راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

ف.م جوانشیر

یگانه ای آشنا

در حزب توده ایران

 
 

رفيق فرج‌الله ميزانی (جوانشير) در سال ۱۳۰۵ در شهر تبريز چشم به جهان گشود. تحصيلات ابتدايی و متوسطه را در شهر زادگاه خود به‌پايان رساند و سپس وارد دانشکده فنی دانشگاه تهران شد.

در سال ۱۳۲۴ به عضويت حزب توده ايران در آمد و پس از  تیراندازی به شاه در ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ در دانشگاه تهران، اعلام غیر قانونی بودن فعالیت حزب و خروج بخشی از رهبری حزب از ایران، جوانشیر بعنوان جانشين دبير کميته حزبی دانشگاه تهران برگزيده شد. در سال ۱۳۲۸ تحصيلات مهندسی خود را به پايان رساند.

در سال ۱۳۲۹، برای سازماندهی فعاليت‌های حزبی به شهرستان‌ها اعزام شد. پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به تهران بازگشت و در شرایط خطرناک پس از کودتا مسول کميته ايالتی تهران شد و تا تابستان 1336 با همین مسئولیت در ایران بود. یعنی تا 4 سال پس از کودتا.

در تابستان ۱۳۳۶ برای شرکت در پلنوم وسیع چهارم کميته مرکزی به مسکو که محل برپائی این پلنوم بود فراخوانده شد. فضای نامناسبی که با انواع شایعات در اطراف او ساخته شده بود این فرصت را از پلنوم گرفت تا وی را که کاملا به امور داخل کشور تسلط داشت وارد رهبری حزب کند. در راس این شایعات این ادعای سخیف و ناجوانمردانه پخش شده بود که سرهنگ زیبائی، از بازجویان فرمانداری نظامی کودتا او را دستگیر و پس از گرفتن قول همکاری آزاد کرده است!

در سال ۱۳۴۱ سرانجام پس از تاخیر بسیار او را عضو مشاور کميته مرکزی حزب کردند. در دوران مهاجرت دکترای تاریخ را دریافت داشت.

با تاخیر بسیار، جوانشیر به عضو هيأت سياسی کميته مرکزی حزب انتخاب شد و پس از رفقا صفری و طبری، مسؤوليت راديو «پيک ايران» را بر ‌عهده گرفت.

در آستانه پیروزی انقلاب بهمن ۱۳۵۷، با ‌عنوان دبیر کمیته مرکزی حزب به ایران بازگشت و مسئول تشکيلات حزب شد و پس از سفر رفیق صفری به خارج و ماندگار شدن و خود داری از بازگشت به ایران؛ جوانشیر که عملا دبیر دوم حزب بود، رسما به این سمت برگزیده شد.

جوانشير در جريان يورش شتابزده اول به حزب، از آنجا که برای رد کردن دختر خویش از مرز سرخ به همراه رفقا موسوی و فروغیان در سفر خراسان بود به دام نیفتاد و پس از بازگشت به تهران سکان رهبری حزب را بعنوان جانشین کیانوری برعهده گرفت.  

شب هنگام ششم اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۲، سپاه به منزل حسين راسخ راضيانی (رستگار) يورش برد و رفقا جوانشير، رحمان هاتفی (حيدر مهرگان)، انوشيروان ابراهيمی و راسخ را به‌اتفاق همسر و دو کودک ۵ و ۷ ساله راسخ دستگير کردند. زمان کوتاهی پیش از این یورش مهدی پرتوی مسئول سازمان غیر علنی حزب از این خانه خارج شده بود که ظاهرا افراد سپاه او را پس از خروج از خانه دستگیر کرده و او را نیز با خود به خانه آوردند تا همراه با بقیه ببرند.

در تاريخ ۴ آذر ۱۳۶۷، از طريق تماس تلفنی با خواهر جوانشیر، به خانواده وی اطلاع دادند که برای ملاقات به کميته خيابان زنجان مراجعه کنند. در کميته مذکور، خبر اعدام جوانشیر، پس از طی دوران شکنجه و زندان به خانواده وی داده شد.

 

 

بخشی از آثار رفيق جوانشير

تأليف:

ـــ اقتصاد سياسی
ـــ صفحاتی از تاريخ جنبش جهانی کمونيستی و کارگری
ـــ مائوئيسم و بازتاب آن در ايران
ـــ حماسه ۲۳ تير
ـــ افسانه طلاهای ايران
ـــ تجربه ۲۸ مرداد
ـــ سيمای مردمی حزب توده ايران
ـــ انتقاد و انتقاد از خود
ـــ حماسه داد
ـــ چريک‌های فدايی خلق چه می‌گويند

 

ترجمه:

ـــ کارل مارکس (زندگی‌نامهٔ کوتاه با فشرده‌ای از مارکسيسم)، لنين
ـــ راز سر به مهر (ترجمه مجموعه داستان از نويسندگان کلاسيک روس

 

 

 

 

                        راه توده  384     29 آبان ماه 1391

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت