هاشمی یا می آید و یا برای همیشه می رود! |
در چند هفته اخیر هاشمی رفسنجانی حضوری بسیار پررنگ در خبرها یافته است. این حضور گاه به شکل انتقاد، گاه به شکل زندانی کردن یا ربودن فرزندان وی، گاه به شکل دیدار و مصاحبه و گفتگو خود را نشان می دهد. این حضور پیچیدگی اوضاع و بن بستی را نشان می دهد که کشور در آن غوطه ور است. آخرین نمونه آن سخنان چند روز پیش علی مطهری نماینده مجلس در دفاع از ریاست جمهوری هاشمی و "حکومت وحدت ملی" مورد نظر اوست. اوضاع چنان با سرعت رو به وخامت می رود که روزبروز بخش بزرگتری از حکومت و حاشیه آن به این نتیجه می رسد که راه برون رفت از این وضع تنها در چارچوب یک مصالحه ممکن است. هاشمی رفسنجانی نیز عملا به نماد این مصالحه تبدیل شده است. برخلاف تصور، نقطه قوت هاشمی در آن نیست که او دریچه ای است که از طریق وی اصلاح طلب ها می توانند به ساختار حکومتی باز گردند. برعکس از نگاه "اصولگرایان" و جناح راست، هاشمی تنها گزینه ای است که با آویزان شدن به وی می توان همچنان گوشه ای از قدرت را حفظ کرد. نقطه قوت و پایگاهی که او می تواند برای خود در حاکمیت بیابد در اینجاست. اکثریت حکومتی امروز درک می کند که تقلب بزرگ یعنی پیامدهای نامعلوم. پیامدهائی که در نتیجه آنها باید با قدرت خداحافظی کند و اصلا معلوم نیست که چنین تقلب و انتخابات تقلبی، در فضای کنونی داخلی و بین المللی شدنی باشد. آنها امیدوارند بتوانند در فضایی که بوجود می آید گذشته خود را به فراموشی بسپارند و با تغییر چهره به صحنه بیایند. برای طرفداران اصلاحات نیز گزینه هاشمی از این رو قابل قبول است که لااقل جلوی ویرانی بیش از این کشور را می توان گرفت و روند فعلی را متوقف کرد تا بشود به معکوس کردن آن اندیشید. هاشمی رفسنجانی درست به همین دلایل دشمنان روز به روز نیرومندتری در حاکمیت پیدا می کند. همه کسانی که در این هفت ساله دوران حکومت خامنه ای – احمدی نژاد به قدرت و ثروت افسانه ای رسیده اند با هر نوع مصالحه ملی مخالفند زیرا چنین مصالحه ای نمی تواند اینگونه عناصر را درون خود، لااقل برای مدت طولانی بگنجاند. هیچ مصالحه ای ممکن نیست مگر مبتنی بر تغییر سمتگیری اقتصاد ملی در میان مدت و بلند مدت. هدف از مصالحه یا دولت وحدت ملی این نیست که عده ای درون حکومت با همدیگر بنشینند و همدیگر را "تحمل" کنند. هدف آشتی دادن منافع و خواست های اکثریت عظیم جامعه برای یک دوره و درون یک چارچوب معین است. ایجاد هماهنگی میان منافع قشرهای مختلف اجتماعی با سیاست ها و سمتگیری های کنونی که محتوای آن انتقال ثروت و قدرت به دست اقلیتی نازک از سرمایه داران و سرداران و دولتی های سرمایه دار شده و وابستگان حکومتی است ناممکن است و این اقلیت دربرابر تحول مقاومت خواهد کرد. در این شرایط فعال شدن و تحمیل حضور پررنگ هاشمی رفسنجانی به تشدید تضادهای درون حکومت خواهد انجامید که با تداوم بحران حادتر نیز خواهد شد. همه اینها ولی محاسباتی است موقت در شرایطی که کل جامعه به سمت انفجار می رود. این انفجار می تواند به شورش کوری ختم شود که عملا ایرانی را باقی نگذارد و این همان چیزیست که قدرت های جهانی روی آن حساب کرده اند. حکومت احمدی نژاد عملا در خدمت همین سرنوشت تاکنون عمل کرده است. |
راه توده 384 29 آبان ماه 1391