راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

نگهدار و مخالفانش
در بیراهه ارزیابی
اوضاع پیچیده ایران

در هفته‌های اخیر نامه فرخ نگهدار، عضو رهبری سازمان فداییان خلق اکثریت، به علی خامنه ای موضوع برائت نامه‌ها و بحث‌ها و گاه فحشنامه‌های مفصلی در خارج و از داخل کشور شد. راه توده نظر خود را در مورد این نامه و این بحث‌ها نوشت و ضرورتی برای دنبال کردن آن ندید. ضرورتی ندید برای آنکه این بحث‌ها بیش از 20 سال است تکرار شده و تکرار می‌شود كه هر چند نتیجه چندانی در رهبری این سازمان نداشته اما بنظر ما روی توده هواداران سازمان فداییان خلق اكثرت و دیگر نیروهای چپ ایران، بویژه در داخل كشور بی اثر نبوده است. در تمام 20 سال گذشته آقای نگهدار در یک بزنگاه نامه ای یا مقاله ای می‌نویسد. عده ای به ایشان حمله می‌کنند، سپس وی از خودش دفاع می‌کند، دوباره آنها حمله می‌کنند و قضیه تمام می‌شود تا مدتی بعد که از نو شروع شود. بحث همیشه از همانجا شروع می شود كه دفعه پیش خاتمه یافته بوده است. زیرا هیچکدام از دو طرف هرگز نخواسته اند به عمق قضیه وارد شوند. شاهد این سخن را ما از شماره‌های راه توده پس از انتخابات دوم خرداد 76 آوریم، انتخاباتی که آقای نگهدار آن را علیه "علی خامنه ای" تفسیر کرده بود و مخالفانش همین را دستمایه حمله به او قرار داده بودند.

راه توده شماره 62 مرداد 1376 در مقاله ای با عنوان "دو نگرش با دو نتیجه!" چنین نوشت:

 

"بحث پیرامون انتخابات اخیر ریاست جمهوری در ایران و مشی "تحریم" این انتخابات توسط سازمان اکثریت، هم چنان در نشریه "کار"، ارگان مرکزی این سازمان جریان دارد. این بحث با مقاله ای آغاز شد، که فرخ نگهدار پیرامون غلط بودن تحریم انتخابات نوشت و ضرورت بازنگری سیاست سازمان در قبال تحولات ایران را مطرح ساخت و بدنبال او، چند تن از مبتکران تحریم انتخابات در رهبری این سازمان نیز پاسخ‌هائی را مطرح ساختند. از هر دو سو، اشاراتی به یورش برای تغییر رهبری سازمان، با استفاده از شرایط پیش آمده، و یا کوشش برای توجیه سیاست کنونی سازمان به منظور دفاع از خویش و باقی ماندن در رهبری سازمان یافت می‌شود. برای مثال آقای "ممبینی" در نوشته خود، که در "کار"، که پس از اعلام نتایج انتخابات منتشر شد، با اشاره ای مستقیم، ابراز امیدواری می‌کند، که «برخی‌ها این حادثه را به کلوخی برای گذاشتن زیر صندلی خود تبدیل نکنند»!

این بحث‌ها، اگر بتواند بر محوری اساسی تر و واقعی تر از آن چه در سال‌های اخیر در مطبوعات چپ و راست مهاجرت مرسوم بوده استوار شود، آنوقت می‌توان امیدوار بود، که از درون آن، مشی و سیاستی همسو با جنبش مردم سر برآورد. در غیر این صورت "بحث برای بحث"، صفحات نشریه "کار" را نیز به آن صفحه تریبون "آزاد کیهان لندن" تبدیل خواهد کرد، که طی تمام سال‌های گذشته حاصلی جز سردرگمی خوانندگان آن و دور شدن از واقعیات داخل کشور همراه نداشته است."

