نگاهی به تکذیب نامه آقای ترقی با آغاز قیام مردم تونس و مصر و یمن و اردن و دیگر کشورهای عرب و مسلمان منطقه، رهبران موتلفه بازاری و حامیان کودتا و امامان جمعه و تبلیغاتچیهای جمهوری اسلامی هم به راه افتاده اند که این جنبشها را "اسلامی" و الهام گرفته از انقلاب 57 ایران معرفی و هرگونه رابطه آن را با جنبش سبز انکار کنند. مثلا حمید رضا ترقی از رهبران حزب موتلفه به صراحت نگرانی خود را از مقایسه قیامهای منطقه با جنبش سبز بیان کرده و مدعی میشود: "اعتراضات مردم عرب سنخیتی با جنبش سبز ندارد" (نگاه کنید به مصاحبه ترقی با سایت فرارو - 14 بهمن 1389) همین سخن، اتفاقا، یعنی اینکه در ذهن مردم بین این دو جنبش سنخیتی وجود دارد. اگر چنین نبود که نیازی به تکذیب آن از سوی آقای ترقی نبود! نمونههایی که آقای ترقی در نفی این سنخیت میآورد نشاندهنده دلیل نگرانی حزب و آن جریان سیاسی- بازاری است که ایشان سخنگوی آنست. مثلا وی مقابله چماقداران و شترسواران و لباس شخصیهای مصری مجهز به قمه و چاقو را که دقیقا یادآور حمله موتورسواران و چماقداران به مردم معترض به نتایج کودتائی انتخابات 22 خرداد بود را چنین تصویر میکند: "مقابله طرفداران مبارک با مردم شبیه روزهای اول انقلاب اسلامی ما بود که طرفداران شاه با چماق به مقابله با تظاهر کنندگان میپرداختند.... در واقع وقتی که رژیمها نمیتوانند با نیروی نظامی خودشان وارد عمل شوند چرا که از واکنشهای بین المللی هراس دارند، از نیروی شخصی استفاده میکنند که روشی است که تقریبا همه دولتها آن را دنبال میکنند." حمید رضا ترقی در ادامه اعتراف میکند که تحلیلهایی وجود دارد که "اعتراضات کنونی در جهان عرب را الهام گرفته از اعتراضات پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران ارزیابی میکنند" ولی در یک اظهار نظر مضحک این تحلیل را اینگونه به حساب خود رد میکند: "این تحلیل بسیار ضعیف و فاقد هرگونه منطق سیاسی است، چرا که هر کس که جنبش سبز در ایران را بشناسد نمیتواند حمایت استکبار جهانی و همه احزاب ضد اسلام از این جنبش را انکار کند. در حالی است که حرکت مردم مصر و تونس کاملا با این جنبش متفاوت است و سنخیتی با آن ندارد و ضدیت آنها با اسکتبار، صهیونیسم وابستگی سران این کشورها به آمریکا کاملا محرز و روشن است." ترقی زمانی در چشم مردم این دروغ را میگوید که میداند هیچکدام از کشورهای غربی تا به امروز حتی یک بار هم سخن از ضرورت کنار رفتن رهبران کودتا در ایران نگفته اند. در حالیکه برعکس همه آنها مثلا خواهان کناره گیری مبارک یا اصلاحات در کشورهای عربی شدهاند. اسناد ویکی لیکس هم نشان میدهد که اتفاقا ارتجاع منطقه بیشتر با رهبران جنبش سبز مخالف بودند تا با حکومت ایران. چنانکه طبق این اسناد پادشاه عربستان صریحا نگرانی شدید خود را از ریاست جمهوری میرحسین موسوی اعلام کرده و او را "مشت بسته" و "خطرناک تر" معرفی میکند. در همان روزهای اوج جنبش سبز نیز بارها مطبوعات اروپا و امریکا نوشتند که سران ارتجاعی منطقه همگی نگران سرایت جنبش سبز به کشورهای خود هستند. قیام امروز مردم کشورهای عرب نشان داد که نگرانی این سران بی مورد نبود. اینکه آقای ترقی میکوشد قیام مردم منطقه را به انقلاب 57 بچسباند از بغض جنبش سبز است نه از حب انقلاب 57. امثال آقای ترقی و حزبی که وی بدان وابسته است خود از گورکنان انقلاب 57 هستند. بنابراین چگونه میتوانند مدافع آن در دیگر کشورهای منطقه باشند؟ نه تنها مدافع آن نیستند بلکه بشدت نیز از این جنبشها و قیامها در منطقه به وحشت افتاده اند وگرنه نیاز نبود به این نوع هذیان گوییها برای نفی و تحریف آن متوسل شوند. در واقع قیام مردم منطقه هم به انقلاب 57 ایران شبیه است و هم به جنش سبز. زیرا هر سه این انقلابها و قیامها و جنبشها در نیاز مردم کشورهای منطقه ما به استقلال و آزادی و عدالت اجتماعی ریشه دارند. همانگونه که جنبش سبز در ادامه انقلاب 57 است نه دربرابر آن، قیام مردم کشورهای عرب نیز در ادامه آن انقلاب و این جنبش است و نه برضد این یا آن. ولی از نظر تاثیرپذیری روشن است که قیام امروز مردم عرب مستقیما از جنبش سبز تاثیر پذیرفته است تا انقلاب 57 که 30 و چند سال از آن گذشته و نسل امروز کشورهای منطقه چیزی از آن در خاطر ندارد. کارنامه آقای ترقی و حزب موتلفه مقابله با انقلاب 57 و جنبش سبز و امروز وحشت و ترس از جنبش مردم منطقه است، جنبشی که میرود تا کار حکومت کودتا در ایران را نیز یکسره کند. براستی مصداق روز، همان سخنانی که آقای ترقی در باره لباس شخصی ها و چماق بدستان مبارک و شاه می گوید، کودتاچی های 22 خرداد نیستند؟ ایشان ممکن است به روی خود نیآورد، اما مردم که فراموش نکرده اند و در مقایسه کردن و نتیجه گرفتن هم که کند ذهن و فلج نیستند! |
راه توده 304
18 بهمن ماه 1389