راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

مانورهای امریکا
روی موج قیام
در خاورمیانه
و شاخ افریقا

 

عراق نیز به جرگه کشورهائی پیوست که در آنها، مردم و بویژه نسل جوان به خیابان ریخته و حاضر نیستند خیابان ها را ترک کنند.
این رویداد در عراق، درعین حال که نشان از عمق نارضائی مردم این کشور از سیاست های دولت و جناح بندی حاکم دارد، رویدادی است متفاوت با همه رویدادهائی که در ایران و دیگر کشورهای منطقه شاهد آنها هستیم. به این دلیل که عراق، پس از سرنگونی صدام حسین، یک دوران پرتلفات اشغال کشور و انفجار و ترور را تجربه کرده است و بنابراین؛ بحث نه بر سر به زیر کشیدن دیکتاتور و استبداد؛ بلکه بر سر اصلاحاتی است که پایان اشغال نظامی کشور از جمله آنهاست. اگر نیروهای اسلامی حاکم، با همه تبلیغات بی وقفه ای که برای آنها در این سالهای شده، توانسته بودند به این خواست مردم پاسخ بدهند و اسلام به تعبیر حکومت ایران پرچم رهائیبخش بود، دیگر چه نیازی به گره خوردن عراق به رویدادهای منطقه بود؟ چنان که در لیبی اسلامی چنین نبود و نیست!
در تظاهرات و راهپیمائی عراق که با نام "تظاهرات خشم" برگزار شد، تنها در بغداد دهها هزار تن شرکت کردند و این درحالی است که همه شهرهای بزرگ این کشور مردم به خیابان آمدند و دست به راهپیمائی اعتراضی زدند.
کار؛ نان؛ آزادی و اصلاحات شعار همه آنها بود و حیرت آور آن که در میان این شعارها، خبری از خواست خروج ارتش امریکا از عراق نبود! و این یعنی که هر تحولی در عراق ابتدا با اصلاحات و تغییر دولت آغاز می شود و خروج ارتش امریکا از این کشورنیز بخشی از این اصلاحات داخلی است!
سرانجامی که تاکنون جبنش ضد استبدادی و ضد فقر در تونس و مصر پیدا کرده و روندی که حوادث لیبی و یمن و بحرین و پادشاهی عمان و جمهوری الجزایر و پادشاهی اردن و مراکش طی می کنند و بدون لحظه ای تردید حوادث ایران نیز با آن گره خورده و در آینده بیشتر گره خواهد خورد، بتدریج این فکر را تقویت می کند که استبدادهای حاکم سقوط می کنند، اما امپریالیسم جهانی و بویژه امریکا، با زیرکی سر رشته را در دست گرفته و خشم و نفرت مردم از حکومت های مستبد و ضد ملی را در جهت استراتژی نوین خود برای منطقه هدایت می کند. سقوط مبارک در مصر و بن علی در تونس و شادی مردم درعین حفظ ساختار رژیم های حاکم دراین دو کشور و آغاز رفُرم های سیاسی در آنها، نوری است به تاریکی تحولات.
آنچه که ابتدا در ایران جرقه زد و سپس دامن تونس و مصر، بحرین و لیبی، اردن و مراکش و یمن، عمان و الجزایر ... و اکنون عراق را گرفته، نه برای غلیظ تر و از ته گلو خواندن آیه های قرآن به سبک احمدی نژاد و روحانیون قشری و عملا ضد انقلاب 57 در ایران، بلکه برای نان و کار و آزادی است و در تمام این قیام ها، اکثریت با نسل جوانی است که نظم و باورهای کهنه را دیگر تحمل نمی کند. همچنان که بیکاری و تحقیر و استبداد را تحمل نمی کند و تا مرز رفتن به استقبال فجیع ترین مرگ، چنان که در لیبی شاهدیم، علیه آن به پا خاسته است.
اتاق های فکر امریکا و اروپا بسرعت ساعت های خود را با ساعت کشورهای خاورمیانه و شاخ افریقا میزان کرده اند و هر اندازه دولت های استبدادی بیشتر در برابر مردم و بویژه نسل جوان کشورشان مقاومت می کنند و دست به جنایت می زنند، بر امید به حمایت خارجی برای رهائی از جنگال استبداد داخلی می افزایند. این آن فاجعه ایست که اکنون جمهوری اسلامی در آن غوطه می خورد.
شاید عقب مانده ترین حکومت از میان حکومت های منطقه، برای درک اوضاع، - البته پس از قذافی در لیبی-؛ حاکمیت کودتائی ایران باشد؛ که همچنان در رویاها و توهمات خود سیر می کند و دست های خود را در خون می شوید.
امریکا می رود تا روی موج قیام مردم و بویژه نسل جوان کشورهای منطقه سوار شده و نه تنها از تعمیق این قیام ها و رفتن به سوی یک انقلاب اجتماعی جلوگیری کند، بلکه آن را به سمت تشکیل دولت های تا حدودی لیبرال و سکولار، با نسل جدید و جوانی از تکنوگرات هائی که عموما در امریکا و اروپا تحصیل کرده اند تبدیل کند.
این نقشه علیرغم همه دشواری های اجرائی آن، در حال اجراست و در دل آن؛ سلطه بر نفت منطقه حرف اول را می زند. سرانجام قیام کنونی در لیبی این حدس و گمان ها را روشن تر خواهد کرد.
به همین دلیل است که آنچه که در عراق شکل گرفت و با اعلام نورمالکی به این که برای بار آینده کاندیدای نخست وزیر نخواهد شد، پایان نخواهد یافت، و حادثه نیز در یک روز و یک تظاهرات خلاصه نخواهد ماند.
در عراق نسلی می رود و نسل دیگری از تکنوگرات های جوان جای آن را می گیرد. با ارتشی جوان و آموزش امریکائی دیده.
بدین ترتیب است که ارتش امریکا می تواند بتدریج از عراق و حتی بحرین و افغانستان که بزودی تظاهرات در آنجا نیز آغاز خواهد شد، خارج خواهد شد، اما جای پای سیاسی محکم تری از آنچه امروز به زور ارتش دارد، در این کشورها برای خود حفظ خواهد کرد. در رقابت با اروپا و چین و روسیه و هندوستان دست بالا را پیدا کرده و خود را حفظ خواهد کرد و بحران اقتصادی را نیز برای یک دوره و یک فرصت چند ساله، دور خواهد زد.
اولین تظاهرات در تل آویو، پایتخت اسرائیل و آغاز تلوتلوی دولت نتانیاهو در این کشور، ابعاد این استراتژی را بیشتر روشن خواهد کرد. بویژه اگر سقوط دولت کنونی اسرائیل، به روی کار آمدن نسل جوان و غیر مذهبی در اسرائیل بیانجامد و کشور مستقل و واحد فلسطینی شکل بگیرد.
سخنرانی سیدحسن نصرالله در لبنان، هم در ارتباط با رویدادهای مصر و هم رویدادهای تونس، نشان داد که او هوشیارتر از رهبران جمهوری اسلامی اوضاع را زیر نظر دارد و ورزیده تر آنها می اندیشد.

راه توده 306 9 اسفند ماه 1389

بازگشت