راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

بمناسبت در گذشت "اسکار نیمایر"

معمار و کمونیست صد ساله

معتقدتر از گذشته

مارکسیست هستم!

روزنامه «سوتسکایا راسیا»

ترجمه از: ا. م. شیری

 

بگزارش خبرگزاریها، اسکار نیمایر، کمونیست برزیلی، دوست نزدیک فیدل کاسترو، معمار نابغه بین المللی، روز چهارشنبه (۱۵ آذر- قوس، ۵ دسامبر) درست در آستانه صد و پنجمین سال تولد خود در بیمارستانی در ریودوژانیرو دیروز در گذشت.

اسکار نیمایر که از وی بعنوان بزرگترین و نامدارترین معمار جهان نام می‌برند در طول عمر طولانی خود بیش از ۶۰۰ ساختمان، از جمله ساختمانهای دولتی پایتخت جدید برزیل، موزه ها، ابنیه تاریخی، کلیساها و مدارس را طراحی کرد و طراحی ساختمان ماندگار سازمان ملل متحد در نیویورک، یکی از کارهای مشترک او با لوکوربوزیه، معمار سویسی می‌باشد. او همچنین در سال‌‌های تبعید در فرانسه یک سلسله بناهای معروف را طراحی کرد که جزو شاهکارهای معماری فرانسه محسوب می‌شوند که از جمله آن‌ها مقر حزب کمونیست فرانسه و دفتر روزنامه اومانیته است. اما همه اینها، تنها ارثیه او بشمار نمی‌روند. ایمان راسخ، پای بندی بر عقیده کمونیستی و ثبات قدم، والاترین و ارزشمندترین ارثیه باقیمانده از اوست که او را در قلب بشریت جاودانه می‌سازد.

 

اسکار نیمایر: «کمونیسم، قهرمانی‌های خلق‌های شوروی را به من یادآوری می‌کـند».

ساختن پایتخت کشور خویش را به وی سپردند و او، قلب برزیل مدرن را ساخت. اسکار نیمایر دیگر علاقه‌ای به مصاحبه ندارد. اما، این کـمونیست برزیلی، آرشیـتکت خوش قـریحه و چهـره شناخته شده زمان خویش، بمناسبت یک صدمین سال تولدش استثـنائا، با ما مصاحبه‌ای کرد. او، در باره زندگی، دین، کمونیسم و معماری مدرن با ژوزه ورسیمو تئخیرا دا ماتا، خبرنگار ویژه مجله «اندیشه» در برزیل، صحبت کرد.

 

- شما، کمونیست، کلیسای جامع ترنو ونتسا، یکی از زیباترین و بهترین بناهای برزیل ساختید. کلیسای جامع دو جهان، یکی از آخرین طرحهای با اهمیت شما محسوب می‌شود. اعتقادات مارکسیستی شما، چگونه با دین سازگاری می‌کـند؟

- اعتقادات مارکسیستی من امروز محکم تر و عـمیقـتر هر زمانی است. کمونیسم  را با قهرمانیهای خلقهای روسیه درک می‌کـنم و از آن الهام می‌گـیرم. البته که، من این باورهای سیاسی- ایدئولوژیک خود را در تضاد باهنر معماری ام در ساختن معابد نمی‌بینم. من به خدا ایمان ندارم، ولی، به مؤمنان احترام می‌گذارم.

من از یک خانواده کاتولیک متعـصب برخاسته ام (در منزل ما، عکس پاپ رم از دیوار آویخته است). اما، من در سنین جوانی، به علل‌‌ بی عدالتیها و نابرابریهای اجتماعی پی بردم وبه صفوف سازمان «نجات سرخ» پیوستم و پس از آن به عضویت حزب کمونیست برزیل درآمدم واین، گام درستی بود.

- زمانی، شما گفتید: «من نابغه نیستم. من در خلاقیتهای خود، از نبوغ این رادچنکوی پیشرو، الهام گرفتم». حاضرید هم اینک،آن را تأئید کـنید؟

- من الآن فکر می‌کنم در این ارزیابی، کمی اغراق شده است. من دقیق نمی‌دانم درعالم معماری، چه کسی نابغه است.

