راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

جنگ افغانستان وعراق
در مقایسه با حمله به ایران
یک شوخی است!
ترجمه س. ابراهیم بیگی

 

بخش پایانی گفتگوی طولانی فیدل کاسترو با میشل شوسودفسکی را می‌خوانید. دراین بخش، حتی تاکتیک‌ها جنگی در برابر حمله اتمی امریکا به ایران نیز مورد بررسی قرار گرفته و کاسترو از تجربه نظامی کوبا در این زمینه سخن می‌گوید. شیوه بیان نگرانی کاسترو به گونه ایست که تقریبا نسبت به حمله اتمی به ایران یقین دارد و به همین دلیل، بی رودربایستی به ایران توصیه می‌کند که چه آرایش نظامی و آموزش نظامی را در دستور کار خود قرار دهد!

همانگونه که کاسترو می‌گوید؛ برای مردم جهان هنوز خطری که با شعله ور شدن جنگ اتمی در ایران و سپس جهان قابل درک نیست و مردم دوست دارند آن را باور نکرده و درباره آن فکر نکنند، اما داده‌های اطلاعاتی که کاسترو نیز با صراحت به آن اشاره می‌کند، می‌گوید که این خطر جدی تر از آنست که تاکنون تصور می‌شده است. چنان که حتی چند بار تا آستانه آغاز آن پیش رفته‌اند و بنا بر دلائلی که فاش نشده آن را به عقب انداخته‌اند. کاسترو می‌گوید که اطلاع دارد 450 هدف برای شلیک موشک‌های اتمی به آنها در ایران شناسائی شده‌اند و درعین حال می‌گوید که ایرانی‌ها نیز با علم بر این واقعیت است که مشغول حفر گودال هائی در نقاط مرزی هستند که در مطبوعات ایران دلیل آن را حفر قبر برای دشمن متجاوز ذکر می‌کنند، اما واقعیت چیز دیگری است. واقعیت اینست که این گودال‌ها برای دفاع در برابر تهاجم اتمی حفر می‌شوند، اما شمار آنها بسیار کم است و ایران باید بسرعت آنها را گسترش بدهد و درعین حال دست به آن آرایش نظامی بزند که ویژه تهاجم اتمی به ایران است. کاسترو سپس از تجربه سربازان کوبائی و آنگولائی در دورانی می‌گوید که خطر حمله اتمی افریقای جنوبی هر لحظه جدی تر می‌شد و آنها خود را برای چنین حمله‌ای آماده می‌کردند.

توصیه می‌کنیم تمام فصول این گفتگو – بویژه دو بخش پایانی آن را- با دقت بخوانید و به دوستان و آشنایانی که به سرنوشت ایران علاقمند هستند نیز توصیه کنید این گفتگو را با دقت بخوانند. از جمله انگیزه‌های راه توده برای ترجمه کامل این گفتگو و انتشار آن همین علاقمندی به سرنوشت ایران بود. ما در همینجا، به همه آن کسانی که در سالهای اخیر به راه توده؛ بخاطر انتشار اخبار مربوط به خطر حمله نظامی و اتمی به ایران خرده می‌گرفتند و آن را بزرگ نمائی خطر تصور میکردند نیز می‌گوئیم: ما تصور نمی کنیم، شخصیتی در حدل فیدل کاسترو که تقریبا آخرین نظراتش را در باره جهان آینده و خطراتی که آن را تهدید می‌کند سخن می‌گوید، قصد بزرگ نمائی خطر حمله اتمی به ایران را داشته باشد. آن هم درگفتگو با شخصیتی مانند شوسودفسکی و هنگام طرح مسائلی که به وصیتنامه او می‌ماند.

 

میشل شوسودوفسکی: مشکلی که من می‌بینم اینست که از فاصله‌ی یک روز تا روز بعدی، هیچوقت استفاده از سلاح‌های اتمی الزما به پایان عمر بشریت در همان محدوده‌ی زمانی نخواهد انجامید، چرا که تاثیرات رادیواکتیوی به صورت تراکمی است.

یعنی سلاح اتمی پیامدهای مختلفی دارند: یکی انفجار و تخریب در صحنه‌ی جنگ است که در هیروشیما ملاحضه کردیم، و پیامد بعدی، تاثیرات رادیواکتیو است که به مرور زمان افزایش پیدا کرده و خودش را نشان می‌دهد.

فیدل کاسترو: بله، و این دقیقا همان منظور ما از عبارت زمستان اتمی است که گفتیم. یکی از معتبرترین محققان آمریکایی که در دانشگاه روتگرز (نیوجرسی) درس می‌داد و اکنون بازنشسته است، یعنی پروفسور آلن روباک (Alan Robock) به صورت تکذیب ناپذیری ثابت کرد که حتی جنگ اتمی میان دو قدرت ضعیف اتمی به یک "زمستان اتمی" خواهد انجامید.

او این مطلب را اولین بار در جمع محققانی که از مدل‌های کامپیوتری فوق علمی استفاده می‌کردند فاش کرد. از 25 هزار بمب هسته‌ای که در اختیار 8 قدرت اتمی جهان وجود دارد، یکصد بمب آنها برای ایجاد دماهای زیر صفر، و همچنین یخ زدن و یخبندان در سطح سیاره‌ی زمین، و نیز ایجاد شب‌های طولانی – که هر شب حدود 8 سال به طول خواهد انجامید – کافی است!

پروفسور روباک اخطار می‌دهد که وجه وحشتناک قضیه اینست که با گفتن این خطرات، مردم به ورطه‌ی انکار حقیقت می‌خزند و نمی خواهند راجع به آن فکر کنند. برای مردم قبول نکردن چنین حوادثی راحت تر است. او این مسئله را در یک کنفرانس بین المللی که من نیز در آنجا با ایشان گفتگو کردم، شخصا به خود من گفت.

من از یک فرض شروع می‌کنم: اگر جنگی در ایران آغاز شود، به صورت غیرقابل اجتناب به جنگی اتمی تبدیل خواهد شد و به صحنه‌ی عمومی دنیا خواهد کشید. برای همین بود که در ابتدای این گفتگو خاطر نشان کردیم که توافق روسیه و چین در قطعنامه جدید شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران کار درستی نبود. چرا که این تصمیم همه چیز را درست در همان مسیری که ذکر کردم قرار می‌دهد.

چنین جنگی در ایران محدود به مرزهای آن کشور باقی نخواهد ماند، چرا که ایرانی‌ها نیز در استفاده از نیروهای خودشان کوتاهی نخواهند کرد. اگر این جنگ در سطح سلاح‌های عرفی باقی بماند، جنگی خواهد شد که ایالات متحده و متحدان اروپائی اش در آن برنده نخواهند بود و به همین دلیل من اعلام می‌کنم که این جنگ عرفی بلافاصله به جنگ اتمی تبدیل خواهد شد. از طرف دیگر اگر ایالات متحده اشتباه استفاده از سلاح‌های تاکتیکی اتمی را مرتکب شود، شوک بزرگ و عظیمی پهنه‌ی جهانی را فرا خواهد گرفت و ایالات متحده نهایتا کنترل اوضاع را از دست خواهد داد.

اوباما بحث‌های جدی و پرتنشی را با پنتاگون درباره‌ی استراتژی‌های جنگی در افغانستان انجام داده است؛ حال شرایط اوباما را در حالی تصور کنید که سربازان آمریکایی و اسرائیلی علیه میلیون‌ها ایرانی وارد جنگ شوند. سعودی‌ها در جنگ با ایران شرکت نخواهند کرد، پاکستانی‌ها نیز تن به شرکت در جنگ علیه ایران نخواهند داد و دیگر سربازان عرب و مسلمان منطقه نیز به همین ترتیب. برآیند وضعیت این خواهد بود که سربازان آمریکایی و ناتو مناقشات جدی و وسیعی با قبایل پاکستانی دارند (که با هواپیماهای بی سرنشین به آنها حمله کرده و مردم را نیز می‌کشند) و خودشان نیز بر این موضوع واقف هستند. وقتی التهابی را علیه این قبایل پاکستانی ایجاد می‌کنید، یعنی بدون هیچ گونه اطلاع قبلی، اول به مناطق حمله می‌کنید و بعد به دولت اطلاع و اخطار می‌دهید، در واقع یکی از عوامل برانگیختن خشم مردم پاکستان را ایجاد کرده اید. احساسات ضد آمریکایی شدیدی در آنجا وجود دارد.

