در آستانه چهارسالگی کودتای 22 خرداد نه مردم در خیابان هستند نه حاکمیت در پوستش می گنجد |
به چهار سالگی خیزش عظیم مردم ایران علیه کودتای انتخاباتی سال 1388 نزدیک میشویم. همانگونه که به دور جدید انتخابات ریاست جمهوری نزدیک میشویم. از تظاهرات و اعتراضات خیابانی خبری نیست؛ اما فراموش نباید کرد که از ثبات در حاکمیت نیز خبری نیست. اگر خیزش و نارضائی عموئی در زیر پوست جامعه است و منتظر فرصتی برای ظهور و بروز، اختلاف و نااستواری و دسته بندی در صف کودتاچیان 22 خرداد سال 1388 حتی منتظر فرصت نشده و بی تاب و وحشت زده، هر روز و هر هفته به شکل و اشکالی عیان شده و میشود. زندانیان مشت به دیوار زندانها میکوبند، کارگران گرسنه کارخانههای از کار افتاده کشور اگر تاکنون عمدتا در شهرهای خود دست به تحصن و تظاهرات و اجتماعاتی میزدند، حالا راهی تهران میشوند و مقابل مجلس، ساختمان ریاست جمهوری، سازمانها و ادارات مربوطه جمع میشوند. حقوق عقب مانده خودشان را میخواهند و راه افتادن کارخانههای خصوصی شده و تعطیل شده را. اوباشی که در دولت احمدی نژاد میلیاردر شده اند، خبر و عکسشان منتشر میشود. هنوز فتیله اختلاس 3 میلیارد دلاری را به توصیه رهبر پائین نکشیده، پرونده غارت ارز از بانک ملی باز شده، جلوی اخبار این غارت را هم گرفتند، اما گرانی و شکم مردم گرسنه را که نمیتوان سانسور کرد! چند نماینده انگشت شمار مجلس را که به هر دلیلی گریبان دولت بی لیاقت و دزد احمدی نژاد را میخواهند بگیرند، به حکم رهبر موقتا سر جایشان نشاندند، اما با خیز احمدی نژاد برای نشاندن "مشائی" که هنوز اسم رمزش "جریان انحرافی" است به جای خود در کاخ ریاست جمهوری چه کنند؟ فرماندهان سپاه که در فاجعه حاکم نقش تعیین کننده داشته اند زبان فعلا به کام کشیده اند و کمتر مصاحبه و سخنرانی میکنند، اما مردم که ساکت نیستند. در کوچه و خیابان و اتوبوس و مغازه و صف ها، زیر و بالای حاکمیت و شخص خامنهای را میشمارند. حتی در شهرها و شهرستانهای کوچک ایران، که ما گزارشهای آن را در اختیار داریم. مردم را به زور چاقو و قمه و پنجه بکس و گلوله و گاز اشک آور و تجاوز به دستگیر شدگان به خانه بازگرداندند، و حالا برای دوباره فراخواندن آنها به پای صندوقهای رای چه کنند؟ اگر نیآیند رسوائی حاکمیت عیان تر میشود و اگر بخواهند که بیایند، چگونه و با چه تغییر و تحولی که به سود موسوی و کروبی و خاتمی و هاشمی تمام نشود؟ قوه مجریه سپاهی- امنیتی از هم پاشیده است. قوه مقننه امنیتی و سپاهی رسوا و دست و پابسته است و قوه قضائیه آلت دست بیت رهبری و بازجوهای زندان ها. اگر پا از بیخ گلوی مطبوعات بردارند، به آن میماند که حفاری چاه به نفت رسیده باشد. فوران اخبار و اطلاعات سانسور شده میزند بیرون. این لیست سیاه را میتوان همچنان ادامه داد تا بیشترمعلوم شود که حاکمیت بیش از جنبش مردم در انزوا و انفعال و انفجار است. ریشه عمیق بحران سیاسی کنونی در پایه اقتصادی و مناسبات تولیدی و تغییر و تحول در اشکال مالکیت و نحوه توزیع آن است. بحران پیامد شکلگیری یک بورژوازی انحصاری- نظامی و مقاومت در برابر تسلط انحصاری سیاسی و اقتصادی آن است. عمیق ترین و تعیین کننده ترین تحولات در عرصه نابودی بخش دولتی اقتصاد ملی انجام شده که بازتاب آن در عرصه سیاسی و اجتماعی بصورت تشدید گرایش به دیکتاتوری و بی ثباتی و بحران سراسری درآمد. سیاست نظامی و اتمی حاکمیت دیگر نمیتواند روی این گرایش و این از هم پاشیدگی سرپوش بگذارد. بخش دولتی در اقتصاد ایران از طریق خصوصی سازی پایه گذار مستقیم یک سرمایهداری انحصاری- نظامی شد که روبنای سیاسی متناسب با خود را میطلبد و این رو بنا همین دولت کودتائی - نظامی است که شاهدیم. و حالا این خصوصی سازی بصورت ملی زیر ضربه مردم است و محصول آن بحران همه جانبه اقتصادی و سیاسی را موجب شده است. کافی است اخبار جنبش کارگری و اخبار کارخانههای از کار افتاده، صاحبان فراری آنها و... را دنبال کرد. نحوه مدیریت انتخابات دهم نشان داد که حاکمیت بحران را فهمیده ولی ابعاد آن را بسیار دست کم گرفته بود و حالا شرایط کشور طی آن 4 سال در همه سطوح و بویژه در عرصه تشدید تضادها در بالا و آگاهی و نارضائی مردم در پائین تغییراتی بنیادین کرده است. رهبر جمهوری اسلامی طی سالها پاسخگو نبودن و خود را در معرض رای مردم قرار ندادن و مسایل و مشکلات را با تکیه بر نظامیان حل کردن، دارای آن حد از بی لیاقتی و توهم شناخته شده که تصمیمات و سخنان او یا نا شنیده گرفته میشود و یا همچون یک کاتالیزور و شتاب دهنده و تشدید کننده تضادهای درون حاکمیت عمل میکند. |
راه توده 387 20 آذر ماه 1391