بازگشت سلطنت
از 32 سال پیش
برنامه ریزی شد!
آذر ماه 1358، یعنی 23 سال پیش و در اوج
اقتدار آیت الله خمینی و جبهه واحدی که بر مبنای اسلام و نه بر اساس آرمان
های واقعی انقلاب 57 میان نیروهای مذهبی تشکیل شده بود، دبیراول وقت حزب
توده ایران زنده یاد کیانوری، بنام کل رهبری حزب، به دو پرسش بسیار مهم روز
که در نخستین جلسات پرسش و پاسخ در دفتر مرکزی حزب در خیابان 16 آذر تشکیل
شده بود پاسخ داد. نخست این که چرا حزب توده ایران به قانون اساسی جمهوری
اسلامی رای مثبت داد و دوم این که چرا درباره ولایت فقیه سخن نمی گوید.
دلائلی که در پاسخ به این دو سئوال طرح شد، پس از 32 سال، همچنان تازگی خود
را حفظ کرده و حرف و سخن امروز همگان در جمهوری اسلامی است.
کیانوری بنام حزب توده ایران گفت که حزب توده ایران پس از انتشار نامه
سرگشاده حزب و طرح انتقادهائی که به قانون اساسی دارد و پس از تاکید
آیتالله خمینی به رفع این نقائص در متمم قانون اساسی، به آن رای مثبت داد
و از دیگر سازمان های سیاسی و فعال وقت و در راس آنها مجاهدین خلق و چریک
های فدائی خلق خواست که شرایط و اهمیت لحظه را درک کرده و در این انتخابات
شرکت کنند.
در ادامه همین بحث و در پاسخ به سئوالی که درباره ولایت فقیه مطرح شده بود
نیز کیانوری گفت:
"ما معتقدیم كه ولایت فقیه در چارچوب زمان حیات امام خمینی صدمهای به
انقلاب ایران نمیزند. ولی برای دوران پس از امام خمینی دشواریهای بسیار
زیادی ایجاد خواهد كرد كه باید مورد بحث و بررسی قرار گیرد. به نظر ما، در
آینده این مسئله- ولایت فقیه- بصورت یك بحث عمومی در خواهد آمد و حزب ما در
آینده و در موقع مناسب نظریات خود را در این مورد مطرح خواهد ساخت."
او در توضیح بیشتر پیرامون این دو پاسخ، کیانوری نظر رهبری حزب توده ایران
را پیرامون خطراتی که انقلاب را تهدید می کند چنین بیان کرد:
بر اثر سیاست مكارانه عوامل امپریالیسم آمریكا كه با تمام قوا میكوشد
سمتگیری انقلاب را منحرف سازد و همچنین بر اثر اقدامات انحصار طلبان
راستگرای مذهبی و سیاست و ارزیابی گروههای چپگرا، حادثه جویی ها، مبارزه
اصلی، مبارزه میان نیروهای مذهبی و چپ ها شد. این توطئه، به وسیله راست
گرایان افراطی، مذهبیون راستگرا و عوامل دشمن در بین آنها از یك سو و چپ
گرایان و سایر عوامل دشمن كه زیر پوشش چپ عمل میكنند از سوی دیگر، دامن
زده میشد."
بموجب همین ارزیابی و پیش بینی، مسئله ولایت فقیه سرانجام به بحث اساسی
درجامعه ما تبدیل شد، زیرا ولایت فقیه به روزنه ای تبدیل شد برای بازتولید
سلطنت در ایران و حاکمیت تفنگ و سرنیزه و زندان و کودتا. همانگونه که پس از
کودتای 1299 رضاخان و در 28 مرداد 1332 توسط پسرش شد.
باز؛ بموجب همین ارزیابی که یکماه پس از تصرف سفارت امریکا در 13 آبان 1358
بیان شد، بخش مهمی از نیروهای مذهبی درون حاکمیت، از همان ابتدا- امری که
امروز و پس از کودتای 22 خرداد کاملا شاهد آن هستیم- قصد داشت صحنه اصلی
مبارزه انقلابی را تغییر داده و به مقابله مذهبی ها و چپ ها تبدیل کند که
کرد. بخشی از چپ روی های گروه های چپ در آن دوران به این هدف کمک می کرد و
سپس نیز فاجعه آفرینی سازمان مجاهدین خلق همین جهت را قویا تقویت کرد.
وحدت ملی تاریخی ترین ضربه را خورده است. حتی میان نیروهای مذهبی نیز دیگر
وحدت که هیچ، حتی اتحادی هم وجود ندارد. صدها انقلابی مذهبی در زندان کودتا
زیر شکنجه و بازجوئی اند و از راه رسیده هائی که معلوم نیست چه تعداد آنها
با هدایت و کمک سازمان های پیچ در پیچ امریکائی و اروپائی تا مغز استخوان
حاکمیت نفوذ کرده اند حاکم!
آقای خامنه ای، نماد سلطنت شده و به محور بزرگترین تفرقه ملی تبدیل شده و
افکار و ایده های خود را جانشین آرمان های انقلاب کرده و کشور را با سرعت
به سمت بزرگترین و ویرانگر ترین فاجعه می برد.
باز گردیم و بازگردید به گذشته، به 32 سال پیش، و یکبار دیگر، با دقت
بخوانیم که رهبری کارآزموده، انقلاب شناس و تجربه اندوخته حزب توده ایران،
چگونه فاجعه ای را که امروز حاکم است، در آن دوران در خشت خام دیده بود. ما
نمی گوئیم، هرآنچه را که حزب ما، بویژه در ارتباط با افراد گفت، همچنان به
قوت خود باقی است، زیرا آن گفتمان را باید در ظرف زمانی خود و با ملاحظه
شرایطی که بر کشور حاکم بود ارزیابی کرد. اما با قاطعیت می گوئیم که آنچه
را حزب ما در باره گرهی ترین مسائل اقتصادی و سیاسی جامعه از انقلاب بیرون
آمده ایران گفت همچنان به قوت خود باقی است. نمونه هائی که در ادامه و به
نقل از جزوه پرسش و پاسخ آذر ماه 1358 می خوانید حجت ماست.
راه توده 306 9 اسفند ماه 1389