اشتباه است که استنباط شود در صورت استفاده از سلاح‌های تاکتیکی اتمی علیه ایران، ایرانی‌ها بلافاصله تسلیم می‌شوند. اما به خاطر تاثیرات این سلاح‌ها و بسیاری از مسائل دیگر قطعا دنیا به شوک عظیمی دچار خواهد شد، افسوس که شاید آن موقع خیلی دیر باشد.

 

شوسودوفسکی: آنها (ایالات متحده و ناتو) نمی توانند در یک جنگ عرفی برنده شوند، وضعی که کم و بیش در عراق نیز شاهدیم. جنگ افغانستان نیز نشان داد که حتی می‌توانند یک کشور را کاملا ویران کرد، اما از نقطه نظر نظامی می‌بینید که باز هم امکان پیروزی وجود ندارد.

فیدل کاسترو: اما ویران کردن یک کشور به چه قیمتی؟ با تحمیل چه هزینه‌هایی بر دنیا؟ بر اساس کدام هزینه‌های اقتصادی؟ ما باید بررسی کنیم که بر اساس چه فاکتورهای دیگری به سمت این فاجعه‌ی نهایی می‌روند؟ مسائل و پیامدهائی که ذکر کردید پیچیده و به هم متصل هستند، و مردم آمریکا باید علیه این پیامدها و مسائل واکنش نشان بدهند. البته مردم آمریکا در واکنش نشان دادن خیلی آهسته هستند، اما در آخر این کار را انجام می‌دهند. مردم آمریکا علیه خسارات و مرگ و میرها واکنش نشان می‌دهند.

امریکائی‌های بسیاری از نوع مدیریت نیکسون در جنگ ویتنام پشتیبانی کردند، او حتی پیشنهاد استفاده از سلاح‌های اتمی را در ویتنام را به کسینجر داد که البته او (کسینجر) نیکسون را از برداشتن چنین گام جنایتکارانه و خطرناکی برحذر داشت. ایالات متحده توسط جامعه‌ی خودش مجبور به خاتمه بخشیدن به جنگ شد. ایران در صورت وقوع جنگ مجبور به قطع صادرت نفت در منطقه (بستن تنگه‌ی هرمز و هدف قرار دادن هدف‌های نفتی در کشورهای مجاور) خواهد شد. در ویتنام آنها با چه هزینه‌ای عقب نشینی کردند؟ معلوم است، با هزینه‌ی بسیار سنگین. و در نهایت اکنون به ویتنام بازگشته اند، نفت می‌خرند و حتی تجارت هم انجام می‌دهند. اما در صورت استفاده از سلاح اتمی در جنگ با ایران زندگی‌های بسیاری از دست خواهد رفت و احتمالا بخش‌های عظیمی از تاسیسات نفتی در منطقه از بین خواهد رفت.

در شرایط حاضر احتمال دارد که پیغام ما را درک نکنند. به اعتقاد من اگر جنگی رخ دهد، آنها (ایالات متحده) و باقی دنیا چیزی دستگیرشان نخواهد شد. اگر این جنگ صرفا یک جنگ عرفی باشد - که البته بسیار بعید است – به طور قطع امریکا خواهد باخت و اگر این جنگ به یک جنگ اتمی جهانی تبدیل شود، آنگاه کل بشریت ضرر خواهد کرد.

شوسودوفسکی: ایران نیروهای عرفی قابل ملاحظه‌ای دارد؛ نیروهای زمینی، راکت‌ها و غیره. بعلاوه ایرانی‌ها قابلیت دفاع از خود را نیز دارد.

فیدل کاسترو: تا زمانی که یک مرد (سرباز ایرانی – مترجم) با یک اسلحه باقی بماند، برای او دشمنی برای شکست دادن وجود خواهد داشت.

میشل شوسودوفسکی: که البته میلیون‌ها اسلحه ]در ایران[ وجود دارد.

فیدل کاسترو: بلی میلیون‌ها اسلحه وجود دارد که جان سربازان آمریکایی بسیاری را نیز خواهد گرفت. متاسفانه این تنها راهی است که مردم آمریکا در صورت وقوع آن شروع به نشان دادن واکنش نسبت به جنگ می‌کنند. اگر آنها همین حالا علیه جنگ واکنش نشان ندهند، مجبورند بعدا این کار را بکنند که شاید خیلی دیر باشد. ما باید بنویسیم و تا آنجا که می‌توانیم این مسائل را بسط و گسترش دهیم.

