راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

مصاحبه کیانوری

با خبرنگار فرانسوی

چند هفته پیش از

یورش به حزب

ایران کنونی

در آینه

پیش بینی

29 سال پیش

 
 

دربهمن ماه 1361، ستاد عملیات دستگیری رهبران حزب توده ایران به فرماندهی " محسن رفیق دوست" رئیس کمیته ها و وزیر بعدی سپاه، یورش شبانه به خانه اعضاء رهبری حزب توده ایران را آغاز کرد. درباره تدارک این یورش بعدها اطلاعات بسیاری به خارج از زندان های جمهوری اسلامی راه پیدا کرد. ازجمله اینکه از ماموران اداره هشتم ساواک شاه برای این عملیات وبویژه حفظ اسرار محل نگهداری بازداشت شدگان استفاده شد. دو مخبر انگلیسی پیام انگلستان مبنی بر ضرورت حذف حزب توده ایران از صحنه سیاسی کشور را با وعده حمایت انگلستان از جمهوری اسلامی در جنگ با عراق به ایران آوردند. (نگاه کنید به نامه های زنده یاد کیانوری در صفحه ویژه او در سایت راه توده) بازجویان چه کسانی بودند؟ شکنجه ها کدام بود؟ چرا تقریبا تمام کادر رهبری و برجسته ترین کادرهای حزبی را قتل عام کردند؟ و ده ها سئوال دیگر، اکنون پاسخ نزدیک به واقعیت خود را دارد.

درسال های پس از یورش و بویژه درمهاجرت، بحث های بسیاری پیرامون خوشبینی و یا اعتماد بیش ازحد رهبری حزب نسبت به عملکرد آیت الله خمینی و روحانیون صورت گرفت. این ارزیابی ها تا چه حد واقعی و متکی به اسناد و اطلاعاات بود و یا نبود؟! خود مبحث جداگانه ایست، که با توجه به فعالیت یک حزب علنی ) که طبعا تلاش می کند، تا به حیات علنی خویش درجامعه ادامه بدهد( وعوامل بسیاردیگری باید بررسی شود. ما دراینجا تنها با استناد به یک سند تاریخی می خواهیم به دوموضوع بسیارمهم اشاره کنیم:

1- نخست اینکه رهبری حزب توده ایران درماه های پیش ازیورش به حزب، نسبت به روند حوادث وسرانجام انقلاب ارزیابی کاملا منفی داشت و این مسئله را، تا آنجا که امکان داشت، طرح کرد.

2- یورش به حزب ما، درواقع یورش قشریون مذهبی وسرمایه داری تجاری بازار به سنگرانقلاب بود و دیدیم که درسال های پس از آن، سنگر دیگر، یعنی نیروهای طرفدار آرمان های انقلاب، اما با اندیشه های دینی چگونه با یورش این قشر و طبقه روبرو شد.

توجه به این دونکته ازاهمیت بسیاربرخورداراست، زیرا:

الف- درمهاجرت ومتکی به حافظه ضعیف بسیاری ازنیروهای اپوزیسیون، می خواهند اینگونه تلقین کنند، که حزب ما ازدرک شرایط وبویژه تحلیل اوضاع کشورعقب ماند!

ب- حزب خطرقشریون مذهبی را ندید و در حصارمبارزه ضد امپریالیستی آنقدرباقی ماند تا آوار یورش به حزب فرود آمد.

اشاره به این نکات نیزاهمیت تاریخی دارد، زیرا:

1- بسیاری ازنیروهای اپوزیسیون کنونی جمهوری اسلامی ) بویژه مدعیان جبهه چپ و یا درواقع چپ روها( موضعگیری های نادرست خود درسالهای نخست پس ازپیروزی انقلاب و بی اعتنائی به همه استدلال های حزب ما برای تشکیل یک اتحاد ملی و انقلابی برای جلوگیری از تسلط راستگرایان مذهبی را نه تنها خود فراموش کرده اند، بلکه سعی دارند، دیگران را نیز به فراموش کردن آن تشویق کنند.