- شاید برازیلیا ، مشهورترین طرح معماری شماست. در مسیر گذشت زمان از آن لحظه، وقتی که، آرزوهای شما جامه عمل می‌پوشند، می‌توانید بگوئید که، حاضرید شهری دیگری مثل آن‌چه که ساخته اید، بسازید؟ یا ممکن است شهر کاملا دیگری بسازید؟ آیا بنظر شما، برازیلیا شهر ایده آلی است؟

- برازیلیا تصویر اشتیاق‌های پرشوری است که، در سالهای۵٠، کشور را فراگرفته بود. این شیفتگی ها، با شخصیت رئیس جمهور، ژوسلین کوبیچک وابستگی ناگسستنی داشت. بنیانگذاری پایتخت جدید، اقدام شجاعانه‌ای بود که، اراضی وسیع داخل برزیل را به هم پیوند می‌دهد. بعد از گذشت ٤٠ سال، برازیلیا به محل تصادم متروپل سرمایه داری تبدیل شده است و با همان مشکلاتی مواجه شده است که، دیگر شهرهای کشور در نتیجه اشتباهات مربوط به گزینش راه رشد اقتصادی برزیل، با آن دست به گریبان است. بدین جهت، برازیلیا شهر ایده آل من نیست.

 

- شما انتقال پایتخت به مرکز جغرافیائی کشورتان را چه حد درست می‌دانید؟ مثلا، روسیه، آیا ارزش آن را دارد که، پایتخت خود را به مرکز جغرافیائی خود منتقـل نماید؟

- اقدام به بنای شهر برازیلیا گام شجاعانه‌ای بود که، رئیس جمهور کوبیچک، برداشت. من، برای دادن جواب سؤال شما، در رابطه با روسیه، اطلاعات کافی ندارم. متاسفانه، من مدت کوتاهی، بعد از پایان جنگ دوم جهانی، در مسکو بودم.

 

شما معماری امروزی را چگونه ارزیابی می‌کـنید؟ آیا در سمت درستی به پیش می‌رود؟ کار معماران جوان را در چه سمتی علاقمندید، بینید؟

- من از همتایان خود انتقاد نمی‌کـنم. من فکر می‌کنم، معماری امروزی در چند جهت حرکـت می‌کند، به همین سبب انتقاد ازآن هم مشکل است. در رابطه با معماران جوان، من هم‌چنان از دو خط اصلی دفاع می‌کـنم:

اول: آن هنر معماری را که، برای تحقـق خلاقیت خود در جستجوی شیوه‌‌های نوین معماری است.

دوم: امکانات نامحدود کار با بتون آرمه وجود دارد. چرا نباید در جهت یافتن راههای دیگری برای ساختن مروارید تازه بود؟

 

- آیا در حال حاضر، طرحی در دست تهیه دارید؟

- من طرحهای تازه زیادی در برزیل و خارج از آن در دست دارم. فقط به دو مورد از آنها که، علاقه زیادی دارم، اشاره می‌کـنم. مرکز فرهنگی طراحی شده آویل در اسپانیا و مرکز اداری دولتی ایالت میناس ژئرایس که در مرکز آن ایالت، در شهر آریزونتی آبی(Blou) احداث خواهد شد. من تمام ذوق و قریحه خود را در این طرحها و همه طرحهای دیگر بکار گرفته ام. همه آنها را با عشق و علاقمندی تدوین کرده ام.

 

- اگر در سطح وسیعـتری به مسئله نگاه کـنیم، شما می‌خواهید نظرتان را در مورد سمت و سوی حرکت تمدن امروزی در جهان بیان دارید؟

- به نظرمن، سازندگی باید منعکس کـننده عقـیده و عمل در جهت مخالفـت با روابط غیرهومانیستی برعلیه انسان و در سمت مخالفـت با‌‌ بی عدالتیهای اجتماعی باشد. در یک کلام، باید پشتیبان و مسئول باشد، با مطالعه کلاسیکهای روس، داستایوسکی و تولستوی، آن‌چه را که به وضوح می‌بینیم، انعکاس دهد.

از سوی دیگر، من فکر می‌کـنم که، فعالیت در عرصه فرهنگی، باید رابطه تـنگاتـنگی با تلاش در جهت بلوغ انسان و ساختن دنیای عادلانه و همبسته در شرایط بهبود کیفی آگاهی‌‌ها داشته باشد. این مسئله‌ای است که، من نگران آن هستم. فارغ التحصیلان مؤسسات آموزش عالی کشور من، بدون اینکه درک درستی از مشکلات زندگی داشته باشند، آنجا را ترک می‌کـنند. ما به متخصصانی که، اطلاعات آنها فقط به رشته تخصصی خود مربوط می‌شود، نیاز نداریم. ضرورتا، جوانان باید به مبارزه برای جهانی بهتر و عادلانه تر تربیت شوند. در این باره، من در کتاب خود، تحت عنوان «انسان و زندگی» که، بزودی چاپ خواهد شد، مفصل توضیح داده ام.

 

 

 

 

                        راه توده  387     20 آذر ماه 1391

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت