نکاتی از سخنرانی علم الهدا در مشهد حجت الاسلام علم الهدی، امام جمعه مشهد و از رویش کردگان دوران رهبری علی خامنهای است. ایشان هفته گذشته در سخنانی به وجود 5 جریان در حوزه علمیه قم اشاره کرد که به گفته وی این "جریانهای حوزه به مراتب شدیدتر از فتنه ۸۸ بود و اگر از درون حوزه صدایی مقابل رهبری بلند میشد، بیتردید نه قابل سرکوب بود و نه قابل مبارزه و مقابله. دشمن هم آتش را زیاد میکرد و این مساله خطرناک بود." علم الهدی این پنج جریان را چنین بر میشمرد: جریان اول مدرسین حوزه قم است که به گفته وی "در راستای عوامل و فرامین ولایت و رهنمودهای مقام معظم رهبری" یعنی همان جریان تاریخی وعاظ اسلاطین و تحت امر فرامین شاهانه است. جریان دوم جمع و مجتمعی از مدرسان جوان حوزه هستند. "اینها افرادی هستند که در حوزه عضویت ندارند اما نیروهایی انقلابی و کارگزار آموزش حوزه هستند." این گروه که هم مدرس حوزه هستند هم در حوزه عضویت ندارند، احتمالا همان جریانهای وابسته به تشکل مصباح یزدی و امثال هم و بنوعی انصار حزبالله حوزه هستند که حکومت میکوشد از بیرون آنها را به حوزههای مذهبی تحمیل کند. جریان سوم روشنفکران دینی حوزه اند که بیشتر آنها شاگردان آیتالله جوادی آملی هستند و در "فتنه 88" موضع آکادمیک گرفتند و نمره قبولی بدست نیاوردند. جریان چهارم- جریانی شبیه روشنفکری دینی است که به گفته علم الهدی در نسل جوان حوزه موثر واقع شدهاند و تحت عنوان روشناندیشی، موضعی خاص دارند و تقریبا بیشتر از اینکه تحت تاثیر تفکرات دینی باشند، تحت تاثیر تفکرات جهانی هستند. یعنی در واقع همان جریان مدافع انقلاب و جنبش سبز در حوزه است. جریان پنجم متحجران و واپسگرایان اند (منظور مخالفان مذهبی اصل ولایت فقیه است) که با تفکر روحانیت دو قرن پیش زندگی میکنند. در کنار اینها درتشکیلات سنتی حوزه و بیوت مراجع هم یک جریان غیرسازماندهی شده وجود داد که اثرگذاری آن در حوزه و جامعه به شخصیت مرجع تقلید بستگی دارد. در واقع جریان ششم! علم الهدی همه این جریانهای حوزه را به نحوی با بقول خودش "فتنه 88" میسنجد که البته از یک نظر درست میگوید، یعنی از این نظر که تمام جامعه ما در حول کودتای دوم خرداد و جنبش سبز قطب بندی شده است. بنابراین هر جریان سیاسی و فکری از جمله در حوزههای مذهبی نیز با نسبتی که با جنبش سبز و حکومت کودتا دارد سنجیده میشود. ولی چنین نیست که اگر گویا انتخاباتی نبود و "سران فتنه"ای هم پیدا نمیشدند، جریانهای حوزه هم خودبخود تمام شده بود. نه این جریانها در گذشته نیز بوده و از عمق تحولات جامعه ما نشات میگیرد. در واقع حوزه قم جدا از جامعه ایران نیست و آنچه در این جامعه و در میان مردم میگذرد در حوزه هم بازتاب خود را پیدا میکند. بنابراین اگر در حوزه جریانی در برابر رهبری علی خامنهای شکل گرفته ناشی از قدرت گرفتن چنین مقاومتی در کل جامعه است. روشی هم که حکومت در حوزه در پیش گرفته همان روشی است که دربرابر جنبش سبز مردم ما، روشنفکران و هنرمندان جامعه ما دارد یعنی تهدید و سرکوب. علم الهدی جریانهای موجود در حوزه را یکسره فکری معرفی میکند. گویا عدهای با "نظر"های مختلف رویاروی همدیگر قرار گرفته اند. در حالیکه این نظریهها خود برخاسته از جایگاه اجتماعی و طبقاتی افراد و نوع رابطهای است که با حکومت و ثروت و قدرت دارند. جریان طرفدار نظام در حوزه همان جریانی است که در گذشته طرفدار بازار و تجارت بود و امروز واردات شکر و لاستیک و رانتهای حکومتی را در اختیار دارد و پشتش به سپاه و نظامیان وصل است و در حال بستن بار خودش است. در حالی که جریانهایی که امروز در کنار جنبش سبز قرار گرفته اند ادامه همان جریانی است که در زمان آیتالله خمینی هم در حوزه تحت فشار و تهمت قرار داشت. آن روز "کمونیست" مینامیدندش و امروز آن را "غربزده و لیبرال" میگویند. شکل گیری "مجمع روحانیون مبارز" در برابر جریان راست "جامعه روحانیت مبارز" یا جدا شدن "مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم" از "جامعه مدرسین" مربوط به امروز و پس از "فتنه 88" نیست، مربوط به بیست و چند سال پیش و دوران حیات آیتالله خمینی است. بنابراین نگویید چند جریان در حوزه پس از فتنه 88 پیدا شده، بگویید که 30 سال است که در حوزه چند جریان وجود دارد که یک جریان آن که طرفدار آرمانهای انقلاب است، از ابتدای انقلاب تا به امروز مورد حمله نیروهای واپسگرای حوزه بوده است، یعنی همانها که دیروز مخالف نخست وزیری مهندس موسوی بودند و امروز در حول رهبری آقای خامنهای گرد آمدهاند. اعتراف حجت الاسلام علم الهدی به وجود جریانهای مختلف در حوزه که غالب آنها هم با "فتنه" در ارتباط هستند، ضمنا پایان رسمی تقسیم جامعه به روحانی و غیرروحانی و اقرار به آنچیزی است که حزب توده ایران 30 و چند سال پیش و در همان ابتدای انقلاب بر آن تاکید کرد. نه همه روحانیان یک "کاست" هستند و نه همه مسلمانان با یکدیگر برادر. روحانیان هم مانند جامعه ما به قشرهای مختلف تقسیم شده است که در نهایت جایگاه اجتماعی و وابستگیها طبقاتی آنان است که تعیین کننده موضعگیریهای سیاسی و اجتماعی آنان است. این درسی است که تحولات 30 سال اخیر و بیش از همه و پیش از همه "جنبش سبز" باید به روحانیان و همه مردم ما آموخته باشد. |
راه توده 303
11 بهمن ماه 1389