نگاهی به دوران صفویه
آغاز بازی بزرگ
انگلستان
با برگ "اسلام"
دکتر سروش سهرابی
دلایل جنگهای شاه اسماعیل صفوی با عثمانیها را باید در تحریکات "ونیزیها" جستجو کرد، اما تلاش برای گشودن جبهه ای در شرق عثمانی، بسیار پیش از روی کار آمدن سلسله صفوی آغاز شده بود. منابع تاریخی از کمکهای مادی حکومت ونیز به خاندان صفوی خبر نداده اند اما از آغاز رابطه بزرگ انگلستان با صفویه و بهره گیری آنها از خصوصیتهای روحی شاه اسماعیل و تصورات غیرواقعی و توهم های او نسبت به تواناییهایش خبر داده اند.
پیشتر نوشتم که با برآمدن سلسله صفوی، ایران
وارد رقابتهای بزرگ جهانی شد. از این پس درک تحولات بعدی تاریخی ایران
بدون داشتن تصوری از وضعیت قدرتهای بزرگ آن دوران که در نه در مرزهای
ایران، بلکه در اروپا در حال توسعه و گسترش بودند ناممکن است. در ابتدای
سلسله صفوی ما شاهد حضور ونیزیها و نیز اشغال بنادر و جزایر جنوب ایران
توسط پرتغالیها هستیم و در میانه سلسله صفوی، یا در واقع در نقطه اوج آن،
این قدرت نوظهور انگلستان است که فعالانه وارد صحنه سیاست جهانی و نیز
ایران میشود. در این بخش کوشش خواهیم کرد که تصویری کلی و خلاصه از جایگاه
"ونیز" و پرتغال و اسپانیا از طرفی و برآمدن کشور انگلستان در صحنه سیاست
ایران و جهان ارائه دهیم.
منظور از قلمرو ونیز جزایری در شمال غربی دریای آدریاتیک و نیز با تفاوت
هایی قسمتهایی از شمال ایتالیا میباشد. جمهوری ونیز در دوران اوج خود
موفق به اشغال جزایر بسیاری در دریای مدیترانه و اژه میگردد. به نظر
میرسد برپایی حکومت مستقل در ونیز پس از تهاجم "هونها" به سرکردگی آتیلا
و پس از آن تهاجم استره گوتها یا گوتهای شرقی انجام گرفته باشد. ظاهرا
بسیاری از فراریان از تهاجم اقوام مهاجم به جزایر دریایی و مردابی ساحل
شمال غربی آدریاتیک پناهنده شده بودند. امپراتوری روم شرقی از این
پناهندگان پشتیبانی میكرد که بتدریج حدی از استقلال نسبت به امپراتوری روم
شرقی را بدست میآورند. فعالیت مهم اقتصادی آنان در زمینه تولیدات شیشهای
و برنز و البته بازرگانی دریایی بود. دوک نشین ونیز بتدریج به طرف تجاری
مهم و واسطه بین امپراتوری روم شرقی و بقیه کشورهای اروپای غربی تبدیل
میشود. از شرق ابریشم و ادویه و فلزات گرانبها و از غرب برده و چوب در
زمره مبادلات مهم به شمار میآمدند. از نظر مذهبی ونیز تابع پاپ روم محسوب
نمیشد و با تکیه بر قدرت اقتصادی و استفاده از مزدوران و کمک امپراتوری
روم شرقی به درجه ای از قدرت رسیده بود که توانست مانع تصرف بیشتر قلمرو
خود توسط "شارلمانی" امپراتور فرانکها شود كه بخش بزرگی از اروپا را تصرف
كرده بود. تعیین دوک در ونیز به انتخاب اشراف و بازرگانان بستگی داشت. یک
اولیگارشی بر قدرت تكیه زده بود که در نهایت شدت با مخالفان خود رفتار
میکرد و بنا به قدرت اقتصادی خود توانست سدههای طولانی به صورت یک دوک
نشین مستقل باقی بماند. در واقع از قردن یازدهم به بعد، ونیز قدرتمندترین
اقتصاد مدیترانه محسوب میشد که این برتری تا کشف راههای جدید تجاری و
قاره امریکا پابرجای ماند. به نظر برخی از مورخین دلیل حمله صلیبیون در
