راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

ستون فقرات اعتماد مردم

به انتخابات را، حکومت شکسته!

 
 

انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری روزبروز نزدیکتر می شود و سردرگمی حکومت در چگونه برگزاری و جمع و جور کردن آن روزبروز بیشتر. حوادث هفته های گذشته نشان می دهد که دو گروه در این عرصه رویاروی یکدیگر قرار گرفته اند.

گروه نخست کسانی که معتقدند کشور از درون و بیرون در خطر است و راهی جز برگزاری یک انتخابات واقعی با مشارکت وسیع مردمی برای رفع این خطرها وجود ندارد. بنابراین باید گام به گام به سوی یک آشتی در داخل کشور حرکت کرد و زمینه را علیرغم دشواری های بر سر راه، برای جلب اعتماد مردم برای شرکت در انتخابات آماده ساخت.

گروه دوم کسانی هستند که از وضع موجود سود می برند  و هر نوع تغییر اوضاع را نابودی خود می پندارند. این گروه که تفنگ و سلاح و رابطه با بیت رهبری را نیز در انحصار خود دارد برعکس معتقد است که می توان با برگزاری یک انتخابات فرمایشی قدرت را حفظ کرد و وضع کنونی را همچنان ادامه داد.

در این میان گروه سومی هم هست که به راه حلی میانه و آلوده به توطئه می اندیشد و خواهان برگزاری انتخاباتی است که گروه هایی از شبه اصلاح طلبان بعنوان هیزم تنور گرم کردن انتخابات در آن حضور داشته باشند ولی ضمنا به سختی شکست بخورند و از صحنه سیاسی رسما حذف شوند.

در کشاکش میان این سه گروه، وضع دیگری هم بوجود آمده که حاصل رقابت های درون جناح راست از یکسو و رقابت میان گروه احمدی نژاد و مشایی با بقیه گروه بندی های حکومتی از سوی دیگر است. این رقابت ها نیز خود موضوع اختلاف شده است. برخی معتقدند باید به این رقابت ها دامن زد تا تصور یک انتخابات رقابتی بوجود بیآید و مردم به پای صندوق ها کشیده شوند. اینها کسانی هستند که روی حذف اصلاح طلبان و رحیم مشایی از انتخابات شرطبندی کرده اند. گروه دیگر معتقدند که نظام ناگزیر خواهد شد هر دو یا یکی از آنها را در انتخابات بپذیرد و بنابراین "اصولگرایان" باید متحد باشند. طرفداران مشایی و احمدی نژاد نیز روی این برنامه ریزی کرده اند که فساد حکومتی تا آن اندازه جدی و فراگیر است که امکان شرکت به اصلاح طلبان در انتخابات داده نخواهد شد و بنابراین از هم اکنون می خواهند آرای اجتماعی آنان را جمع کنند. این سیاست نیز به شکاف درون حکومت دامن می زند.

انچه از مجموع حوادث می توان حدس زد آن است که هیچکس نمی داند آینده چه می شود و هیچ راهبردی نیز هنوز برای انتخابات آینده وجود ندارد. بنابراین هرکس ساز خود را می زند و به راه خود می رود. تنها راهبردی که هنوز به چشم می خورد آن است که رهبران حکومت یقین یافته اند که برگزاری انتخابات فرمایشی و بدون مشارکت مردم ناممکن است و فعلا تصمیم دارند که دست خود را نبندند و همه احتمالات را نگه دارند. خود این سیاست نیز نه ناشی از دوراندیشی، بلکه بدلیل عدم تسلط آنان بر اوضاع است. نه سمت و سیر اوضاع داخلی بر آنها اشکار است و نه آینده اوضاع بین‌المللی. حکومت در واقع منتظر است ببینند اوضاع چه می شود و از داخل و خارج، از مردم و قدرت های جهانی چه پیام هایی به آنان می رسد تا تصمیم نهایی را بگیرد. تصمیمی که شاید، بقول معروف در دقیقه 90 گرفته شود و دیگر کار از کار گذشته باشد.

انتخابات آینده در چنین فضای پرابهامی رو به برگزاری است و هنوز کسی نمی داند از 50 میلیون دارنده حق رای، چه تعداد و بر اساس کدام سیاست و ورود به صحنه کدام نامزد انتخاباتی پای صندوق ها خواهند رفت؛ اما یک نکته قطعی است و آن این که اگر حکومت برگزاری یک انتخابات پرشور و با شرکت دهها میلیون رای دهنده را یگانه راه نجات خود و نظام تشخیص بدهد، باید گام بلند را در جهت جلب اعتماد مردم بردارد. یعنی آزاد سازی زندانیان و گشودن فضای سیاسی برای میرحسین موسوی و شیخ مهدی کروبی. دو چهره ای که می توانند مردم را به شرکت در انتخابات دعوت کنند. اتخاذ این تصمیم از جانب حکومت به مراتب سخت تر  از آن تصمیم استبدادی و ضدمردمی است که درجریان کودتای 22 خرداد 1388 اتخاذ کردند و ستون فقرات اعتماد مردم به انتخابات در جمهوری اسلامی را شکستند.

 

 

 

 

                        راه توده  390     11 دی ماه 1391

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت