برابر 27 میلیون توده مردم ایران
که در انتخابات شرکت کردند، قرار دارد!
همه این اشتباهات سیاسی و تشکیلاتی، تحریمها، چپ نمائیها، دنباله روی از
چپ نماها و راست روها (چه در مهاجرت و چه تحت تاثیر همین گرایشها در داخل
کشور)، که بخش اندکی از آشفتگی اوضاع کنونی حزب است، جز بر اثر انزوا، بی
خبری از جامعه و بی ارتباطی با تودهایها و گریز از تماس و بحث و گفتگو و
بی خبری از رویدادهای جامعه پیش نیآمده است؟ این کیفیت باید تغییر یافته و
کیفیت نوینی جایگزین آن شود. شکل تغییر این کیفیت هر نامی داشته باشد،
تغییری در ماهیت این کیفیت نمیدهد! این همان امری است، که در بالا و در
ارتباط با کنگره و کیفیت آن مظرح شد. آن اجلاسی، اجلاس متحرک و واقعی است،
که به این مسائل، با صراحت و شجاعت بپردازد!
2- ما فقط به عنوان یک نمونه از آشفتگی نظری و تشکیلاتی، که ظاهرا اجلاس
کنونی نیز باید بخشی از توجه خود را معطوف به آن کند، از یک پیام و یک
مصاحبه، یک موضوع را که با دو دیدگاه مطرح شده، مطرح میکنیم. پیرامون
دلائل این وضع بعدا در راه توده خواهیم نوشت.
بنام کمیته مرکزی حزب توده ایران، در کنگره اخیر سازمان فدائیان خلق ایران-
اکثریت- در دی ماه 1376، پیامی قرائت شده است، مضمون تسلیم طلبانه و غیر
واقعی این پیام را مقایسه کنید با مضمونی که رفیق خاوری در مصاحبه خود مطرح
ساخته است:
* رفقای عریز! موضوع "تعیین سیما و هویت چپ" و تحولات پرشتابی که در میهن
ما در جریان است، دو مساله کلیدی بحثها و مذاکرات کنگره شما را تشکیل
میدهد. حزب ما با دقت و علاقه بحثهای درون سازمان شما را دنبال کرده و
میکند و معتقد است که طرح این بحثها در سطح جنبش و برخورد آزاد اندیشهها
و آراء میتواند بی گمان به غنای فکری جنبش چپ میهن ما یاری رساند و از
همین برخورد آراء و اندیشهها است که میتوان نظرات را به یک دیگر نزدیک
کرد و راه را برای اشتراک عمل و در انتها "وحدت چپ" هموار ساخت. (پیام به
کنگره فدائیان...)
از مصاحبه "علی خاوری"، مندرج در نامه مردم اول مهر ماه 1376 (که ما نیز در
اساس با آن توافق داریم، و در کارزار سیاسی- ایدئولوژیک راه توده- به ویژه
در ارتباط با نشریه "کار" و مشی سالهای اخیر سازمان فدائیان خلق اکثریت-
منعکس است)
*در حزب ما هم بودند کسانی که معتقد بودند حزب میبایست راه گارباچفها،
پروستریکا را طی کند خود را از بند "دگم"های "ایدئولوژیک" رها سازد. شما
میدانید که نه تنها در حزب ما بلکه در سازمانهای دیگر چپ ایران نیز این
اندیشهها گاه تا حد تسخیر خط سیاسی و نظری برخی از این سازمانها پیش رفت
و در مجموع اثرات مخربی را به جای گذاشت. کم نبودند تعداد افراد و
جریانهائی از این دست که در سالهای اخیر در اظهار نظرهای خود بارها،
مارکسیسم، لنینیسم و درستی مقولاتی هم چون امپریالیسم، مبارزه طبقاتی،
ماتریالیسم دیالکتیک و تاریخی را کفن و دفن کردند، مارکس را خیال پرداز و
لنین را دیکتاتور معرفی نمودند و در انتهای کار هم در پرش نوگرائی و نو
اندیشی، سرمایه داری یعنی یک ساختار واپسگرا، کهنه و پوسیده را، در شکل
بزرگ شده آن به عنوان راه حل نهائی مورد تائید قرار دادند. اظهار فضلهای
این چنینی بیش از آن که نشانگر کار جدی علمی پیرامون مقولات بسیار بغرنج،
پیچیده و ظریف اجتماعی اقتصادی باشد، موید سطحی نگری حاملان چنین نظریاتی
است، به نظر نمیرسد که حضرات حتی به این شناخت و درک رسیده باشند که
مارکسیسم و لنینیسم بخشی از علوم اجتماعی است که دانشمندان از موافق و
مخالف پیرامون آن هزاران کتاب و مقاله نوشته و مینویسند و برای اظهار نظر
پیرامون آن نیاز به کار علمی و کارشناسانه هست و نمیتوان تنها با خواندن
یکی دو جزوه کوچک و انشاء نویسیهای بی سر و ته و طولانی در باره آن به
قضاوت نشست.
از نامه به فداییان خلق - اكثریت
"آن چه در ارتباط با "سیاست روز"، ماجرای تاسف بار، اما پشت سرمانده
"تحریم" و موفقیت کنونی دولت خاتمی میتوانیم با شما در میان بگذاریم، آن
است که ضرورت دارد، بارها و بارها آن دوره یک سال و چند ماهه برخوردهای چپ
روانه حزب توده ایران با دولت دکتر مصدق مرور شود. شباهتهای بسیاری در
مقایسه وضع کنونی و آن دوره میتوان پیدا کرد و درسهای بسیاری از آن
میتوان آموخت. دورانی که حزب توده ایران نتوانست تمامیت جنبش را درک کرده
و در متن آن قرار گیرد.
در عین حال، به عنوان درد دلی رفیقانه با شما مطرح میکنیم، که عمیقا متاسف
و متاثر هستیم که رفقای "نامه مردم" بی اعتناء به این تجربه تلخ، که برای
حزب ما بسیار گران نیز تمام شد، در برخورد با دولت خاتمی بر تکرار اشتباهات
دوران اولیه برخورد حزب با دولت مصدق پای میفشارند. مثلا وقتی مینویسند
«خاتمی و یا نیروهای چپ مذهبی، چون شعار "ضد ولایت فقیه" نمیدهند، و یا
چون با "کارگزاران سازندگی" جبهه تشکیل داده اند و یا چون احتمال حمایت
رفسنجانی از آنها وجود دارد، قابل حمایت نیستند، و یا «"تا ولایت فقیه
هست" کاری نمیتوانند از پیش ببرند» (مضمون کار تبلیغاتی تحلیلی که "نامه
مردم" دارد)، در حقیقت همان مضمون تبلیغاتی دوران پر اشتباه حزب در ابتدای
دولت مصدق است، که بر اساس آن «مصدق کاری نمیتواند بکند و حمایت از او
ضرورتی ندارد، زیرا علیه دربار شعار نمیدهد و اطرافیانش هم طرفداران
امریکا هستند!»
کسانی که مبلغ سیاست و مشی غلط شده اند، درک دقیقی از "جبهه" و حرکت "گام
به گام" با جنبش را ندارند و آن را همان قدر درک میکنند، که در دوران
اولیه دولت مصدق، بخشی از رهبری و کادرهای چپ رو حزب درک میکردند!
اکنون که شکست مشی چپ روانه "تحریم"، حتی از سوی نویسندگان "نامه مردم"
نیز، پس از یک دوره سمپاشی نسنجیده و شایعه پراکنی نابخردانه علیه "راه
توده" پذیرفته شده است، (نگاه کنید به گزارش منتشره در شماره 525 نامه
مردم) مانعی نمیبینیم تا بگوئیم و بنویسیم:
"راه توده" در تیر ماه 1373، طی ملاقاتی چند ساعته با رفیق خاوری، بر غلط
بودن راهی که میرود تاکید کرد و با صراحت اعلام داشت که شعار "طرد ولایت
فقیه" عملا طرفداران این شعار را به انفعال در برابر رویدادها خواهد کشاند،
زیرا قدرتی مافوق واقعیات برای "ولی فقیه" قائل میشود؛ در حالیکه "ولی
فقیه"، که ما هم طرفدار جمع شدن دم و دستگاه آن و جلوگیری از بازگشت سلطنت
به ایران زیر لوای "ولایت" هستیم، خود تابعی است از توازن نیروها در جامعه
و هر نوع تغییر در این عرصه، تغییر قانون اساسی، حذف بند "ولایت فقیه"، از
قانون اساسی و یا حتی وقوع تغییراتی چنان عظیم که قانون اساسی نوینی را با
خود به همراه آورد نیز، در چارچوب این تغییر توازن قوا ممکن است. این همان
شناخت و ارزیابی بود، که رهبری حزب توده ایران در سال 58 با توجه به آن و
اعلام شرط حذف بند "ولایت فقیه" از قانون اساسی جمهوری اسلامی در رفراندوم
قانون اساسی شرکت کرد. همان زمان، این درک و تحلیل با رهبری وقت سازمان شما
نیز، ضمن تاکید بر ضرورت شرکت در این رفراندوم در میان گذاشته شد.
در همین ملاقات، ما بر این نکته بسیار حیاتی نیز تاکید کردیم، که به جای
تخریب موقعیت این و آن و از بین بردن امکاناتی که از حزب در داخل کشور باقی
مانده است، از هم اکنون باید به سخنگویانی در داخل کشوراندیشید، که در لحظه
ضروری بتوانند حرف حزب را در داخل کشور بزنند. (بدون هر نوع ارتباط سازمانی
و تشکیلاتی، که بتواند فاجعهای را همراه خود بیآورد). مضمون این بحث، در
همان سال 73 بتدریج در "راه توده" منتشر شد.
در آستانه انتخابات مجلس پنجم نیز، طی گفتگوئی صریح با رفیق خاوری، اشتباه
بزرگ "تحریم" با وی در میان گذاشته شد و باز هم هشدار داده شد، اما او بر
"تحریم انقلابی" انتخابات پای فشرد و همین سیاست را، با همین مضمون اما با
فرار از به کار بردن کلمه "تحریم" در انتخابات ریاست جمهوری پی گرفت. بدین
ترتیب ایشان به راه خود رفت و ما به راه خود!
گذشت زمان نشان داد، که اگر منتشر کنندگان "نامه مردم" در همان سال 73 به
جای شایعه پراکنی، ضمن درک ضرورت جلوگیری از تشتت نظری و سازمانی، با
پیشنهاد ما برخورد کرده و بحث را در میان همه توده ایها همگانی کرده
بودند، نه نیازی به شایعه پراکنی و تبلیغات سوء علیه "راه توده" بود و نه
اشتباه "تحریم" در دفتر "نامه مردم" ثبت شده بود و نه امروز این گونه در
تله چپ روی افتاده بودند، که ندانند چگونه باید از آن بیرون بیآیند. آن خود
محوری و زهر افشانیهائی که علیه همه کس و همگان، برای اثبات حقانیت خود
صورت گرفت، باعث شد تا امروز چنان شود، که حتی امثال "عموئی" و "کیانوری"
هم، اگر بخواهند با پذیرش همه خطرها، سدها و موانع حکومتی را شکسته و با
مطبوعات داخل کشور مصاحبه کنند، از بیم سمپاشیهای مهاجرین تن به مصاحبه با
این مطبوعات ندهند. بدین ترتیب است، که "امیر انتظام" و "فرج سرکوهی" در
مطبوعات داخل کشور ظاهر میشوند و از اندیشه و نظراتشان دفاع میکنند. اما
زجر دیده ترین چهرههای حزب توده ایران زیر فشاری دو سویه حکومت و مهاجرت،
هنوز نتوانسته اند از امکانات موجود داخل کشور استفاده کنند: فشار حکومت و
ارتجاع از یک سو، و فشار تبلیغاتی مهاجرین چپ از سوی دیگر، غم انگیز نیست
که "نامه مردم"، در کانون این تبلیغات خارج از کشور قرار گرفته است؟
توهم پروری و جو سازی، و در عین حال بی اطلاعی از اوضاع داخل کشور، موجب
شده است، تا این ستیزه جویان و خود محور بینان، ندانند، که هنوز "عموئی" و
"کیانوری" به عنوان دو زندانی سیاسی، که در خارج از زندان بسر میبرند، حق
ملاقات با یکدیگر را هم ندارند، چه رسد به حزب سازی! و خنده دارترین و در
عین حال غم انگیزتر آن که فعالیتهای آقای "پیروز دوانی" در داخل کشور، که
گرایشات سیاسی وی، به جای همخوانی با نظرات شناخته شده حزب توده ایران و
"راه توده"، با اندیشههای اپوزیسیون چپ روی خارج از کشور همخوانی دارد، در
کنار "کیانوری" و "عموئی" قرار داده شده است! همین جو سازان بی اطلاع از
داخل کشور، یا نمیدانند و یا میدانند اما نمیگویند تا سناریوهایشان نقش
برآب نشود، که: هم کیانوری و همسرش و هم عموئی و خانواده اش در دو حوزه
انتخابیه متفاوت، در انتخابات اخیر ریاست جمهوری شرکت کرده و رای به
"خاتمی" داده اند و "اتحاد چپ دمکرات"، که ظاهرا آقای پیروز دوانی سخنگوی
آن است، با صدور اطلاعیه ای، که در آرشیو "راه توده" موجود است، رسما و هم
صدا با مشی اپوزیسیون خارج از کشور، انتخابات ریاست جمهوری را تحریم کرد! و
در اطلاعیهای که پس از انتخابات و درجمع بندی آن، در داخل کشور منتشر کرد،
در حالیکه از مواضع همه احزاب و سازمانهای سیاسی خارج از ایران و داخل
ایران یاد کرد، نظر، تحلیل و شرکت "راه توده" در این انتخابات را سانسور
کرد! در حالیکه میدانید و میدانند که نظر، نقش و مشی "راه توده" در
ارتباط با این انتخابات منورتر از آن است که نیازی به برافروختن شمعی برای
دیدن آن باشد!
این اشاره به وضع تاسف بار منتشر کنندگان "نامه مردم"، بدان خاطر بود، که
با آسوده خاطری بیشتری بتوانیم خطاب به شما بنویسیم ....
نقل از راه توده شماره 72 - خرداد ماه 1377
راه توده 317 - 9 خرداد 1390