چرا از درس‌های تاریخ غفلت می‌شود؟ من بسیاری از مقالاتی را که شما راجع به خطرات جنگ نوشته اید خوانده ام.

شوسودوفسکی: اجازه بدهید به موضوع ایران برگردیم. به اعتقاد من بسیار مهم است که افکار عمومی جهان سناریوی جنگ را درک کند. شما به وضوح و درستی اظهار داشتید که آنها (ایالات متحده و ناتو) جنگ عرفی را خواهند باخت، همان طور که در عراق و افغانستان در حال باختن آن هستند، در حالیکه ایران نیروهای عرفی بسیار بیشتری نسبت به نیروهای ناتو در افغانستان در اختیار دارد.

فیدل کاسترو: نیروهای جنگی ایران بسیار با تجربه تر و با انگیزه تر هستند. آنها (ناتو) اکنون در افغانستان و عراق با آن نیروهایی که گفتید در حال مناقشه هستند، اما آنها هیچگاه اسمی از یک گروه نمی برند: گروهی از پاکستانی‌ها با همان مذهب که مردم در گروه‌های مقاومت افغانستان هستند. در گفت و گوهای کاخ سفید، آنها جنگ را از دست رفته می‌دانند و این در حقیقت همان چیزی است که عنوان کتاب "باب وودوارد" بنام جنگ اوباما (Obama's Wars) به صورت غیرمستقیم به ما می‌رساند. اکنون شرایط را در حالیکه ایران را نیز به صحنه‌ی جنگ خودشان اضافه می‌کنند تصور کنید. لذا یا مجبور هستند به یک جنگ عرفی تن بدهند که در آن امکان برد وجود ندارد، یا اینکه به سمت یک جنگ اتمی جهانی خواهند رفت، آنهم در شرایطی که یک رستاخیز جهانی علیه این عمل بوجود خواهد آمد. و البته من نمی دانم چه کسی تعیین می‌کند که این جنگ چه نوع جنگی باشد؛ اما آنها 450 هدف را در ایران شناسایی و انتخاب کرده اند، و حمله به بعضی از این هدف‌ها به گفته‌ی خودشان با موشک‌های تاکتیکی اتمی خواهد بود، چرا که محل این اهداف در نواحی کوهستانی و کوه‌ها و در عمق زمین می‌باشد. تعدادی زیادی از پرسنل‌های روسی و افراد دیگری از ملیت‌های دیگر که با آنها (ایران) همکاری می‌کنند در این مناقشه جان خواهند باخت.

عکس العمل دنیا در قبال چنین جنگی که عمدتا بواسطه‌ی رسانه‌های آمریکایی در شیپور آن دمیده می‌شود، چه خواهد بود؟

شوسودوفسکی: موضوع مهم دیگری که وجود دارد اینست که ایران، عراق و افغانستان هر سه کشورهای همسایه هستند و مرزهای مشترک زیادی با هم دارند. از طرف دیگر ایالات متحده و ناتو نیز تاسیسات جنگی عظیمی در کشورهایی که اشغال کرده‌اند مستقر کرده‌اند. چه اتفاقی خواهد افتاد؟ به نظر من با وقوع جنگ یگان‌های جنگی ایران بلافاصله از مرزها خواهند گذشت و برای ضربه زدن به تاسیسات ناتو وارد این دو کشور خواهند شد.

فیدل کاسترو: من نمی دانم آنها از چه تاکتیک جنگی استفاده خواهند کرد، اما موضوع قابل توصیه این است که یگان‌ها و نفرات را تا حد امکان متمرکز نکنند. چون اگر یگان‌ها به صوت متمرکز باشند قربانی سلاح‌های تاکتیکی اتمی خواهند شد. به بیان دیگر بر اساس ماهیت تهدیدهایی که توصیف کرده ایم، بهترین راه این است که تاکتیکی مشابه تاکتیک ما اتخاذ کنند، وقتی که در آنگولای جنوبی بودیم و مشکوک شده بودیم که آفریقای جنوبی سلاح‌های اتمی دارد؛ ما گروه‌های تاکتیکی در دسته‌های 1000 نفری با قدرت آتش زمینی و ضدهوایی ایجاد کردیم. سلاح‌های اتمی بر اساس محدوده‌ی اثرگذاریشان نمی توانند این نوع دسته‌ها را یکباره هدف بگیرند. راکت‌های ضدهوایی و سلاح‌های دیگری که در اختیار داشتیم به عنوان پشتیبان این یگان‌ها عمل می‌کردند. سلاح‌ها و نوع تاکتیک‌ها بر اساس نوع زمین عملیات باید به صورت مداوم تغییر کند.