جریان چهارمین جنگ صلیبی به قسطنطنیه تحریک ونیزها بوده است. فارغ از درستی
یا نادرستی این فرضیه، پیامدهای این جنگ آشكارا بسود ونیز بود که توانست
بسیاری از جزایر قلمرو روم شرقی در دریای مدیترانه و جنوب ادریاتیک و نیز
جزایر اژه را اشغال کند. به این ترتیب کمک دریایی جمهوری ونیز به صلیبیون
انحصار تقریبی ونیز بر تجارت با شرق و توسعه بیشتر آن منجر میشود. چنانكه
ونیز در سده سیزدهم دارای جمعیتی در حدود 100 هزار تن بوده است. مشخصه این
دوران جهانگردیهای مارکوپولو و دیگر فرستادگان و تجار ونیزی و دستاوردهای
این سفرهاست. یعنی امکان گسترش تجارت در جهان از طریق ونیز و افزایش و
بهبود تکنیکهای کشتی سازی. در این دوران بزرگترین کارخانه به مفهوم امروزی
آن برای کشتی سازی در ونیز وجود داشته است. مسیر طبیعی کالاهای تجارتی در
این دوران از طریق شمال ایتالیا و شرق فرانسه بسوی بلژیک و هلند فعلی به
شمار میآمد که باعث رونق در هر سه ناحیه شده بود. بدلیل افزایش عوارض در
شرق فرانسه، ونیزیها موفق به کشف راه تجاری دریایی بین ونیز و شمال اروپا
میگردند و به این ترتیب شرق فرانسه از تحولات بازرگانی اروپا برکنار
میماند. همین دوران در ایران مقارن با ایلخانان مغول میباشد که هر چند با
آرامش نسبی در ایران همراه بود ولی بدلیل از بین رفتن و نابودی بسیاری از
زیرساختهای اقتصادی امکان رقابت و حتی همپایی با این قدرتهای نوظهور وجود
نداشت. به این ترتیب توجه حکومت ونیز به ایران در زمان ایلخانان مغول آغاز
شده بود و حتی هولاکوخان با تکیه بر قدرت ونیزیها سودای مغلوب کردن
مملوکین یا حاکمان مصر و سوریه کنونی را در سر داشت. در هر حال پس از
اوجگیری ونیز، برتری تجاری و اقتصادی این حکومت تقریبا دو سده پا برجا
میماند تا اینكه پس از کشف راههای دریایی جدید و نیز غارت مستعمرات تازه
اهمیت درجه اول خود را از دست میدهد. از آن پس این اسپانیا و پرتغال هستند
که تقریبا یک سده فرمانروایان بدون رقیب اقتصاد جهانی محسوب میشوند و
منافع ونیز به تجارت در شرق مدیترانه و تا حدودی با شمال اروپا یعنی
شهرهایی در بلژیک و هلند محدود میشود. تلاشهای ونیزیها در سده شانزدهم
دیگر نمیتواند راه شرق را احیا كند و این حکومت به صورت یک قدرت منطقه ای
و محدود باقی میماند تا سرانجام پس از شکست ارتش ناپلئون استقلال خود را
از دست میدهد و در نیمه دوم سده نوزدهم به جزیی از قلمرو ایتالیا تبدیل
میشود.
برخی از مورخین اعتقاد دارند که دلایل جنگهای شاه اسماعیل با عثمانیها را
باید در تحریکات ونیزیها جستجو کرد. در واقع تلاش ونیزیها برای گشودن
جبهه ای در شرق عثمانی بسیار پیش از روی کار آمدن سلسله صفوی آغاز شده بود
ولی به نتایج ملموسی دست نیافته بود. منابع تاریخی از کمکهای مادی حکومت
ونیز به خاندان صفوی خبر نداده اند. به نظر میرسد اگر تحریکی انجام گرفته
باشد نه با کمکهای مادی بلکه با استفاده از خصوصیتهای روحی
شاه اسماعیل بوده که تصورت غیرواقعی نسبت به تواناییهای خود داشت.
در هر حال فقدان مدارک مشخص تاریخی امکان اظهار نظر قطعی را در این موارد
فراهم نمیکند.
