مذاکره با امریکا وسوسه رو به رشد در میان فرماندهان سپاه |
آقای خامنه ای در جریان سفر تبلیغاتی خود به استان خراسان طی سخنانی بطور ضمنی و آشکار از حصر آقایان موسوی و کروبی و زندانی کردن دیگر رهبران جنبش سبز دفاع کرد و برای توجیه این امر انان را متهم به عدم تمکین از وی و حتی گلوله باران پایگاه بسیج کرد. آن دفاع از خود و این اتهام به دیگری در واقع بیش از هر چیز نشاندهنده حجم عظیم فشاری است که نه تنها از داخل جامعه بلکه از داخل حکومت به اقای خامنه ای برای تغییر سیاست ها، به رسمیت شناختن جنبش اصلاحات، پذیرش وجود جریان موسوم به خط امام و ازادی رهبران جنبش سبز بعنوان راه حل برون رفت از بحران به وی وارد می اید. همه چیز و از جمله سخنرانی های آقای خامنه ای نشان می دهد که فشارهای چند سال گذشته پس از انتخابات نه تنها چنانکه ایشان انتظار داشت موجب منزوی شدن جنبش سبز و اعتراضی نشده بلکه پایگاه این جنبش در جامعه گسترش یافته بنحوی که بازتاب آن را درون لایه های حکومتی نیز می توان دید. مواضع و نظرات اخیر آقای هاشمی رفسنجانی که روزبروز صراحت بیشتری می یابد نمونه ای از این وضع جدید است. هاشمی رفسنجانی در همین هفتههای اخیر چندین دیدار و مصاحبه و گفتگوی مهم داشته که در آنها خواهان برقراری حکومت وحدت ملی و اجرای فصل مربوط به حقوق ملت در قانون اساسی یعنی درواقع محدود شدن و تابع قانون شدن اختیارات رهبر شده است. وی همچنین تاکید کرده است که ولایتیون و کسانی که در انقلاب شرکت نداشتند اکنون سردمدار امور شده اند و نیروهای اصیل انقلاب را کنار زده یا خانه نشین کرده اند. صراحت این سخنان نیز آن روی سکه سخنرانی های آقای خامنه ای یعنی چیزی نیست جز بازتاب خواست ها و فشارهای درون جامعه از یکسو و موقعیت ضعیف شده رهبر از سوی دیگر. در کنار اینها جنبش اصلاحات نیز فعال شده است که نمودهای آن را می توان در سخنان و دیدارهای اخیر محمد خاتمی و همچنین جلسه مجمع روحانیان مبارز و محققین و مدرسین حوزه علمیه قم با حضور سید حسن خمینی دید. این فعال شدن نیز از یکسو ناشی از موقعیت ضعیف حکومت و شخص رهبر و از سوی دیگر بازتاب نگرانی نسبت به سرنوشت کشور است. ضمن اینکه ناتوانی از حذف جنبش اصلاحات از جامعه را نشان می دهد. جریان دیگری که در هفته های اخیر به فعالیت خود افزوده جریان وابسته به سپاه و نظامیان است که عمدتا محمد خاتمی و هاشمی رفسنجانی و جنبش سبز را نوک تیز حملات خود قرار داده است. این حملات نیز از موضع ضعف است نه از موضع قدرت. در واقع آنان روند افکار عمومی را بشدت به زیان خود می بینند و نگران آن هستند که فشار مردم و مجموعه اوضاع اقتصادی و سیاسی به شکلی پیش رود که اقای خامنه ای را ناگزیر از عقب نشینی کند. بدینسان حملات فرماندهای سپاه به جنبش سبز ناشی از نگرانی از موقعیت و آینده خود است. در کنار این مجموعه احمدی نژاد و دولت او قرار دارند که آنان نیز وضع علی خامنه ای را متزلزل تشخیص داده و باد را در بادبان خود می بینند. برگ برنده آنها تاکید بر اجرای بی چون و چرای دستورهای صندوق بین المللی پول، باز کردن دروازه ها بر روی واردت و خصوصی سازی و خواست گفتگو با امریکا در عرصه جهانی و انداختن گناه مشکلات اقتصادی به گردن بیت رهبری و نهادهای نظامی و امنیتی از سوی دیگر است. آنان همچنین با گرفتن ژست آزادیخواهی به خود، زمینه را برای پشتیبانی غرب مهیا می کنند. اینان تصور می کند که حتی اگر احمدی نژاد خود در کوتاه مدت قربانی شود، در درازمدت این جریان برنده خواهد بود. سخنان سردار نوری - جانشین یدالله جوانی در معاونت سیاسی سپاه - که با اشاره به نارضایتی ها و اعتراض های مردمی می گوید که قرار است "از دل این اعتراضات، فردی که طرفدار غرب بوده با یک شعار نجات دهنده شرایط اقتصادی، خود را پیروز میدان بیابد" ناظر بر این جریان است. این سخن البته بیش از آنکه نشانه مخالفت با چنین برنامه ای باشد بیشتر به معنای آن است که ابتکار را باید خود سپاه بدست بگیرد و سردمدار بهبود رابطه با غرب شود. شایعاتی که درباره سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس بعنوان نامزد مناسب ریاست جمهوری بر سر زبان ها انداخته اند می تواند مقدمه اجرای همان سازشی باشد که حاکمیت زمانی قصد داشت از طریق احمدی نژاد بعنوان قهرمان مبارزه با امریکا بدان دست یابد . همه اجزای این مجموعه در نهایت تنها یک چیز را نشان می دهد و آن اینکه شیرازه امور کشور و انسجام حکومتی در حال از هم پاشیدن است و تضیف موضعیت اقای خامنه ای هم پیامد این وضع است، هم نشانه آن و هم تشدید کننده آن. |
راه توده 379 24 مهر ماه 1391