مرور راه توده |
دی ماه 1376 و در نخستین ماه های ریاست جمهوری، محمد خاتمی یک مصاحبه تلویزیونی با شبکه سی.ان.ان. امریکا ترتیب داد. شکست خوردگان در انتخابات یا به اصطلاح امروز "اصولگرایان" جنجالی بزرگ بر سر این مصاحبه که اتفاقا انگیزه ها و اهداف بسیار میهن دوستانه ای داشت به راه انداختند. همانطور که راه توده شماره 68 بهمن ماه 76 در مقاله ای تحت عنوان "مبارزه علیه امریکا از حرف تا عمل" نوشت : "مصاحبه محمد خاتمی با شبکه تلویزیونی "سی ان ان" همانگونه که پیش بینی می شد، هم در داخل و هم در خارج از کشور، با جنجال خبری و تفسیری روبرو شد. هدف این جنجالها، از هر دو سو و در خدمت به یکدیگر، فلج ساختن دولت بود. اگر در مصاحبه محمد خاتمی، خنثی سازی اهرمهای تبلیغاتی اسراییل و امریکا برای آماده ساختن افکار عمومی جهانی و جهت دخالت نظامی در امور داخلی ایران هدف بود، جنجال هایی که مطبوعات و وابستگان جناح شکست خورده انتخابات ریاستجمهوری، با هدف تضعیف و فلج ساختن دولت برپا ساختند، عملا به همان اهدافی خدمت کرد که امریکا و اسراییل پیگیر آن هستند!" (راه توده شماره 68 بهمن 1376) مخالفان با خاتمی چنین وانمود می کردند که گویا نفس یک مصاحبه با سی.ان.ان. یا هر شبکه خبری یعنی پذیرش وابستگی به امریکا و با این جنجال ها می کوشیدند ضمنا بر روی افتضاح مذاکرات جواد لاریجانی در لندن نیز سرپوش بگذارند. عدم صداقت آنها بعدها و در دوران احمدی نژاد روشن شد که برای مصاحبه با خبرنگاران امریکایی و غیرامریکایی حاضر به پذیرش هر تحقیری شدند و این اواخر هم احمدی نژاد با یک خانم بدون حجاب نه در خارج کشور، بلکه در ایران مصاحبه کرد و صدایی هم از اصولگرایان و همان هایی که یقه خود را برای مصاحبه خاتمی پاره کرده بودند در نیامد. راه توده به انگیزه های این کارزار ضدخاتمی اشاره کرده و نوشت: "در داخل کشور مطبوعات وابسته به زدوبندچی های با انگلستان، تجاری که قطر، بحرین و ترکیه را به پایگاه مناسبات اقتصادی و تجاری خود با امریکا تبدیل کرده و به ثروتی 20 میلیارد دلاری در جمهوری اسلامی دست یافته اند و دو آتشه ترین دشمنان شعارها و آرمان های انقلاب سال 57 هستند، یک شبه ضدامریکایی شده و زمینه را برای حملات مستقیم به دولت فراهم یافتند." راه توده سپس به مسئله مناسبات سیاسی با امریکا اشاره کرده و نوشت: "واقعیت این است که، نه مناسبات سیاسی با امریکا به معنای وابستگی به امریکاست و نه مناسبات سیاسی نداشتن با امریکا به معنی مبارزه با امریکاست. مبارزه با امریکا، امپریالیسم و یا همان استکباری که جمهوری اسلامی از خودش اختراع کرده، از درون آن سیاست ملی، مردمی و عدالت جویانه ای بر می خیزد که در عرصه داخلی دنبال می شود و نزدیک ترین متحدان این سیاست در عرصه جهانی نیز، بصورت بسیار طبیعی آن کشورها و دولت هایی هستند، که سیاستی مشابه را دارند. این سیاست ها، چه در گذشته که اردوگاه سوسیالیسم مانع یکه تازی امپریالیسم جهانی و در راس آن امریکا بود و چه امروز که این اردوگاه وجود ندارد و امریکا یورش به هر دولت ملی و استقلال طلبی را حق خود می داند، با توطئه های گوناگون امپریالیسم و سرمایهداری جهانی روبرو بوده است." راه توده برای نمونه به درخواست کوبا برای داشتن روابط با امریکا اشاره کرده و یادآور شد: "خواست مکرر کوبا، در تیررس ایالات متحده، برای مذاکره با دولت امریکا و داشتن روابطی متساوی الحقوق متقابل، همانقدر متکی به حمایت درونی و مردم این کشور است که بیم و هراس سران جمهوری اسلامی از داشتن روابط رسمی علنی و برابر حقوق با امریکا ریشه در بی پایگی درونی و داخلی حکومت دارد. وحشت جمهوری اسلامی در اینجاست، همانگونه که جسارت انقلابی کوبا در انجاست! آنچه باید با آن سر آشتی نداشت زد و بند و مناسبات پشت پرده و زیر میزی با امریکاست و این همان مناسباتی است که جمهوری اسلامی در تمام طول سال های اخیر، طرفدار ادامه آن بوده و می خواهد آن را همچنان ادامه دهد." راه توده با اشاره به اجرای برنامه های بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول در ایران تاکید کرد: "جنجال هایی که شکست خوردگان انتخابات اخیر، پیرامون مصاحبه خاتمی با سی ان ان راه انداختند، از نگاه نیروهای واقعا طرفدار استقلال ملی و مخالف هر نوع دخالت امپریالیسم جهانی و بویژه امریکا، در امور داخلی ایران، صرفا جنجالی است که اهداف سیاسی و اقتصادی خاص خود را دنبال می کند و هرگز ریشه و مایه واقعی نداشته و نمی تواند داشته باشد. زیرا نزدیک ترین و طبیعی ترین متحد سرمایهداری تجاری و غارتگر و طرفداران بی تزلزل برنامه های صندوق بینالمللی پول امپریالیسم جهانی و امریکاست. زیرا بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول ابزار سیاسی- اقتصادی امریکا و صهیونیسم بینالملل در سطح جهان است." راه توده با اشاره به ضرورت بحث پیرامون ماهیت امپریالیسم تاکید کرد: "این بحث را باید تا سطح گشودن دفاتر معاملات تجاری با امریکا، اما در قطر و بحرین و بنادر آزاد تجاری گشود، تا معلوم شود، سرمایه داری تجاری ایران و روحانیون وابسته به آن، که حالا و در ستیز با دولت و تحولات مثبت در ایران پشت مبارزه با امریکا سنگر گرفته اند، چگونه از کنار این به اصطلاح مبارزه با امریکا و رابطه و معامله غیرمستقیم با آن، به 20 میلیارد دلار ثروت در جمهوری اسلامی دست یافته اند؟ وقتی فرماندهان سپاه پاسداران در همسویی و همصدایی با "موتلفه اسلامی" و "بازار" و "ارتجاع" خواهان ادامه قطع مناسبات با امریکا (بخوان مناسبات پنهان و زدوبند تجاری با امریکا) می شوند، باید دفتر آن شرکت "پیشگامان سازندگی" را گشود که طی تمام سالهای پس از جنگ با عراق، بزرگترین طرف معامله و تجارت امریکا بوده است و میلیاردها تومان ثروت به جیب این فرماندهان سرازیر کرده است." اگر سرمایهداری تجاری ایران و شرکت های وابسته به فرماندهان سپاه پاسداران از مناسبات رسمی، علنی و برابر حقوق با امریکا، از این جهت بیم دارند، که این منافعشان به خطر افتد، باید آن را افشا کرد! مبارزه علیه امریکا و امپریالیسم یعنی کوتاه ساختن دست های اقتصادی امریکا در حاکمیت جمهوری اسلامی، چرا که همین دست ها می توانند بر سر استقلال ایران با امریکا معامله سیاسی کرده و جنبش مردم را، با شعار "مرگ بر امریکا" به خون بکشد، هیچکس نمی تواند شعارهای ضدامریکایی را از دهان کسانی باور کند، که پیوستن به پیمان تجاری گات امریکا و تبدیل ایران به تجارتخانه را به تولید داخی و ملی ترجیح می دهند؟" این آرزوی فرماندهان سپاه و سرمایهداری تجاری ایران و نه فقط آرزو، بلکه ثمره توطئه های آنها با روی کار آوردن احمدی نژاد جنبه واقعی به خود گرفت و کار از یکسو از حضور یک شرکت پیشگامان سازندگی گذشت و به دهها شرکت و قرارگاه از نوع خاتم الانبیا و بنیاد تعاون سپاه، صندوق مهر و غیره کشیده شد و از سوی دیگر ایران به صدها میلیارد دلار واردات به بزرگترین تجارتخانه منطقه تبدیل شد. راه توده در همین مقاله تاکید کرد که اتفاقا این امریکاست که درست مانند شکست خوردگان انتخابات دوم خرداد نمی خواهد با جمهوری اسلامی مناسبات سالم داشته باشد. راه توده نوشت: "بنظر ما دولت ایالات متحده امریکا در شرایط کنونی نه تنها کوچکترین تمایلی به برقراری مناسبات عادی با جمهوری اسلامی ندارد، بلکه نیازمند تنتش بیشتر در این مناسبات است. این استراتژی است، که دولت اسراییل سخنگو و بهره گیرنده آن در منطقه است. این جنجال ها ... در خدمت همان استرتژی امریکا و اسراییل است، که در پی ضربه نظامی به ایران، تبدیل گروه هایی نظیر "انصار حزبالله" به هسته ها و مین های انفجاری برای ایجاد جنگ داخلی و تجریه خاک ایران است." حوادث بعدی و بویژه واقعه 11 سپتامبر و لشکرکشی امریکا به منطقه نشان داد که دیدگاه راه توده در این زمینه تا چه اندازه دقیق بود و تا چه اندازه سیاست خارجی دولت خاتمی در جلوگیری از اینکه ایران بجای افغانستان و عراق هدف اول حمله نظامی امریکا شود موثر بود. |
راه توده 310
22 فروردین ماه 1390