2- نیروهای مذهبی وملی نیز، که امروز تحت شدیدترین فشارهای نیروهای راستگرای حاکم قراردارند، با مرور گذشته ظاهرا باید این نتیجه منطقی را گرفته باشند، که ارزیابی حزب ما ازوقایع اجتماعی بسیاردقیق بود. این ارزیابی همچنین می گوید، که ازگذشته باید پند گرفت وزمان را برای اتحادهای تاریخی ازدست نداد.

دراین یارآوری یک انگیزه بزرگ دیگرنیزمورد نظراست:

تحولات درایران، علیرغم همه پیچیدگی ظاهری خود، حتی در صورت حمله نظامی به ایران و یا برپائی جنگ داخلی در کشور اجتناب ناپذیراست. این را بحران عمومی حاکم بر جامعه می گوید. حکم ما نیست. حکم تاریخ است. این تحولات می تواند درجهت دگرگونی های مثبت ومترقی سیرکند، اما به یک شرط ساده و درعین حال تاریخی، که " اتحاد عملی نیروهای طرفدار تحولات درجامعه" با شعار بازتاب دهنده نیاز لحظه کنونی جنبش تحول خواهی باشد. این شعار همانگونه که در ماه های گذشته برآن تاکید کرده ایم، نظر ما نمی تواند جدا از صلح طلبی، مخالفت با جنگ و استبداد و قرار گرفتن "عدالت" در مرکز آن باشد. یعنی صلح- عدالت- آزادی.

 

درآستانه یورش به حزب توده ایران

تنها چند روز پیش ازیورش به حزب توده ایران و دستگیری بخشی ازرهبری حزب، نورالدین کیانوری، درسمت دبیراول حزب توده ایران، مصاحبه ای تاریخی با خبرنگارارگان تئوریک حزب کمونیست فرانسه انجام داد، که در آن انگیزه های یورش به حزب با صراحت بیان شد. این مصاحبه درآستانه چهارمین سالگرد انقلاب سال 57 انجام شد و درآن نسبت به تسلط سرمایه داری تجاری وقشریون مذهبی حامی این سرمایه داری برایران و انقلاب سال 57 هشدارداده شد. ما به سهم خود ازاینکه به این هشدارتاریخی ازسوی مذهبیون طرفدارآرمان های انقلاب و دیگرنیروهای سیاسی ایران، درآن زمان توجه لازم نشد، متاسفیم. این مصاحبه، که با خبرنگار " رولسیون" انجام شد، درداخل کشور )همان زمان( بدلیل محدودیت شدید انتشارات حزب و همچنین یورش به حزب، پخش وتوزیع نشد. نکات بسیاری ازاین ارزیابی درآخرین تحلیل رهبری حزب درباره چهارمین سالگرد پیروزی انقلاب مطرح شده بود، اما این تحلیل نیزبا یورش ماموران حکومتی به چاپخانه ای که این تحلیل درآن چاپ می شد، منتشرنشد!

سیرحوادث درتمام سال هائی که ازیورش به حزب توده ایران می گذرد، مهرتایید براین تحلیل می زند، که در زیربخش های مربوط به اوضاع ایران آنرا می خوانید. ما سئوالات خبرنگار " رولسیون" را نیزبصورت خلاصه درمتن این مصاحبه آورده ایم.

 

شورای نگهبان وضعف های قانون اساسی

 

خبرنگارفرانسوی- درآستانه چهارمین سال انقلاب، دستآوردهای این انقلاب را درچه مرحله ای می بینید؟

