ترور "لنین" |
یک قرن پیش انگلستان متهم به نقشه شکست خورده ترور لنین، رهبر انقلاب اکتبر شد. آن ترور برای جلوگیری از قرار داد صلح میان روسیه و آلمان به ابتکار لنین که پس از انقلاب اکتبر 1917 رهبری روسیه را در اختیار گرفته بود طراحی شده بود. آن نقشه "لُو" رفت و عملی نشد، اما از دستور کار خارج نشد و چند سال بعد، درست در آن هنگام که لنین سرگرم تهیه طرح های اصلاحی برای اقتصاد و سیاست در کشور و همچنین ساختار حزب کمونیست اتحاد شوروی بود به اجرا گذاشته شد. این بار، تیر به هدف خورد و لنین از گردونه رهبری حزب و کشور عقب ماند و از بسرعت از صحنه عمل دور شد. آنچه که قریب 70 سال بعد روی داد، میوه تلخی بود که هسته آن با ترور لنین کاشته شده بود. یعنی فروپاشی اتحاد شوروی. درباره این دوران، نامه هائی از لنین باقی مانده است که راه توده سالها پیش آنها را منتشر کرد و به مناسبت گزارش تازه ای که درباره ترور لنین فاش شده، آن نامه ها را یکبار دیگر منتشر می کند. اما گزارش تازه، کدام گزارش است؟ اخیرا بی . بی. سی در گزارشی فاش ساخت: در آن زمان حکومت بریتانیا دست داشتن در ترور لنین را انکار کرد و آن را داستانی ساختگی و تبلیغاتی از سوی اتحاد جماهیر شوروی خواند، اما در حال حاضر با گذشت تقریبا یک قرن شواهد جدیدی به دست آمده که نشان داد آن طرح ترور ساختگی نبوده است. "طرح لاکهارت" یا توطئه ترور لنین و براندازی حکومت شوراها، واقعیت بود. در اوایل سال 1918، و آخرین ماههای جنگ جهانی اول، حکومت شوروی مشغول مذاکره برای صلح با آلمان بود. روسها در عین حال تصمیم به عقب نشینی ارتش از برخی مناطق داشتند. این موضوع مقامات بریتانیا را نگران کرده بود چرا که این اقدام شوروی، باعث میشد تا آلمان که در دو جبهه مشغول جنگ بود فرصتی برای تجدید قوا پیدا کند و فشار نظامی بیشتری به غرب که در جبهه دیگر قرار داشت، وارد آورد. مقامات بریتانیا با هدف راضی کردن مسکو برای ادامه جنگ با آلمان و عدم انعقاد پیمان صلح با برلین، جوان سی سالهای را به نام "رابرت بروث لاکهارت" به عنوان نماینده به مسکو اعزام کردند. لاکهارت، شخصیت خاصی داشت. او عاشق شراب، زن و ورزش بود. فرستاده انگلیسی به مسکو به خاطر برخی تواناییهایش از جمله اینکه قادر بود پنج کتاب را در آن واحد بخواند، شهرت بسیار داشت. در ابتدا به نظر میرسید که لاکهارت بسیار قوی عمل میکند و قادر خواهد بود تا روسها را متقاعد به ادامه جنگ با آلمان کند. اما با رسیدن ماه مارس همان سال و انعقاد پیمان صلح میان آلمان و اتحاد جماهیر شوروی، مشخص شد که فرستاده بریتانیا چندان موفق عمل نکرده است. با این حال لاکهارت احساس میکرد که برای اثبات موفقیت خود همچنان زمان دارد. او به حکومت بریتانیا پیشنهاد داده بود که برای همسو کردن روسها با سیاستهای جنگی غرب چارهای نیست جز براندازی حکومت بلشویکها و روی کارآمدن یک حکومت جدید مخالف با برلین. برخی اسناد نشان میدهند که در ماه ژوئن همان سال، لاکهارت برای عملی کردن طرح براندازی رژیم بلشویکها در نامهای به مقامات لندن، از آنها برای تاسیس چندین سازمان مختلف ضد بلشویکها در مسکو درخواست پول کرد. نامه لاکهارت بلافاصله با عنوان "فوری" از وزارت خارجه بریتانیا به بخش امور خارجی خزانهداری این کشور ارسال میشود و مقامات وزارت خارجه بریتانیا با تصمیم نماینده خود در مسکو موافقت میکنند. در پیوست نامهای که وزارت خارجه بریتانیا به اداره امور خارجی بخش خزانهداری بریتانیا ارسال کرده، آمده است:« آقای "بالفور" معتقدند اکنون زمان آن فرا رسیده تا هرچه سریعتر وارد عمل شویم . من تقاضا دارم وجوه مورد نیاز جناب لاکهارت را فراهم کنید.» در ماه مه همان سال، بریتانیا ارتش کوچکی را روانه شمال روسیه کرد. توجیه ارسال این ارتش به روسیه، تجهیز نظامی روسها برای جلوگیری از سقوط شوروی در مقابل آلمان عنوان شد، اما حقیقت چیز دیگری بود. بخش دیگری از اسناد به دست آمده نشان میدهند پنج هزار سرباز انگلیسی قصد نفوذ به کرملین و براندازی بلشویکها را داشتند. در تابستان 1918 لاکهارت تلگرامی به لندن ارسال کرد و در آن از ملاقات خود با "ساوینکف"، یکی از مخالفان داخلی بلشویکها خبر داد. در تلگرام طرح ساوینکف برای براندازی بلشویکها و تشکیل یک حکومت نظامی و دیکتاتوری مطرح شده بود.
