راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

غنی بلوریان
با یک سینه
خاطره و تجربه
به جمع
خاموشان پیوست

 

غنی بلوریان، سال ۱۳۰۳ در شهر مهاباد متولد شد. در جوانی یکی از موسسین حزب (ژیان جوانان کرد) بود. چند سال بعد که حزب دموکرات کردستان ایران تاسیس شد ( ۲ آبان ۱۳۲۴ خورشیدی ۲۴ اکتبر ۱۹۴۵ م.) بلوریان به همراه سازمانی که از جوانان تاسیس کرده بود به این حزب پیوست.

مدتی بعد، به پیشنهاد "قاضی محمد" رئیس دولت خود مختار کردستان ایران، به همراه ده‌ها جوان دیگر مهابادی به جمهوری آذربایجان برای تعلیمات نظامی اعزام شد. آن‌ها در یک پادگان نظامی و به صورت بسیار فشرده آموزش نظامی دیدند که هدف از چنین عجله‌ای نیاز جمهوری تازه تاسیس به نیروی مسلح بود. اما هنگامی که ارتش شاه به مهاباد رسید و قاضی محمد اعدام شد، آنان همچنان در جمهوری آذربایجان باقی ماندند. پس از اعلام خبر سقوط جمهوری کردستان، تعداد زیادی از آن‌ جوان ها بتدریج و با دوری گزیدن از فعالیت سیاسی به ایران بازگشتند .

غنی بلوریان بعد از سرکوب جمهوری مهاباد (۱۳۲۵) و اعلام حکومتی انحلال حزب دموکرات کردستان ایران، به همراه عزیز یوسفی و سلیمان معینی و قادر شریف و  دیگر فعالان کرد، کمر همت برای احیای سازمان حزب دموکرات کردستان و ازسر گیری فعالیت‌های آن شدند.

یکی از کارهای مهم بلوریان در این دوره انتشار روزنامه (ریگا) به همراه زنده یاد عزیز یوسفی بود که عده ای از جوانان کرد نیز با آنها همکاری داشتند. بلوریان از هنگام جوانی چندین مرتبه دستگیر شد.

بعد از کودتای ۲۸ مرداد و سقوط دولت مصدق در سال ۱۳۳۲ که آزادی‌های سیاسی در سراسر ایران سرکوب شد فعالیت حزب دموکرات کردستان نیز دچار اختلال شد و فعالیت آن بصورت مخفی ادامه یافت.

غنی بلوریان که درجوانی بارها بازداشت موقت شده بود، سرانجام در سال (۱۳۳۷) دستگیر و در محاکمه نظامی شاه به اعدام و سپس به حبس ابد محکوم شد. او نزدیک به25 سال در زندان شاه ماند و با انقلاب 57 از زندان بیرون آمد و بلافاصله از تهران عازم سرزمین مادری خود "کردستان" شد. استقبالی که مردم کردستان از او کردند، از تاریخی ترین استقبال های مردم کردستان از یک رهبر میهنی بود. از 200 کیلومتری مهاباد که زادگاه بلوریان بود، سیل جمعیت به استقبال بلوریان راه افتاد.

آغاز جنگ در کردستان ایران که غنی بلوریان تا حد جدائی از عبدالرحمان قاسملو دبیراول وقت حزب دمکرات کردستان ایران سعی کرد جلوی آن را بگیرد، در سال‌های1359 و 1364 ضربات سنگین و خونینی به جنبش ملی در کردستان و بویژه حزب دمکرات کردستان ایران زد. غنی بلوریان که با سیاست نظامی وقت حزب دمکرات کردستان مخالف بود، به تهران بازگشت. گفته می شود در این جنگ بیش از 300 تن از رهبران و کادرهای فعال حزب دمکرات کردستان ایران کشته و یا اعدام شدند.

بسیاری اعتقاد دارند که فروتنی بیش از حد غنی بلوریان موجب شد تا در کنگره چهارم حزب دموکرات کردستان، "قاسملو" دبیرکل حزب شود، درحالیکه تمام شرایط برای غنی بلوریان جهت در دست گرفتن رهبری حزب دمکرات کردستان ایران فراهم بود.

بلوریان نقش مهمی در مذاکرات با دولت مرکزی برای جلوگیری از جنگ داخلی در کردستان داشت اما از دو سو این تلاش با شکست روبرو شد. از یکسو بخشی از جناح حاکم در جمهوری اسلامی که از همان ابتدای پیروزی انقلاب در سرنگونی نظام شاهنشاهی در پی حل هر مسئله کوچک و بزرگ با اعدام و جنگ بود و از سوی دیگر، گروهی از ماجراجویان و چپ نماها که کردستان را جزیره ای جدا از مجمع الجزایر ایران تصور کرده و خواست های خود را می خواستند با تفنگ به حکومت مرکزی و حاکمیت چند پارچه آن تحمیل کنند.

در چارچوب همین فعالیت ها بود که یکبار غنی بلوریان در راس یک هیات برای مذاکره با ابوالحسن بنی صدر اولین رئیس جمهور ایران عازم تهران شد اما این مذاکرات نیز راه به جائی نبرد. هم بنی صدر تمام اختیارات حکومتی را دراختیار نداشت و خود درگیر نبرد قدرت در درون حاکمیت جمهوری اسلامی بود و هم منش و روش برخورد های از بالا و خود محورانه وی و همچنین ناآشنائی اش با اوضاع پیچیده ایران – بدلیل سالها دوری از ایران و زندگی در مهاجرت- مانع به نتیجه رسیدن این مذاکرات شد.

بلوریان یکبار نیز در راس یک هیات مذاکره کننده پیش از برگزاری همه پرسی 12 فروردین به همراه دکتر قاسملو به دیدار آیت الله خمینی و مهندس بازرگان نخست وزیر موقت رفت تا خواست های مردم کرد را با امید گنجانده شدن آنها در قانون اساسسی به دیدار آنها رفت.

بلوریان بعدها در کتاب خاطراتش یکی از نتایج این دو دیدار را تصمیم برای شرکت در رفراندوم جمهوری اسلامی برشمرد.

سیاست و مشی مسلحانه عبدالرحمان قاسملو که توطئه های درون حکومت جمهوری اسلامی در تحمیل آن به حزب دمکرات کردستان ایران نیز در آن نقش داشت، سرانجام موجب شد تا غنی بلوریان و 6 تن از رهبران حزب از قاسملو جدا شوند.

 فاروق کیخسروی، فوزیه قاضی (نوه قاضی محمد)، رحیم سیف قاضی از خانواده قاضی محمد، احمد عزیزی، هیمن شاعر ملی کردستان، و نوید معینی برادر جوان تر زنده یادان سلیمان و اسماعیل معینی از جمله این کادرها بودند که همراه با بلوریان از قاسملو جدا شدند. قاسملو که از مشی مذاکره با حکومت مرکزی فاصله گرفته بود، سالها بعد در کشور اطریش هنگام مذاکره با نمایندگان حکومت و از جمله سپاه پاسداران، گرفتار ترور ناجوانمردانه تیم مذاکره کننده شد، که گفته می شود محمود احمدی نژاد در آن ترور ماموریت دیده بانی در خارج ساختمان محل مذاکره و ترور را بر عهده داشت و همچنین مسئول حمل اسلحه عوامل ترور تا مقر گفتگو و سپس کمک به عوامل ترور برای فرار از محل ترور را برعهده داشته است.

بلوریان، پس از جدائی از قاسملو، نام گروه منشعب را (کمیته مرکزی حزب دموکرات ایران- طرفداران کنگره چهارم-) نهاد، زیرا معتقد بود کمیته مرکزی حزب دموکرات کردستان به رهبری قاسملو از مصوبات این کنگره منحرف شده‌است.

در اولین انتخابات مجلس شورای اسلامی، مردم مهاباد او را با26632 رای از مجوع 29386 رای ماخوذه بعنوان نماینده خود برای این مجلس انتخاب کردند اما حکومت با تقلب و صندوق سازی مانع راه یافتن بلوریان به مجلس  شد.

قاسملو نیز بعنوان نماینده مردم کردستان برای مجلس خبرگان انتخاب شده بود اما حکومت قصد دستگیری یا ترور در تهران را داشت و یا حداقل رهبری حزب دمکرات کردستان چنین نظری را داشت و به همین دلیل قاسملو به تهران نیآمد و دراین مجلس شرکت نکرد. این توطئه، شبیه همان توطئه ای بود که برای شادروان پیشه وری تدارک دیده بودند و حتی مانع حضور او در مجلسی شدند که مردم تبریز او را بعنوان نماینده خود برای این مجلس انتخاب کرده بودند.

غنی بلوریان، پس از یورش به حزب توده ایران در سال 1361- 1362 از ایران خارج شد و برای چند سال در کشور چکسلواکی زندگی کرد و پس از فروپاشی اتحاد شوروی به مهاجرتی دوباره تن سپرد و راهی آلمان شد. او در کنفرانس ملی حزب توده ایران(1364) عضو هیات سیاسی حزب توده ایران شد اما بتدریج و به همراه تنی چند از اعضای هیات سیاسی حزب- از جمله سیاوش کسرائی و فروغیان... در برابر سیاست های حمید صفری دبیر دوم و در واقع همه کاره حزب در آن سالها ایستاد. او ، علاوه بر انكه با روشی که صفری و خاوری در برخورد با نیروهای مهاجر توده ای در اتحاد شوروی و اروپای غربی داشتند مخالف بود، با سیاست جدائی از مشی حزب توده ایران در برابر انقلاب 57 که توسط صفری هدایت می شد نیز مخالف بود و بزرگترین انتقادش به دبیر اول حزب "علی خاوری" سپردن همه اختیارات حزب به صفری و انفعال در برابر رویدادهای ایران و فعالیت با سمت گیری به سوی ایران بود. همچنان که معتقد بود رهبری حزب در ارتباط با کردستان ایران، دچار فلج کامل شده است.

بلوریان در کتاب خاطرات خود که با نام برگ سبز (ئاله‌کوک) منتشر شده سرگذشت خویش در چند دوران پرفراز و نشیب رویدادهای سیاسی ایران و همچنین خاطراتش فراموش نشدنی اش از زندان های شاه را منتشر کرده است.

غنی بلوریان، هفته گذشته بدنبال یک سکته مغزی در یکی از بیمارستان های جنوب آلمان بستری شد و پس از چند ساعت قلب او نیز از حرکت باز ماند. با انتشار خبر خاموشی بلوریان؛ از سراسر اروپا نمایندگانی از سوی تشکل های کرد ایرانی و عراقی خود را به محل رساندند و پیش از همه، رهبری حزب دمکرات کردستان عراق، بویژه طالبانی و بارزانی که با بلوریان دوستی و رفاقت تاریخی و قدیمی داشتند، آمادگی دولت کردستان عراق را برای همه گونه کمک به اجرای وصیت نامه بلوریان اعلام داشتند و برای این کار هیاتی را نیز راهی آلمان کردند تا پیکر او را برای سپرده به خاک کردستان، به کردستان عراق منتقل کنند.

 

 

 

 

 

   راه توده  308     23 اسفند ماه 1389

 

بازگشت