پاسخ- ... شاه سرنگون شد. بانک های خصوصی، که یکی ازعمده ترین وسائل غارت کلان سرمایه داران وابسته به رژیم شاه وامپریالیسم جهانی بودند، ملی اعلام شدند. ثروت های عظیم خاندان شاه سرنگون شده و وابستگان دربار، که اکثرهمان بزرگ مالکان وسرمایه داران کشوربودند، مصادره گردید و دراختیار نهادهای انقلابی قرارگرفت ) همین ثروت امروزدر اختیارامثال گروهی روحانی، فرماندهان سپاه و سرمایه داران بزرگ تجاری وابسته به حاکمیت است (، بخش مهمی ازکارخانجات بزرگ ) نزدیک به 70 درصد(، که صاحبانشان به بانک های دولتی و شخصی وام های کلان بدهکاربودند، در اختیاردولت قرارگرفت. ) در دوران بازسازی که پس از جنگ و درگذشت آیت الله خمینی آغاز شد، این کارخانه ها تحت عنوان تعدیل اقتصادی به تجار و روحانیون فروخته شد که از جمله دلائل نابودی تولید ملی، تعطیل کارخانه ها و فروش قطعات آن در بازار منطقه و ایران است).

شورای انقلاب به تبعیت از خواست توده های ده ها میلیونی زحمتکشان شهر و روستا، که با نیروی عظیم خود، انقلاب را به پیروزی رسانده بودند، یک سلسله قوانین را به نفع زحمتکشان و در جهت محدود کردن امکانات غارتگران، کلان سرمایه داران، بزرگ مالکان تصویب کرد، قوانینی نظیرمحدود کردن مالکیت ارضی و واگذاری زمین های متعلق به بزرگ مالکان به دهقانان بی زمین وکم زمین، قانون ملی کردن تجارت خارجی، قانون ملی کردن زمین های شهری و کوتاه کردن دست سفته بازان از پخش ساختمان و نظائراینها. این سلسله تصمیمات مثبت در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تثبیت شدند و بطورچشمگیری مورد تائید توده های میلیونی رای دهندگان به این قانون قرارگرفتند. البته در این قانون اساسی نقاط منفی وجود دارد. که درصورت چیره شدن نیروهای راستگرا درحاکمیت، می تواند درجهت معکوس محتوای واقعی قانون مورد سوء استفاده قرارگیرد. ) حادثه ای که اکنون شاهد آن هستیم!(

این تصمیمات، که بطورکلی درچارچوب اصلاحات بورژوا دمکراتیک قرار داشتند، می توانستند درصورت پیگیری واجرا، پایه ای برای دگرگونی های ژرف تراجتماعی- اقتصادی علیه نظام غارتگرسرمایه داری بوجود آورد. اینها بودند عمده ترین دستاوردهای انقلاب، که بخش اساسی وعمده آن در همان سال های اول و دوم پیروزی انقلاب عملی گردید و با اینکه درسال های سوم وچهارم، براثریک سلسله عوامل، پیشرفت انقلاب دچارکندی ورکود شد ودرزمینه هائی گام هایی به عقب برداشت، هنوزاثرات عمیقش درجامعه ایران وجود دارد و بعنوان یکی ازعوامل عمده درگیری های اجتماعی دورانی که دربرابرماست، اثرخواهد گذاشت.

 

خبرنگارفرانسوی- سرکوب بسیارشدید واعدام های متعدد هنوزرواج دارد. بنظرمی رسد، که اقداماتی نگران کننده نسبت به حزب توده ایران انجام می گیرد. این وضع ناشی ازتلاش برخی گرایش ها برای تضعیف انقلاب نیست؟

 

پاسخ- این پرسش با اهمیتی است، واقعیت اینست که درانقلاب ایران طیف فوق العاده رنگارنگی ازنیروهای اجتماعی، با افکاروعقاید وآماج ها و خواست های گوناگون اجتماعی- سیاسی و اقتصادی درهمه زمینه های شرکت داشتند. باکمال تاسف درمیان این نیروهای انقلابی ازهمان آغازاوج گیری جنبش انقلابی، سوء تفاهمات ذهنی بسیار و اختلاف نظرهای عمیق درشیوه های عمل وبرداشت ها وارزیابی ها وجود داشت وامپریالیسم وارتجاع با مهارت توانستند ازاین اختلافات بهره گیری نمایند و این نیروها را درمراحل مختلف انقلاب بجان هم بیندازند ومجموعه نیروهای انقلابی را بمیزان قابل توجهی ناتوان سازند. نیروهای راستگرا، یعنی آن بخش ازنیروهائی که درحقیقت خواستارسازش با امپریالیسم جهانی ونگهداری پایه های نظام کهنه بزرگ مالکی وکلان سرمایه داری هستند و با هرگونه دگرگونی بنیادی بسود محرومان جامعه دشمنی می ورزند، موفق شدند، علیرغم ضربه های چندی که خوردند، ازاختلاف نظرمیان نیروهای مبارزانقلابی، چه درمیان مسلمانان مبارزو نیروهای چپ دگراندیش- ازجمله نیروهای راستین مارکسیست- وچه درمیان خود نیروهای مبارزمسلمان، بسود حفظ مواضع خود سوء استفاده کنند. دراین جریان باید به اشتباهات بزرگ بخش مهمی ازنیروهای ضد امپریالیسم  ومردمی وتحریکات آن قسمت ازستون پنجم دشمن امپریالیستی، که ماسک های " چپ" برصورت خود زده اند و ازهمان آغازانقلاب بجای اتخاذ سیاست اتحاد وانتقاد و مبارزه، سیاست رودرروئی وبرخورد با توده های میلیونی مسلمان را برگزیدند، اشاره کنیم. این اشتباهات آب به آسیاب نیروهای راستگرا سرازیرکرد و به آنها امکان داد، تا درچارچوب مبارزه با تروریسم کور، که بوسیله حادثه جویان ازیک سو و ازطرف ستون پنجم امپریالیسم در داخل حاکمیت و نظائرآنها ازسوی دیگر، در جامعه ایران به مورد اجرا گذاشته شد، ضربات جدی به همه نیروهای انقلابی و مردمی- اعم ازپیروان سوسیالیسم علمی و یا آن بخش ازنیروهای مسلمان مبارز، که خواستارجدی دگرگونی های بنیادی بسود محرومان هستند- ، وارد آوردند. نیروهای قشری و راستگرا توانستند ازاین شرایط بهره گیری کنند و مبارزه علیه تروریسم کور را درابعاد بسیارگسترده تری، بصورت مبارزه با آزادی های فردی واجتماعی تصریح شده درقانون اساسی، درآورند وهمه دگراندیشان را مورد تعقیب ومجازات قراردهند.

 

بدون تردید این روش سیاسی، که درحاکمیت ایران هرروز وزنه سنگین تری پیدا می کند، به انقلاب زیان می رساند و موجب می شود، که بخشی ازنیرو های انقلابی، که هواداران پیگیر و راستین انقلاب هستند از صحنه مبارزه برای نگهداری دستاوردهای انقلاب کنارزده شوند و درنتیجه صف نگهبانان انقلاب هرروزناتوان ترشود. این واقعیتی است، که بویژه دریک سال اخیر، یعنی درچهارمین سال زندگی انقلاب ایران، ما شاهدش هستیم. درحالیکه اقدامات تروریستی به میزان چشمگیری ناچیزشده اند، ولی محدودیت های سیاسی درمورد آزادی های فردی واجتماعی وفشارسیاسی به دگراندیشان و بویژه به نیروهای چپ هرروزافزایش می یابد.

اما درمورد حزب ما، حزب توده ایران ازهمان اولین روزهای اوجگیری جنبش انقلابی ایران، با ارزیابی درست از نیروهای شرکت کننده درانقلاب و گرایش های آنها، شعارجبهه متحد خلق را، جبهه ای که همه نیروهای ضد امپریالیستی ومردمی مسلمان ودگراندیش را دربرگیرد، برگزید وپیگیرانه در راه تحقیق آن کوشید و بهمین جهت مورد دشمنی کینه توزانه دشمنان انقلاب ایران قرارگرفت. حزب ما با تجربه گیری ازمبارزات چهل ساله انقلابی خود و با آموزش ازتجربه انقلاب های مردمی درسایرکشورها، سیاست اتحاد و انتقاد با همه نیروهای ضد امپریالیست وهوادارحقوق محرومان را انتخاب کرد و سعی کرد، تا با کمک فکری به سایرنیروهای مترقی ومردمی، که دچارگمراهی واشتباه می شدند، به آنها درتصحیح اشتباهاتشان یاری رساند.

 

خبرنگارفرانسوی- جنگ با عراق همچنان ادامه دارد. شما پایان آنرا چگونه می بیند؟

 

پاسخ- اکنون سال سوم جنگ است وهنوز دورنمایی برای پایان پذیرفتن آن دیده نمی شود. این جنگ تا کنون به ایران وعراق خسارات انسانی و مادی بسیارسنگینی وارد آورده است. خسارت وارده ازلحاظ انسانی به دوطرف اکنون مدت هاست که ازمرزصد هزارنفرگذشته وخسارات مادی آن درایران ازمرزیکصد میلیارد دلارتجاوزکرده است. هزینه جاری جنگ هرروز20 میلیون دلارازامکانات مالی ملت ایران را می بلعد وبدون شک درعراق هم همینطوراست. صدها هزارجوان دوکشور، بجای فعالیت سازنده برای شکوفا کردن اقتصاد و فرهنگ میهن خود، رو درروی هم ایستاده اند و یکدیگررا نابود می کنند. تجاوزعراق به ایران، که به تحریک امپریالیسم امریکا صورت گرفت، غیرازناتوان کردن ایران انقلابی، دوهدف مهم دیگرنیزداشت، یکی ایجاد دشمنی میان خلق های ایران وعرب همسایه و درپیامد آن، جلوگیری ازتاثیر انقلاب ایران روی کشورهای امپریالیست زده وارتجاعی منطقه، و دیگری کُند کردن روند گسترش و تکامل انقلاب درخود ایران. ادامه جنگ و محاصره اقتصادی امپریالیستی، مشکلات درونی جامعه ایران را بسرعت افزایش داد و نیروهای راستگرای وابسته به کلان سرمایه داری وبزرگ مالکی، که اهرم های مهم اقتصاد کشوررا دردست داشتند و با تظاهربه موافقت با انقلاب دربسیاری ازپست های کلیدی نهادهای انقلابی و حاکمیت جمهوری اسلامی جا گرفته بودند، با مهارت ازاین دشواری ها بهره گیری کردند وحرکت طبیعی انقلاب را بسوی گسترش و تکامل کندتر و کندتر کردند و آنرا به رکود کشاندند. دراین چارچوب می توان امروزبه روشنی دید، که با کمال تاسف امپریالیسم امریکا، که آتش افروز اصلی این جنگ است، به بخش زیادی از هدف هایی که با روشن کردن این آتش دربرابرخود قرارداده بود، رسیده است.

 

هدف اساسی وتغییرناپذیرامپریالیسم امریکا، براندازی رژیم کنونی و جانشین ساختن آن با یک رژیم سرسپرده به امریکاست. امریکا می کوشد یا ازراه فشارهای خارجی و یا از راه تحریکات داخلی درجهت مسخ حاکمیت کنونی ( دولت سال 61) ومسلط ساختن نیروهای راست درآن، به این هدف برسد.

 

خبرنگارفرانسوی- چه دورنمائی را حزب شما پیشنهاد می کند؟ و اصولا موضع حزب شما نسبت به نیروهای مختلف اجتماعی وسیاسی درایران چگونه است؟

