راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

تاثیر متقابل جنبش سبز
و قیام اعراب بر روی یکدیگر

 

نزدیک به یکسال و 8 ماه از کودتای 22 خرداد و جنایاتی که کودتاچی ها، علیه مردم معترض به این کودتا مرتکب شدند می گذرد. به شهادت سرمقاله ها و مطالبی که راه توده، در این مدت، بی وقفه درباره جنبش سبز و بیداری ملی مردم ایران نوشته، ما اعتقاد داشته و داریم که با انتخابات 22 خرداد و کودتائی که علیه نتیجه آن صورت گرفت، فصل نوینی در ایران آغاز شده که بازگشت به پیش از آن ناممکن است. ضامن و پشتوانه این آغاز بی بازگشت، در درجه نخست آگاهی مردم به ریشه های حاکمیت طی دو دهه گذشته و حتی 3 دهه گذشته است. این آگاهی چنان گسترده است، که علیرغم همه ترفندها و توطئه های مذهبی و خرافی که همزمان و همگام با سرکوب خیابانی و جنایات در زندان ها و اعدام ها جریان داشته و دارد، نتوانسته تغییری در این آگاهی ملی و رو به گسترش بدهد. بارزترین دلیل این امر، وحشت خود حکومت از سایه خیابانی مردم ایران و تبلیغ بی وقفه تظاهرات حکومتی چند هزار نفره ایست که روز 9 دیماه 1388توانستند با انتقال اعضای بسیج و برخی مردم شهرها و شهرستان های دور و نزدیک تهران، در میدان انقلاب تهران ترتیب بدهند. این درحالی است که اعلام بی وقفه "مرگ فتنه سبز" نیز، خود دلیل دیگری است بر زنده بودن جنبش سبز. در غیر اینصورت، چه نیازی به این همه تکرار "مرگ فتنه سبز" بود؟
ما، در تمام این دوران بر این عقیده بوده و آن را در مطالب و بویژه سرمقاله های خود تکرار کرده ایم که در خیز جدید جنبش سبز، بی شک اقشار و طبقات دیگری نیز به صفوف این جنبش خواهند پیوست که در میان آنها، وزن غارت شدگان، کارگران بیکار شده، روستائیان به خاک سیاه نشسته، تهی دستان و ... بیشتر خواهد بود. یقین ما به پیوستن این نیروها به آغوش جنبش سبز برای تحولات درایران، در درجه نخست حاصل برنامه اقتصادی دولت و حاکمیت کودتائی بود و همچنان نیز هست. در راس این برنامه که نام آن را "تحول اقتصادی" گذاشته اند و دیکته شده صندوق بین الملل پول است، طرح هدفمند کردن یارانه ها قرار دارد. برنامه ای که اکنون مردم کشورهای خاورمیانه علیه نتایج آن، یعنی علیه فقر و بیکاری و گرسنگی و بی سرپناهی به خیابان ها آمده اند. سرنگونی حکومت های استبدادی که مجری این برنامه بوده و اکنون مردم عرب علیه حاصل آن به پا خاسته اند، امروز هدف جنبش های خیابانی است!
این خیزش و ماهیت آن، بر خلاف تلاش حکومت کودتائی ایران که می کوشد قیام مردم مصر و تونس و یمن و مراکش و اردن و ... را اسلامی معرفی کند، قیامی ضد استبدادی و ضد غارتگری است. مردم عرب برای نماز و دعا به خیابان نیآمده اند. همچنان که درایران وقتی به خیابان آمدند برای نفی نماز و دعا نبود، بلکه برای گرفتن حق خود از حاکمیتی بود که علیه رای آنها دست به کودتا زده بود. مردم نه فقط به موسوی، بلکه به تحولات رای داده بودند و این تحولات، در درجه اول یعنی برقراری حکومت قانون، نفی استبداد فردی، داشتن حق رای آزاد و نظارت ملی بر تصمیمات دولت و حکومت در جهت منافع ملی و حقوق مردم. به این دلیل است که استبداد با غارت مردم در ایران پیوند خورده است. همچنان که در کشورهای عرب منطقه پیوند خورده است. تجربه نشان داده است که حتی با ادعای خیرخواهی و دفاع از مصالح ملت و کشور نیز، نمی توان نظامی استبدادی را بر مردم تحمیل کرد. چرا که استبداد خود نفی کننده مصالح ملت و کشور و علیه عدالت اجتماعی است.
ما، دراین یکسال و 8 ماه، با یقین به زنده بودن جنبش سبز در زیر پوست تمام شهرها و روستاهای ایران و پیوستن هرچه بیشتر اقشار و طبقات محرم جامعه به این جنبش، پیش رفتیم و به سهم خویش، هر چه در توان داشتیم به خدمت گرفتیم تا همگام با مردم باشیم. همین است که امروز نیز، با همه توان خویش جنبش و قیام انقلابی منطقه را دنبال کرده و اخبار وتفسیرهای مربوط به آن را منتشر می کنیم، زیرا این جنبش را بخشی از جنبش سبز ایران میدانیم. تاثیر متقابل این دو را بر روی یکدیگر ما بزودی در ایران شاهد خواهیم بود. نه تنها بحث، بلکه انتظار اینست!

 

 

 

 

                        راه توده  304    18 بهمن ماه 1389

 

بازگشت