بدهی هر کس را
به در خانه خودش
باید پست کرد!
امیر پویا
- هیچ پدیده ای به خودی خود، خوب یا بد نیست،
مگر در مقام مقایسه. لذا اگر درباره ی یک دوره مشخص و شرایط مختص آن دوره
صحبت می کنیم باید با توجه به شرایط آن دوره، بهترین عمل ممکن را نسبت به
اعمال دیگر و نیز نسبت به آنچه که امروز ایده آل می دانیم، بسنجیم .
اگر گذر زمان غلط بودن یک عمل را در یک دوره ی مشخص با شکست آن عمل به
اثبات رسانده، باید ببینیم که عمل نادرست ما چه تاثیری در نتایج اعمال
دیگران داشته و از همه ی اینها باید راه درست و تاکتیک مناسب برای حال و
آینده ی جنبش امروزمان استخراج گردد.
- سازمان سیاسی سازمانی است دارای برنامه در همه ی عرصه های سیاسی،
اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و... که تلاش می کند بعنوان نماینده مردم قدرت
را به منظور تامین خواست مردم و یا طبقه ای که از آن حمایت می کند و نیز به
منظور اجرای برنامه های از پیش اعلام شده بدست بگیرد .
- سازمان سیاسی از طریق افشاگری های سیاسی و آگاه کردن توده ها نسبت به
نواقص کار حاکمیت تلاش می کند تا توده ها را به حقوق پایمال شده خود آگاه
ساخته و آنها را برای کسب آزادی و قدرت متشکل نماید. نهایتا این توده ها ی
مردم هستند که حاکمیت مستبد را واژگون کرده و نمایندگان خود را جایگزین می
کنند.
در سال های نخستین بعد از پیروزی انقلاب، نه جمهوری اسلامی حاکمیت کنونی را
داشت و نه توده های مردم برایشان جمهوری اسلامی کنونی قابل تصور بود.
در خصوص حاکمیت پس از انقلاب به گونه ای سخن گفته می شود که گویی انتظاری
غیر از آنچه اتفاق افتاد نمی رفت. فراموش کرده اند که آن حاکمیت زیر تاثیر
انقلاب و نیروهای انقلابی قرار داشت و با حذف نیروهای انقلابی و فروکش کردن
شرایط انقلابی، نیروهای جایگزین حاکمیت اول، بتدریج روند استحاله را طی
کردند.
عده ای با جابجا کردن حوادث انقلاب ادعا می کنند که چون می دانستند حاکمیت
به سوی اختناق می رود تصمیم به مقابله قهرآمیز با آن گرفتند.
غافل از اینکه آنچه در آینده اتفاق می افتد بستگی تام با فعالیت امروز ما
دارد. آینده از پیش مقدر نیست و بسته به فعالیت ما قابلیت تغییر دارد.
آینده امری است بالقوه که با اراده ما شکل می گیرد و بالفعل می شود.
همه ی تلاش حزب توده ایران در سال های اول انقلاب این بود که حاکمیت نه
تنها استحاله نشده و تسلیم ترکیب کنونی حاکم نشود، بلکه گام به گام درجهت
تثبیت دستآوردهای انقلاب به نیروهای انقلابی دگراندیش نزدیک شود.
به فرض اگر بدانیم چند سال دیگر حاکمیتی به مراتب بدتر از حاکمیت کنونی بر
سرکار خواهد آمد، آنوقت در شرایط حاضر چه باید کرد؟ امروز چه کنیم که فرضا
چند سال بعد، پس از روی کارآمدن یک حاکمیت طالبانی تر از انجام آن پشیمان
نباشیم؟ غیر از این است که از همه ی امکانات موجود برای جلوگیری از وقوع آن
استفاده نمائیم؟
اما اگر در استفاده از این امکانات کوتاهی کردیم و غیرمستقیم کمک به روی
کارآمدن یک حکومت طالبانی تر کردیم، آنوقت این عمل یا انفعال ماست که باید
مورد نقد قرار گیرد؟
30 سال پیش نیروهای مختلفی بر روند حوادث تاثیر گذاشتند. جدا از نقش عوامل
خارجی - مانند جنگ و شرایط جهانی- کشاکش ها در درون حاکمیت سرانجام به
برتری نیروی کنونی حاکم انجامید.
بدون شک عملکرد نیرویی که تلاش می کرد تا حاکمیت به مقطع کنونی نرسد صحیح
ترین عمل بوده است.
بدیهی است که هیچ نیروی سیاسی مترقی ای نمی خواسته حاکمیت در جمهوری اسلامی
به موقعیت کنونی برسد، اما از آنجا که در میدان واقعیات اجتماعی و سیاسی
عملکردهاست که نتیجه را بدست می دهد و نه خواست ها، همه منتقدان باید از
خود سئوال کنند که عملکرد آنها چه نقشی در بوجود آمدن وضعیت کنونی و حاکمیت
کنونی داشته است.
راه توده 10. 01. 2011