 

راه توده به دو طرف این بحث‌ها توصیه کرد که آن را بر مبنای یک محور اساسی قرار دهند و جسارت بررسی آن را داشته باشند. راه توده نوشت:

 

"انتخابات اخیر ریاست جمهوری در ایران، می‌تواند نمونه و حاصلی از یک سیاست کلی و گمراه کننده باشد، اما نمی‌تواند همه آن باشد. بنابراین باید به ریشه‌های این اشتباه راه یافت و صادقانه بدان پرداخت. به نظر ما، آن محور اساسی که در متن سیاست فاجعه بار "تحریم" باید مورد توجه قرار گیرد، همانا «مشی و سیاست حزب توده ایران در برابر انقلاب بهمن 57 و حوادث و رویدادهای بسیار بغرنج سال‌های پس از پیروزی انقلاب» است. از دل این جسارت، باید ادامه آن چه درست بود و فاصله گیری از آن چه که نادرست بود بیرون بیآید. بدون جسارت بازگشت به این بحث ریشه‌ ای، رویداد "تحریم انتخابات" در اشکال و زمان‌های دیگر نیز تکرار خواهد شد. ما هم موافقیم، که این بازنگری نیازمند جسارتی سیاسی است، اما یک سازمان و یا حزب سیاسی جدی، مگر جز این می‌تواند باشد؟

گریز از ورود به این بحث ریشه ایست، که امکان می‌دهد، تا فرخ نگهدار که خود منتقد تحریم انتخابات و مدافع ضرورت شرکت در انتخابات ریاست جمهوری است، حاصل انتخابات اخیر را در ضربه به ولایت و علی خامنه ای خلاصه کند، و مدعیان او نیز لولوی سیاست گذشته سازمان را به رخش کشیده و از پا پیش گذاشتن بازش دارند.

فرخ نگهدار، انتخابات را در ضربه به علی خامنه ای و ولایت فقیه خلاصه می‌کند، زیرا اگر بخواهد غیر از این کند، آن وقت باید تحلیلی طبقاتی از اوضاع کنونی ایران ارائه دهد و این امر در سازمانی که خود را خلع سلاح ایدئولوژیک معرفی کرده و تحلیل طبقاتی جامعه را مردود شمرده، اتهامات دیگری را همراه دارد!

مخالفان نگهدار نیز، پشت به نگهدار و از نیم دایره دوم حرکت می‌کنند و بدین ترتیب موافق و مخالف در یک دایره می‌گردند و به نتیجه ای از بحث‌ها، برای تدقیق سیاست‌ها نمی‌رسند. بازتاب گریز از پرداختن به محوری که ما توصیه می‌کنیم را، در این جملات غم انگیز و به قلم یکی از نویسندگان نشریه "کار" شاهدیم، که در صفحه دوم شماره 31 اردیبهشت کار منتشر شده است:

«... گام پسین این راه، (یعنی پذیرش مشی حزب و وحدت با آن) هنگامی برداشته شد، که به نادرست ترین گام همه زندگانی سیاسی مان چند صباحی در کوره راه اهریمنی فرمان روایان کشور راه پیمودیم...»

 

این اندیشه و نگرش نسبت به تحولات اجتماعی و توازن نیروهای اجتماعی، چگونه می‌تواند با چپ نمائی تحریم انتخابات، در خدمت سیاست و مشی راست قرار نگیرد؟

شاید حق با مدافعان تحریم انتخابات باشد، که گرد و خاک ناشی از انتخابات فرو خواهد نشست و حوادث جنجال برانگیز جدید، رویداد تحریم را از خاطره‌ها خواهد ربود! ما می‌پرسیم، حتی اگر چنین شود، چنین نگرشی در سازمان اکثریت، یک بار دیگر و بر سر یکی دیگر از پیچ‌های تاریخ، حاصلی مشابه را همراه نخواهد داشت؟"

 

راه توده با ذکر یک نمونه دیگر می‌نویسد:

 

"آقای بهزاد کریمی، (در شماره 28 خرداد نشریه "کار") در پاسخ خود به فرخ نگهدار- که خود را دچار عذاب وجدان ناشی از علنی نکردن بحث‌های پشت صحنه رهبری سازمان در باره شرکت و یا عدم شرکت در انتخابات معرفی کرده بود- او را از افشای همان "گام پسین"ی می‌ترساند، که آن دیگر نویسنده نزدیک شدن به همان محور اساسی باز می‌دارد که ما اعتقاد داریم باید‌‌ بی اعتناء به جو سازی‌ها، بر اساس آن، بحث را پیش برد. کریمی، بدین ترتیب او را به عقب نشینی از صحنه دعوت می‌کند و می‌نویسد:

«... اختلاف بر سر این هست و می‌تواند باشد که تحمیل استحاله‌های ریز و درشت به رژیم نباید منجر به مستحیل شدن جنبش دمکراتیک در دعواهای درون نظام غیردموکراتیک حاکم گردد. آنگونه که متاسفانه به نظر می‌رسد که برخی از رفقا هنوز هم از آن دچار عذاب وجدان نشده‌اند...»