اسپانیا
بررسی تاریخ اسپانیا را از دوران پیروزی مسلمانان از سده هشتم آغاز
میکنیم. این پیروزی با واکنش دنیای مسیحی و بازپس گیری تدریجی اسپانیا
روبرو میشود. در واقع از سده سیزدهم به بعد تسلط مسلمانان فقط بر قسمتهای
جنوبی اسپانیا بوده است تا اینکه در سال 1492 این نواحی نیز به تصرف کامل
حکومتهای شمالی قلمرو کنونی اسپانیا در آمد که در این میان حکومت کاستیل
مهمترین نقش را داشت. در بازپس گیری قلمرو تصرف شده مسلمانان نه تنها
ساکنین مسیحی اسپانیا بلکه بسیاری از جهانگردان و صلیبیون مسیحی بر مبنای
خواست پاپ شرکت کرده بودند. از طرف دیگر باوجود اینکه هنوز تمام قلمرو
کنونی اسپانیا به تصرف حکومتهای مسیحی در نیامده بود، قلمرو نفوذ برخی از
حکومتهای شمال اسپانیا به مناطق دیگری از جمله در ایتالیا کشیده شده بود.
سفر اکتشافی کریستف کلمب که دریانوردی از اهالی جنوا بود، قبل از تصرف کامل
اسپانیا آغاز شده بود. اسپانیا در این دوران با ازدواج ایزابل فرمانروای
کاستیل و فردیناند فرمانروای آراگون به قدرتی بزرگ در دنیای مسیحی و به
بزرگترین متحد پاپ تبدیل شده بوددند. در 1493 پاپ تمام متصرفات احتمالی در
آینده را بین پرتغال و اسپانیا تقسیم میکند. به این ترتیب پرتغال مالک
محدوده شرقی خط تقسیم قلمرو میگردد. نتایج این تقسیم بصورت متصرفات پرتغال
در خیلج فارس، افریقا و قسمتهایی از هند است که در مورد ایران چند دهه
ادامه مییابد تا سرانجام شاه عباس با کمک قدرت تازه برآمده و رقیب اسپانیا
و پرتقال یعنی انگلستان موفق به بازپس گیری مناطق اشغال شده میشود. در هر
حال، از اواخر قرن پانزدهم و در سده شانزدهم اسپانیای کنونی خود جزیی از
امپراتوری هابسبورگ محسوب میشد که بر مناطق وسیعی از اروپا مثل مناطقی در
ایتالیا، آلمان، بلژیک و هلند، مجارستان و اتریش و لوکزامبوگ کنونی حکومت
میکند. مناطقی که از نظر تکامل اجتماعی و شیوه تولید و روابط اجتماعی
تفاوتهای فاحشی با هم داشتند و در واقع ادامه امپراتوری مقدس ژرمنها
محسوب میشدند. پیوستگی این امپراتوری بدلیل قرار گرفتن فرانسه کنونی در
بین آنها از بین رفته بود و رقابت تاریخی و جنگها و اتحادهای بسیاری در طی
چندین قرن را باعث شده بود. این از جمله دلایلی است که امپراتوری فرانسه تا
مدتهای متحد امپراتوری عثمانی برای تضعیف امپراتوریهابسبورگ در شرق به
شمار میرفت. در هر حال امپراتوری اسپانیا بدلیل ناهمگونیهای بسیار
اجتماعی و اقتصادی نمیتوانست بدون منازعات بسیار برقرار بماند. در قسمت
هلندی و بلژیکی این امپراتوری شاهد شکل گیری اولین کارگاههای بزرگ و تولید
انبوه هستیم که در ادامه خود به صورت متحد طبیعی برای قدرت تازه برآمده
انگلستان تبدیل میشوند و اولین قیام پیروزمندانه نظام اجتماعی سرمایهداری
علیه نظم فئودالی اسپانیا در قلمرو این دو کشور به انجام میرسد.
از سوی دیگر قدرت آسیایی پرتغال و به بعبارتی پادشاهان سرسپرده به پاپ روم
پس از شکست از شاه عباس هرگز احیا نشد و این سرآغاز تلاشی تدریجی ولیکن
قطعی این امپراتوری بود که علاوه بررقابت با انگلستان درگیر جنگهای خونین
مذهبی شدند كه بین پروتستان ها که طرفداران بسیاری در قسمتهای پیشرفته تر
اجتماعی داشتند با طرفداران پاپ که بعدها به کلیسای کاتولیک موسوم شدند
جریان داشت.
راه توده 27.10.1389