بلوغ
دروغ!
حسن یوسفی اشکوری
4 – از همه با مزه تر و مضحک¬تر کشاندن پای حزب توده در این ماجراست. طبق
گزارش جناب وزیر با کفایت اطلاعات این جزوه و طرح براندازی دین دستپخت حزب
توده است. یعنی موسوی و کروبی و خاتمی و صدها مسلمان با سابقه و از قضا
جملگی از مقامات عالی و میانی همین نظام، که در طول 32 سال در پستهای حساس
سیاسی و امنیتی و قانونگذاری و اجرایی و فرهنگی فریب حزب کمونیست توده را
خورده و یا با این حزب برای براندازی دین در ایران همدست و هم پیمان شده
اند! جل الخالق! از این جعبه مارگیری و از این کیسه شعبده بازی چه چیزها
بیرون نمی آید! باید پرسید که اولا
حزب توده کی برانداز بوده که اکنون برانداز باشد
و آن هم برانداز دین در ایران؟ به نظر می¬رسد جناب وزیر اطلاعات از گذشته و
تاریخ حزب توده حتی در دوران جمهوری اسلامی هیچ نمی
داند! وانگهی، آخر چگونه قابل تصور است که صدها مسلمان تحصیل کرده و با
تجربه و غالبا سن از نیمه گذشته و برخی مقامات عالی روحانی فریب حزب شناخته
شده توده را بخورند و یا بدتر با آن همدست و همداستان در برانداختن دین
بشوند؟ پاسخ آقای مصلحی چیست و چه توضیح و توجیهی برای ادعای شگفت و گزاف
خود دارد؟
این دعوی ایشان مرا به یاد دعوی مشابهی در رژیم گذشته انداخت. زمانی محمد
رضا شاه در جایی (احتمالا در کتاب «مأموریت برای برای وطنم») در ارتباط با
ماجرای سوء قصد محمد بخارایی به او گفته بود: این جوان یک جوان متعصب مذهبی
بود و در خانه¬اش کتابهای کمونیستی پیدا شد و در تحقیقات بعدی روشن شد که
پدر او باغبان سفارت انگلیس بوده است. یعنی فرد مخالف شاه هم زمان هم یک
فرد مذهبی متعصب بوده و هم کمونیست بوده و یا گرایش کمونیستی داشته و هم در
عین حال مأمور خارجی¬ها و انگلیسی¬ها بوده است! حال همان سخن سخیف و همان
معجون ناسازگار و متناقض به وسیله یک روحانی و یک مقام عالی حکومت مذهبی
عرضه می¬شود. سران فتنه هم زمان هم مسلمانند و هم برای براندازی اسلام
اقدام می¬کنند و هم ابزار دست حزب توده می¬شوند و هم علما و مراجع دینی را
ابزار خود می¬کنند. به عبارت دیگر اینان خود ابزار دست حزب توده¬اند اما
علما را هم ابزار اجرای نقشه¬های خود می¬کنند! شعبده بازی از این
ماهرانه¬تر؟ اصلا این «سران فتنه» چه توانایی شگفتی دارند و چه کارها که
نمی¬کنند!
5 – آخرین نکته این است که ما در عالم خیال این فرض محال را می¬پذیریم که
خاتمی و کروبی و موسوی و بهشتی و صدها و هزاران اعضای رده اول فتنه به هر
دلیل از اسلام برگشته و در عمل هم برای براندازی دین در ایران برنامه ریزی
کرده و دست به اقدام زده اند، حال پرسش این است که چرا و چگونه این شمار
شخصیت دینی و فرهنگی و دانشگاهی و سیاسی که عموما از مبارزان قدیم برای
تأسیس حکومت اسلامی و بعدها ولایت فقیه بوده و از یاران شناخته شده
بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی بوده و در این 32 سال نیز نه تنها از
کارگزاران نظام بلکه از ارکان همین نظام بوده اند، یک باره در عرض چند ماه
بی دین شده و چنان با دین دشمن و ضد شده که به طور سازمان یافته برای
اندازی دین در ایران اقدام کرده و در این راه هم از حزب کمونیست توده کمک
می¬گیرند و هم از استکبار جهانی پول (نقدا یک میلیارد دلار به روایت جنتی و
حدود هفده میلیارد دلار به روایت وزیر اطلاعات) دریافت می¬کنند؟ این
دگردیسی شگفت و کاملا بی سابقه در تاریخ بشر را چگونه و با چه منطقی
می¬توان توضیح داد؟ واقعا آقای وزیر هنگام گزارش خود متوجه بوده¬اند که چه
می¬گویند و تبعات سخن او چیست؟ روشن است که در این «فتنه سبز» اکثریت قریب
به اتفاق یاران آیت¬الله خمینی و کارگزاران نظام در این بیش از سه دهه، از
حامیان موسوی و خاتمی و کروبی و جنبش اعتراضی بوده و آشکارا در برابر رهبر
کنونی و دولت کودتا ایستاده اند. از اعضای بیت آیت¬الله خمینی بیت بهشتی و
قدوسی و تا حدودی مطهری گرفته تا شخصیت¬های روحانی عالی مقام و رجال سیاسی
و دانشگاهی و با سابقه نظام. پرسش اساسی این است که چه رخ داده و نظام
چگونه عمل کرده است که این همه مخالف و آن هم در حد خروج از دین و توطئه
برای براندازی دین و نظامی که خود معمار آن بوده اند از درون همین نظام
پیدا شده اند؟ اشکال کار در کجاست؟ این ریزش حداکثری و رویش هیچ از کجا و
چرا رخ داده است؟ پاسخ دهید چه اتفاق افتاده که خانه و دفتر «شهید مظلوم»،
که این همه از قبل آن سود برده اید، «اتاق فکر سران فتنه و طرح برندازی دین
در ایران» شده و فرزند با دانش و متدین او «از سران رده اول جریان فتنه»
شده است؟
6 – سخن واپسین من این است که حداقل یک بار هم که شده آقایان صداقت به خرج
داده و برای مردم حقیقیت ماجرا را بگویند. بگویند که سران فتنه و میلیونها
حامی آنها به نتایج انتخابات دهم ریاست جمهوری معترض اند و می¬پرسند «رأی
ما کو؟» و فقط با «ما» یعنی دولت کودتایی احمدی نژاد و رفتارهای ضد ملی او
و حداکثر سیاست¬های رهبری مخالف¬اند. خلاص! این همه دروغ و جعل و تهمت و
توهین و شعبده بازی و فریب و مایه گذاشتن از دین و علما نه خدمتی به دین
است و نه سودی برای نظام دارد و نه مشکل عمیق نارضایتی¬ها و جنبش اعتراضی
گسترده ملی را حل می¬کند. باید روزگار و تجربه 32 ساله به شما آموخته باشد
که این اتهام زنی¬ها و دروغ پراکنی¬ها کاملا نتیجه عکس می¬دهد و در نهایت
به سود مخالفان و معترضان است. می¬توان زد و بست و «سران فتنه» را بازداشت
و محاکمه کرد اما بعد چه؟ مشکل نارضایتی¬ها و مخالفت¬های برآمده از ستم و
زخم 32 ساله حل می¬شود؟ امتحانش مجانی است اما «آزموده را آزمودن خطاست»!
راه توده 10. 01. 2011