شوسودوفسکی: به بیان دیگر یگان‌ها باید به صورت پراکنده باشند.

فیدل کاسترو: بله. پراکنده باشند، اما نه بدون امکانات ارتباطی و به صورت کاملا منزوی. در آنگولا دسته‌های 1000 مرد مسلح داشتیم که هر کدام سلاح‌های مناسب خودشان را داشتند، زمین عملیات ماسه‌ای بود، و هر وقت که لازم بود مجبور بودند زمین را حفر کنند و خودشان را در زیر زمین محافظت کنند. اما در همه حال باید بیشترین فاصله‌ی ممکن بین یگان‌ها حفظ می‌شد. به این ترتیب دشمن هرگز فرصت و امکان این را پیدا نکرد که در آنگولای جنوبی پاتک‌های غافلگیرانه یا سنگین علیه 60 هزار سرباز کوبایی و آنگولایی انجام بدهد.

کاری که ما در کشور برادر خودمان انجام دادیم، کاری است که دقیقا یک ارتش قدرتمند هزار نفره با ملاک‌های سنتی انجام می‌داد. درست است، تعداد ما در آنگولای جنوبی 100 هزار نفر نبود، ما فقط 60 هزار نفر بودیم، آنهم از هر دو ملیت کوبایی و آنگولایی؛ به خاطر الزامات تکنیکی، گروه‌های تاکتیکی معمولا از سربازان کوبایی شکل می‌گرفت چرا که آنها استفاده از تانک‌ها، راکت‌ها و سلاح‌های ضدهوایی و بعلاوه مسئولیت ارتباطات را بر عهده داشتند، اما پیاده نظام از هر دو ملیت کوبایی و آنگولایی بود که روحیه‌ی جنگاوری فوق العاده‌ای داشتند که حتی یک ثانیه هم در تقابل با رژیم آپارتاید که مورد حمایت ایالات متحده و اسرائیل بود مردد و بی میل نبودند. به نظر شما چه کسی می‌توانست در آن زمان پشت صحنه‌ی سلاح‌های اتمی بی شماری که این رژیم (آپارتاید) در آن زمان در اختیار داشت باشد؟

در مورد ایران، در اخبار داشتیم که آنها (ایران) در مرزها و دیگر جاها در حال حفر زمین ]و زیر زمینی شدن[ هستند. وقتی که از آنها علت را پرسیده اند، این پاسخ داده داده‌اند که در حال حفر قبر برای متجاوزان به کشورشان هستند. من نمی دانم که آیا این صحبت به صورت کنایه آمیز گفته شده است یا خیر، اما اگر برای مقاصد دفاعی و نظامی مورد استفاده قرار می‌گیرد، باید حفاری بسیار زیادی انجام دهند تا آنها را از حملاتی که آنها را تهدید می‌کند در امان بدارد.

شوسودوفسکی: دقیقا، اما از طرف دیگر ایران امکان بسیج نیروی رزمنده را دارد.

فیدل کاسترو: نه تنها تعداد رزمنده‌های آنها قابل توجه است، اما بازهم تاکید می‌کنم که پراکندگی دسته‌ها بسیار مهم است. مهاجمین سعی خواهند کرد از انتقال دستورات به این دسته‌ها جلوگیری کنند. هر نیروی جنگی باید از قبل کارهای لازم و مورد نظر را تحت شرایط مختلف بداند. حمله کنندگان سعی خواهند کرد که زنجیره‌ی دستورات را با سلاح‌های رادیوالکترونیک خود متوقف و بی ثبات کنند. همه‌ی این احتمالات باید در نظر قرار گیرد. بشر تا به حال شرایطی به بغرنجی شرایط کنونی را تجربه نکرده است.

بهرحال در مقایسه با ایران، جنگ افغانستان و عراق "یک شوخی" به حساب می‌آیند.

 

 

 

                        راه توده  299    13 دیماه  1389

 

بازگشت