 

راه توده باز هم به طرفین توصیه کرد:

 

"ما توصیه می‌کنیم، آقای نگهدار و دیگرانی که در سازمان اکثریت مانند او می‌اندیشند، بحث را از همان جا آغاز کنند، که آقای کریمی آنها را از نزدیک شدن بدان باز می‌دارد! بحران سیاسی از آن لحظه ای حل می‌شود، که عریان و‌‌ بی پیرایه به میان گذاشته شود. خط بطلانی که بر سیاست گذشته سازمان کشیده شد، امروز در مشی "تحریم" بازتاب یافته و فردا در تاکتیک‌های دیگری، عوارض منفی خود را نشان خواهد داد. و این در حالی است که واقعیات جامعه و رویدادها، یکی پس از دیگری، اصول پایه ای مشی و سیاست گذشته سازمان را تائید می‌کند."

 

مدافعان تحریم انتخابات دوم خرداد به راه خود رفتند و به تحریم انتخابات دهم و تحریم جنبش سبز یا سوار شدن فرصت طلبانه بر امواج آن رسیدند. امروز هم در دفاع از همین تحریم جنبش سبز است که به فرخ نگهدار حمله می‌کنند. ولی آنچه بدانها اجازه ادامه راه خود را تا به امروز داده همانست که راه توده 13 سال پیش نوشت: آقای نگهدار و مخالفان او حاضر نیستند بحث را بر روی یک پایه اصولی قرار دهند و آن را به نتیجه برسانند.

 

راه توده نوشت:

"وقتی فرخ نگهدار انتخابات اخیر ریاست جمهوری را در تضعیف علی خامنه ای خلاصه می‌کند و آن نویسنده نشریه کار – که ظاهرا باید در نقطه مقابل فرخ نگهدار، در ارتباط با مشی "تحریم" قرار داشته باشد- از دنباله روی از اهریمن و "گام پسین" یاد می‌کند، ما با حرکت از دو سوی یک دایره روبرو هستیم، که اگر آن را نشکافیم، نمی‌توانیم به همان محوری دست یابیم که بحث‌ها باید بر آن اساس جریان یابد. انتخابات ریاست جمهوری و رای بیش از 20 میلیون مردم ایران به محمد خاتمی، تنها برآمد آشکار یک جنبش است، نه تمام آن جنبش...

طی سال‌های اخیر، جنبش مردم مسیر خود را طی کرده و اپوزیسیون چپ در خارج از کشور در دایره محدود بحث‌های روشنفکرانه، چه نوع جمهوری خوب است؟ سکولاریسم یا ...؟" و‌‌ بی سرانجام در اسارت خود مانده است. ادامه دهندگان این بحث‌ها، به جای دیدن جنبش مردم و توان آنها برای تاثیر گذاری بر رویدادها، به اختلافات در بالا (حاکمیت و جناح‌ها) پرداخته و بهمین دلیل از حاصل انتخابات اخیر حیرت زده شده‌اند. همین است، که نگهدار انتخابات را تضعیف خامنه ای و ولایت فقیه ارزیابی می‌کند، در حالی که مردم آن را فراتر از این محدوده تنگ دانسته و تو دهنی به سرمایه داری بازار و روحانیون قشری و حامیان آن می‌دانند."

