نگاهی به مصاحبه موسوی لاری و رفسنجانی ورق زدن ناگزیر پرونده های گذشته |
حجت الاسلام موسوی لاری وزیر کشور دولت محمد خاتمی اخیرا در گفتگو با سایت جماران با اشاره به برخی حوادث دردناک و ناروشن پس از انقلاب و همچنین کشتار زندانیان سیاسی در سال 1367 از آقایان ری هشری، فلاحیان، رییسی و نیری به عنوان عوامل اصلی این حوادث نام برد و از آنان خواست که در این مورد پاسخگو باشند و مسایل را روشن کنند. در واقع در تمام این دوران عاملین این حوادث و بویژه قتل عام 1367 پشت نام آیت الله خمینی و از این که گویا از او حکم داشته اند پنهان شده و از این طریق کوشیده اند همه حاکمیت و جمهوری اسلامی را پشت سر خود بکشانند و اجازه بررسی و روشن شدن دقیق مسئله را ندهند. در حالیکه از مدت ها پیش و خاطرات و افشاگری های گوناگونی که انجام شده و آقای موسوی لاری نیز به برخی اشاره هایی می کند فاش کرده است که اقای خمینی در آن زمان بسیار پیر و مریض بوده، چنانکه از گفتن چند جمله پیام نوروزی در سال 1368 ناتوان بوده است و از سوی دیگر نامه هایی که در این دوران بنام او منتشر شده به خط او نیست و بویژه حکم مربوط به قتل زندانیان سیاسی که اصلا با شیوه نگارش ادبی وی نیز مغایر است و در مجموعه اثار وی بنام "صحیفه امام" هم نیامده است. بحثی که شروع شده اما فراتر از این چارچوب است. چنانکه آقای هاشمی رفسنجانی نیز طی سخنانی در هفته گذشته با اشاره به شرایط دوران ابتدای انقلاب گفت: "در شرایطی که کشور فاقد قانون اساسی و سازماندهی و مدیریت بود، علیرغم اقدامات مفید و صحیح صورت گرفته، برخی اعمال افراطی از جانب افراد و بعضاً جوانان که تجربه مدیریتی نداشتند، اتفاق میافتاد که برخی از آنها مورد تأیید مسئولان انقلاب و امام راحل نیز نبود ... بجاست اکنون پس از گذشت سه دهه از این اتفاقات، مسئولان امنیتی و قضائی وقت، در جلساتی با پژوهشگران وقایع به وجود آمده را برای ثبت درست در تاریخ پاسخ دهند." انچه هاشمی رفسنجانی می گوید در واقع آغاز نوعی تلاش برای انتقاد از خود مجموعه حکومت و نیروها و وسیع تر کردن دایره حکومت وحدت ملی در ورای جریان های اصلاح طلب و راست درون حکومتی است. در واقع نیز حاکمیت ایران اگر همچنان خرد و صداقتی در آن باقی مانده باشد چاره ای جز بازگشت به گذشته و انتقاد مسئولانه و روشن کردن آن به قصد باز کردن راه همه نیروهای برای مشارکت در ساختمان ایران فردا را ندارد. این همان کاری بود که میرحسین موسوی در دوران جنبش سبز بدان دست زد و از همه نیروها و اندیشه ها برای تدوین منشور جنبش سبز یاری گرفت. شیوه موسوی حاصل درک یک نیاز بود، نیازی که اکنون روز به روز شمار بیشتری به ضرورت آن پی می برند. سخنان موسوی لاری و هاشمی رفسنجانی، با وجود جایگاه کاملا متفاوت آنان، نشان از وجود گرایشی دارد که ضرورت آشتی حکومت با مردم و با همه نیروها و اندیشه های آن را درک کرده است. همزمان با رشد انحصار طلبی در بیت رهبری و فرماندهان به نان و آب رسیده سپاه و جنگ و تقسیم قدرت با اطرافیان احمدی نژاد، که سرانجام آن بردن ایران به سمت انحطاط است، گرایش متقابل به سوی وسیع ترین آشتی ملی نیز بعنوان تنها وسیله مقابله با این انحصار طلبی و انحطاط قطعا رشد خواهد کرد. در ماه های اینده و با نزدیک شدن انتخابات ریاست جمهوری، این مسئله به یکی دیگر از مسایل مورد بحث جامعه ما تبدیل خواهد شد، بحثی که باید برای پیشبرد آن در سمتی مثبت و سازنده کوشید. |
راه توده 386 13 آذر ماه 1391