چین درانتظار تغییرات بزرگ در جهان است |
روزنامه چینی "هوآنسو شیبائو"، 22 سپتامبر 2012، مقاله ای به قلم "لی شن مین" معاون آکادمی علوم اجتماعی چین منتشر کرد. ترجمه بخش هایی از این مقاله که از منابع روسی ترجمه شده را به نقل از وبلاگ "خسرو صدری" در زیر می خوانید.
"بحران های جدی تر(اقتصادی)، هنوز در راه است. برای این ارزیابی چندین دلیل وجود دارد: 1- اقتصاد جهانی وارد مرحله رکود طولانی خود شده است. با بسط موج جهانی خصوصی سازی نئولیبرالیستی ، اقتصاد جهانی به بن بست رانده می شود. در آمریکا یک درصد نخبگان ، یک چهارم درآمد ملی را تصاحب می کنند؛ هرروز بر تعداد فقیران دنیا افزوده می شود و آنان روز به روز فقیرتر می شوند؛ تعداد ثروتمندان در عوض کمتر، ولی ثروت شان بیشتر می شود؛ مشکل فقر اینک تقریبا همه کشورها را فرا گرفته است؛ نمودارها به وضوح از بدهی و کسری بودجه در کشورهای مختلف حکایت می کند. بدهی و کسری بودجه آمریکا در سال 2011 به ترتیب 100درصد و 11 درصد بود. 2- دلیل دیگر، شیوه برخورد کشورهای بزرگ ، در مقابله با بحران موجود است: کاستن از بودجه؛ انتشار اسکناس؛ پخش اوراق بهادار دولتی برای بازپرداخت بدهی های دولت؛ انتقال اقتصاد به روی ریل تکنولوژی های فوق مدرن و غیره. این تدابیر اگر هم در کوتاه مدت از مشکلات اجتماعی بکاهد ولی زمینه ساز بحران های اقتصادی- اجتماعی بزرگ خواهد شد... 3- غرب به سرکردگی آمریکا، در غروب اقتصادی خود به سر می برد. با این وجود کماکان از وسائل سخت افزاری نظامی و کنترل نرم افزاری قوانین بین المللی و فریب افکار عمومی، بهره می جوید و از شیوه های گوناگون بکارگیری این سخت و نرم افزارها، در همکاری، رقابت و مقابله خود با کشورهای جهان سوم ، استفاده می کند. 4 - آمریکا با اعتماد به نفس کور ، نوک تیز حملات خود را متوجه روسیه و چین کرده است. پل رابرتز، معاون پیشین وزارت خزانه داری آمریکا، در مقاله خود در این باره نوشت: "حقایق هیچگاه این چنین آشکار نبوده اند: هر دو حزب، روسیه و چین را هدف اصلی حملات خود قرارداده اند. با اینحال معلوم نیست که قصد آمریکا نابود ساختن این دو قدرت است و یا با اعمال فشار برآن ها می خواهد توان مقابله با سیاست های جهانی آمریکا را از آنها بگیرد؟" ما هردو احتمال را مضر می دانیم.آمریکایی ها، منابع غنی ، نیروی دفاعی قوی ، بازار روسیه و نیز توان اقتصادی روبه رشد چین را هدف گرفته اند. از نگاه واشنگتن، رهبری پوتین در روسیه،"دیکتاتوری ملی" نام دارد و رشد سوسیالیسم، به سبک چینی هم تهدید خطرناک محسوب می شود... 5- عامل دیگرنئولیبرالیسم است...کشورهای پیشرفته از طرفی واحدهای تولیدی کثیف متکی به انرژی و نیروی انسانی خود را به کشورهای در حال توسعه منتقل می کنند و از طرف دیگر در کشور خود بر سرعت رشد تکنولوژی مدرن می افزایند و بدون وقفه به دگرگون سازی مدل رشد اقتصادی مبادرت می نمایند. یک چنین همکاری ممکن است باز هم چند سالی ادامه یابد ولی نتیجه آن، فداکردن منافع درازمدت کشورهای در حال توسعه در مقابل منافع ومصالح کوتاه مدت آنهاست . به مجرد اینکه پتانسیل این همکاری دوجانبه به سر رسد ، درگیری اجتناب ناپذیر خواهد شد. خروج وسیع سرمایه خارجی ، به افزایش باز هم بیشتر "عدم تعادل اقتصادی" در تمام جهان منجر و تلاطم بین المللی بیشتری را موجب می گردد. 6- با تعمیق بحران اقتصادی جهان ، تنازعات و درگیری های تاریخی ، چون اختلافت مذهبی ، ملی و قومی، بار دیگر مجال ظهور خواهند یافت... به طور کلی ، می توان گفت که هنوز زمان گذر به عصر جدید فرا نرسیده است. با اینحال لکوموتیو و گرایشات دوران ، اینک تغییرمی کنند و بر روی هم تاثیر می گذارند. جهان آبستن تغییرات و بازسازی بزرگی است. این برزخ انتقال تا دو،سه دهه می تواند به درازا کشد. در این میان، جهان ممکن است شاهد حوادثی غیرقابل پیش بینی با عواقبی چون بحران های جدید باشد. از نظر روانی ما می بایست برای مواجهه با چنین شرایطی آماده و به استراتژی واکنش مسلح باشیم . آنگاه خواهیم توانست به صورت صحیح از امکانات استراتژیک بدیع ، برای مقابله با چالش های استراتژیک غیرقابل تصور استفاده کنیم." |
راه توده 388 27 آذر ماه 1391