 

آنچه راه توده نوشت، با کمال تاسف، گویی برای همین امروز است و این نشان می‌دهد که اپوزیسیون چپ خارج کشور در این 13 سال هنوز در اسارت نداشتن شهامت برای قرار دادن بحث بر روی پایه‌های اصولی آن باقی مانده است. راه توده نوشت:

 

"بحث برخلاف نظریه پردازی‌های انحرافی، نه برسر مذهب و نه برسر روحانیت و نه حتی برسر ولایت فقیه است؛ بحث مردم برسر روحانیتی است که طرفدار دیکتاتوری مطلق بازار غارتگر زیر لوای مذهب است. مردم با انتخاب محمد خاتمی به طرفداران ادامه غارتگری و مدافعان "تعدیل اقتصادی" تو دهنی زده‌اند. حال اگر در این میان علی خامنه ای و یا هر مقام روحانی و غیر روحانی دیگر که مخالف این خواست جنبش مردم بوده یا باشد، تضعیف شده باشد، چه بهتر، اما هدف مردم عمیق تر از این ارزیابی‌ها و بالاتر از تضعیف این و آن و ورود در بحث‌های مذهبی بوده است. بنابراین آن چه در حاکمیت روی داده و در آینده نیز روی دهد – حتی گردن نهادن حاکمیت به انتخابات خاتمی از سوی مردم- در واقع حاصل جنبش مردم و نبردی است که در جامعه به این حد از آگاهی و رشد رسیده است. ما نمی‌توانیم و نباید جنبش و این نبرد را، در جابجائی‌ها در بالا و اختلافات جناح‌ها با یکدیگر خلاصه کنیم و دلیل این جابجائی‌ها و تشدید اختلافات را متاثر از جنبش اجتماعی ندانیم.

بنابراین، باید به جنبش مردم بازگشت و بحث را از آنجا شروع کرد. و این درست همان سیاستی است که حزب توده ایران از بدو پیروزی انقلاب بهمن و با توجه به آرایش نیروها، آگاهی مردم، ساختار مذهبی و فرهنگی جامعه پی گرفت و همگان را به توجه به آن فرا خواند."

 

راه توده نوشت:

 

"بحثی که اکنون نیز در نشریات اپوزیسیون راست و حتی نشریات چپ پیرامون کابینه خاتمی و یا توان و ناتوانی خاتمی برای عمل به وعده‌هائی که داده و اجرای خواست‌های توده‌های میلیونی مردم جریان دارد، گرفتار همین کج اندیشی است. در این نگرش، تحلیل و کارزار جدید تبلیغاتی نیز آن چه به حساب نمی‌آید جنبش مردم و توان آنهاست، که باید بتواند اجرای این سیاست و یا آن سیاست را به مجموعه حاکمیت تحمیل کند. مگر همین جنبش و قیام‌های خونینی که در اسلام شهر و قزوین روی داد، تعدیل در برنامه اقتصادی "تعدیل" را به دولت‌هاشمی رفسنجانی تحمیل نکرد؟ مگر همین جنبش، که به درستی در برخی محافل ایران نام آنرا "قیام گرسنگان" نام نهاده‌اند، جلوی ادامه خصوصی سازی، ادامه پرداخت یارانه‌های دولتی به اساسی ترین مایحتاج عمومی، کنترل بازرگانی خارجی، حمایت از تولیدات داخلی، کنترل بازار ارز و متوقف ساختن خصوصی سازی لجام گسیخته تمام واحدهای دولتی را به دولت مجری "تعدیل اقتصادی" تحمیل نکرد؟ چرا نباید توان این جنبش و رشد آگاهی عمومی را نپذیرفت و همگام با آن، برای تحولات اساسی در ایران وارد میدان نشد؟"

 

امروز هم که آقای خامنه ای در نماز جمعه خود کیسه برای قیام مردم مصر دوخته، اگر عده ای هنوز امکان اصلاحات در جمهوری اسلامی یا حتی عقب نشینی علی خامنه ای را نمی‌پذیرند، درواقع نشان می‌دهند آنچه حساب نمی‌کنند جنبش مردم و توان انها برای فشار به حاکمیت و وحشت حاکمیت از این جنبش و تن دادن به عقب نشینی است. آنها تصور می‌کنند که ولی فقیه یا علی خامنه ای تعیین کننده سرنوشت جنبش مردم هستند. ماجرای نامه نگاری نگهدار و حمله به این نامه نگاری، هر دو ریشه در همینجا دارد.

 

 

 

                        راه توده  304    18 بهمن ماه 1389

 

بازگشت