تن رنجور حاکمیت
زیر فشار سنگین پیکر تنومند جنبش
هیچ حاکمیتی در جهان، شکست را به آسانی نپذیرفته که
حاکمیت کنونی جمهوری اسلامی آن را بپذیرد. حتی آقای خمینی با تمام اعتبار و نفوذ
مذهبی و سیاسی که بعنوان رهبر انقلاب 57 در خود یکجا داشت، شکستها و بازگشتها از
مسیرهای رفته را به آسانی نپذیرفت و تسلیم آن نشد. چنان که در جریان پذیرش پایان
جنگ فرسایشی با عراق و یا بازگشت به قانون و خاتمه فضای بسته سیاسی شاهد شدیم.
شکست سیاست "جنگ، جنگ تا فتح کربلا" پس از یک هزار میلیارد خسارت به ایران و 200
هزار قربانی و چند برابر این رقم معلوم و مفقود و اسیر جنگی، سرانجام زیر فشار
ناتوانی در ادامه آن پذیرفته شد.(1) پایان سیاست غلط بستن فضای سیاسی و پر کردن
زندانها و اعدامها نیز، سرانجام، پس از یک دورهترور و انفجار و اعدام، در سال
1361 در بیانیه 8 ماده ای آقای خمینی پذیرفته شد.
این که سیاست جنگی در جمهوری اسلامی، پس از مدتی در اشکال و ابعاد دیگری (حتی بصورت
دخالت نظامی در کشورهای دیگر) ادامه یافت و یا سرکوب و کشتار و بستن فضای سیاسی
علیرغم صدور بیانیه 8 ماده ای، به اشکال دیگری به سلطه خود بر ایران ادامه داد و
این که چرا چنین شد؟ موضوع بحث نیست و در فرصت و مناسبت دیگری میتوان به آن
پرداخت.
آنچه اکنون و در شرایط کنونی جمهوری اسلامی مورد بحث است، آنست که حاکمیتها، شکست
سیاستهای خود را به آسانی نمیپذیرند، مگر زیر فشار جنبشهای اجتماعی و پتک سنگین
واقعیات؛ و حاکمیت کنونی جمهوری اسلامی نیز با آن که میداند سیاست جنگی و امنیتیاش
شکست خورده، هنوز برای پذیرش این شکست از خود مقاومت نشان میدهد. این مقاومت که روز
به روز از توان آن کاسته میشود، درحالی جریان دارد که ساعت به ساعت نشانهها و
نمونههای این شکست در برابر دیدگاه مردم و خود حاکمیت قرار میگیرد. ماجرای مضحک
"جریان انحرافی" در دولت احمدی نژاد خود یکی از نمونههای برجسته از میان دیگر
نمونههاست. همچنان که تبدیل تشییع جنازه بشدت محدود و کنترل شده دروازه بان سابق
تیم فوتبال ایران "ناصرحجاری" به تظاهراتی علیه حکومت با همان شعارهای دو سال گذشته
پس از کودتا؛ نمونه ای دیگر.
هم احمدی نژاد و همکاران نزدیکش و هم کسانی که او را سر کار آورده اند بخوبی از
سقوط اعتبار و مشروعیت حاکمیت در میان مردم و در عرصه جهانی باخبرند و اگر بخشی از
این جریان حکومتی به حربههائی مانند لوح کوروش و اسلام ایرانی و آزادی موسیقی و
... متوسل شده برای نجات خویش از کشتی درحال غرق است و نه از روی تغییر باورهایش. و
آن گروه دیگر از یاران و حامیان دولت درحاکمیت، که در برابر این تلاش دولت برای
بقای خود مقاومت میکند و علیه آن موضع گرفته، به این دلیل است که هنوز تصور میکند
میتوان به شیوه گذشته ادامه حکومت داد و به این مانورها نیازی نیست.
هر دو گروه که تن واحدی را نمایندگی میکنند، هنوز نمیخواهند با صراحت شکست سیاست
اقتصادی، اجتماعی، مذهبی، نظامی، اتمی و... در سالهای اخیر را بپذیرند. آقای خمینی
شکست و اشتباه را بدشوار پذیرفت اما حداقل از این پذیرش وحشت نداشت، زیرا از نفوذ
کلام و اعتبار خود در میان مردم آگاه بود، اما هیچیک از سران حاکمیت کنونی و در راس
آنها رهبر جمهوری اسلامی دارای چنین موقعیتی نیستند و به همین دلیل از قبول شکست و
بازگشت از راه رفته وحشت دارند. این وحشت، ازترس سقوط است و چون خود را نظام
میدانند، میگویند که میترسند نظام سقوط کند! و حداقل پشت این بهانه پنهان شده و
سنگر گرفته اند.
آنها دست دست میکنند و میخواهند برای خود فرصت بخرند، اما بحران اجتماعی ناشی از
شکست سیاست نظامی هر روز بیش از روز پیش به اعماق میرود و اندک فرصتها را نیز
میسوزاند.
حاکمیت خود را میفرساید و جنبش تنومندتر میشود. در آن میان فاجعه آنجاست که
حاکمیت میخواهد رهبران اصلاحات، منتقدان و طرفداران اصلاحات و مخالفان فروپاشی
کشور را نیز با خود به آن دره ای ببرد که خود به سمت آن گامهای بلند بر میدارد.
در چنین دور پیچیده ای از مسائل داخلی و خارجی است که نقشه تجزیه ایران هر روز
دقیقتر میشود و آخرین سخنان رئیس جمهور امریکا "اوباما" در لندن مبنی بر نقشه
مشترک انگلیس و امریکا برای ایران و سوریه معنائی در ارتباط با اوضاع داخل کشور،
شکست سیاست نظامی، بیگانگی مردم با حکومت و حکومت با مردم، بحران اقتصادی، سقوط
مشروعیت حکومت و... پیدا میکند.
**********************
1- هاشمی رفسنجانی در مراسم «بزرگداشت حماسهسازان جامعه پزشکی در دوران جنگ» روز 6
خرداد 1390 قربانیان جنگ با عراق را 200 هزار تن اعلام کرد. البته او مدعی شد که
این رقم مربوط به مجموعه قربانیان جنبش از 1340 تا پایان جنگ است. این پیوند حکایت
مقایسه موش و فیل است. مجموع کشته شدگان پیش از جنگ که ایشان اشاره می کند از چند
هزار احتمالی هم تجاوز نمی کند.
رقم مربوط به یک هزار میلیارد دلار خسارت جنگی نیز توسط وی در یکی از نماز جمعه های
پس از پایان جنگ اعلام شد که در بر گیرنده ویرانی شهرها و تاسیسات زیربنائی ایران
بود.
راه توده 317 - 9 خرداد 1390