در انتهای تلگرام ارسالی از سوی لاکهارت، امضای "لرد کورزن" یکی از اعضای کابینه جنگ بریتانیا نیز به نشانه تایید به چشم میخورد. کورزون در زیر امضای خود نوشته است: روش ساوینکف موثر است. احتمال موفقیت نیز بسیار زیاد است اما تا زمان مداخله و وارد عمل شدن چیز قطعی نمیتوان گفت. در همین دوره بود که لاکهارت برای اجرای طرح خود با شخصیت دیگری به نام "سیدنی ریلی" وارد همکاری شد. ریلی با نام واقعی روسی "روزن بلوم "، در آن زمان مدیر یک شرک اقتصادی بود که با سرویس اطلاعاتی بریتانیا همکاری میکرد. در سال 1918 میلادی لنین در مسکو ترور شد. او دو بار از فاصله نزدیک توسط یک زن جوان روسی هدف گلوله قرار گرفت. پلیس مخفی بلشویکها چند ساعت پس از ترور لنین، لاکهارت را دستگیر کرد و برای بازجویی به کرملین برد. ریلی هم که در روز ترور موفق به فرار شده بود بعد از مدتی هدف تیراندازی اعضای سرویس اطلاعاتی بلشویکها قرار گرفت و کشته شد. براساس اسناد سرویس اطلاعاتی بلشویکها (چکا)، لاکهارت بعد از دستگیری اعلام کرده بود که اجرای بخشی از نقشه لندن برای ترور لنین و براندازی رژیم بلشویکها برعهده او بوده است. مدت دستگیری لاکهارت چندان طولانی نشد. در اوایل اکتبر 1918، نماینده انگلیسی در ازای آزادی فرستاده روسها در لندن به کشورش بازگردانده شد. لاکهارت بعدها در کتاب خاطرات خود که در سال 1930 منتشر کرد، نوشت که هیچ نقشی در ترور لنین و براندازی بلشویکها نداشته و سیدنی ریلی عامل اصلی این ترور بود. اما اخیرا نامهای از رابین لاکهارت، پسر لاکهارت در آرشیو آمریکا کشف شده است که به گونهای بحث دخالت وی در ترور لنین و براندازی حکومت بلشویکها را تایید میکند. رابین در این نامه با اشاره به اینکه پدر من در گفتن حقیقت تا حدود زیادی سبک سنگین کرده است، میگوید: اگرچه ریلی هم در طرح براندازی بلشویکها و ترور لنین نقش پررنگی داشت اما پدرم بارها به من گفته بود که خود از فعالان و حامیان اصلی این اقدام بوده است. رابین در این نامه نوشته است: پدرم خودش به من گفت که بیشتر از آنچه که دیگران میدانند با ریلی همکاری داشته است. با تمام این اوصاف طی 90 سال گذشته دولت بریتانیا مدام این موضوع را انکار کرده و از پرداختن به جزییات آن طفره رفته است. پروفسور "رابرت سرویس"، کسی که نامه پسر لاکهارت را پیدا کرده است میگوید: شاید برای اینکه این موضوع به طور قطع اثبات شود، لازم باشد تا اسناد بیشتری را پیدا کنیم. |
راه توده 311
29 فروردین ماه 1390