پاسخ- پاسخ به این پرسش دشوارترازپاسخ به پرسش های دیگراست، علت هم اینست، که انقلاب ایران یکی ازبغرنج ترین دوران های خود را می گذراند. واقعیت اینست، که درچهارمین سال انقلاب، نیروهای راستگرا در سیاست داخلی و سیاست خارجی و حتی درزمینه های نظامی واقتصادی و فرهنگی و اجتماعی حملات همه جانبه خود را به دستاوردهای انقلاب شدت داده اند ومواضع مهمی را ازدست نیروهای وفاداربه انقلاب بیرون کشیده اند. درمجلس شورای اسلامی، درطی این سال عده قابل توجهی از نمایندگانی، که درگذشته درجهت خط مردمی، یعنی هواداری ازدگرگونی های بنیادی بود محرومان جامعه ومحدود کردن امکان غارتگری ثروتمندان قرارداشتند، بتدریج به اردوگاه مقابل پیوستند. ( روندی که درسال های بعد بسرعت کامل شد!) قوانینی که به نحوی ازانحاء منافع طبقات استثمارگر بزرگ جامعه را مورد تهدید قراردهد، تنها با اقلیت ناچیزی می تواند در مجلس به تصویب برسد. تازه این قوانین، اگردرمجلس به تصویب برسد، در شورای نگهبان قانون اساسی، که ازفقهای اسلامی شیعه برگزیده می شوند، مورد تایید قرارنمی گیرد. درزمینه اقتصادی، ازیکسو درجهت تامین عدالت اجتماعی بود محرومان تقریبا می توان گفت، که هیچ اقدام اساسی وبنیادی انجام نگرفته است، ولی درمقابل گام هائی درجهت تحکیم وتقویت مواضع کلان سرمایه داران ومالکان بزرگ برداشته شده و می شود. مالکانی که از ترس انقلاب گریخته بودند، به اراضی خود بازمی گردند و به کمک نهادهای دولتی وانقلابی زمین های خود را ازدهقانان پس می گیرند. بسیاری ازکارخانجاتی که دراثربدهکاری کلان صاحبانشان به دولت به تملک دولت در آمده بود، یکی پس ازدیگری به صاحبان اولیه بازگردانده می شود، فشار گرانی سرسام آور، که دردرجه اول پیامد غارتگری بی سابقه محافل سرمایه داری بزرگ برروی میلیون ها کارگر و دهقان و کارمند و روشنفکرو تولید کنندگان خرده پا می باشد، هرروزسنگین ترمی شود، به این ترتیب می توان گفت، که انقلاب درهمه زمینه ها دچاربحران درونی شده است و درپیامد این بحران، ناخشنودی توده های وسیع زحمتکشان شهر و روستا هرروزشدت پیدا می کند. امریکا ، با تمام وسائل تبلیغاتی و سازمان های وابسته به خود و به کمک بخشی از روحانیت وابسته به ارتجاع، می کوشد این ناخشنودی را درجهت ناتوان کردن انقلاب، جدا کردن مردم ازنیروهای راستین هوادارپیشرفت و گسترش انقلاب، مورد بهره گیری قراردهند. فقدان یک تشکل سیاسی- اجتماعی، که نیروهای راستین انقلاب را بصورت جبهه ای دربرگیرد. نبودن تشکل سیاسی درمیان پیروان خط ضد امپریالیستی و مردمی امام خمینی، وجود اختلافات جدی درزمینه مسائل استراتژی وتاکتیک درمیان نیروهای انقلابی چپ، وجود سوء تفاهمات میان نیروهای انقلابی چپ ومذهبی، که گاهی به دشمنی های شدید می انجامد، همه وهمه کار را برای دشمنان انقلاب آسان می کند. دراین شرایط، مسئولیت تاریخی سنگینی برعهده تمامی طیف نیروهای مردمی پیشرو قراردارد. البته سنگین ترین بخش این مسئولیت بعهده نیرو های انقلابی مسلمان است، که ازنفوذ قابل توجهی درمیان توده ها برخوردارند. اگراین نیروهای هوادار محرومان، نیروهای طرفدار استقلال واقعی و همه جانبه و نیروهای هوادارآزادی برای اکثریت محروم جامعه بتوانند دراین دوران سر نوشت ساز، با توجه به مسئولیت تاریخی خود، جبهه متحدی را بوجود آورند، با تکیه به نیروهای عظیم تودهای زحمتکش خواستاردگرگونی های بنیادی،می توانند حمله نیروهای راستگرا را خنثی کنند.

 

 

 

 

                        راه توده  378     17 مهر ماه 1391

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت