متن سخنرانی سخنگوی فراکسیون حزب چپ آلمان در همایش اتحاد جمهوریخواهان ایران ایران در قلب استراتژی نظامی امریکا و اروپا
|
خانم ها و آقایان محترم ، دوستان عزیز
سخنی است نادرست اگر بگوئیم خطر جنگی دیگر خاورمیانه و نزدیک را تهدید می کند. چرا که در واقع هم اکنون دراین منطقه با چنان شبکه در هم تنیده ای از جنگهای داخلی، جنگهای نیابتی، آمیخته با دخالت طرف سوم، عملیات کماندوئی و مداخله های پنهان، حملات هواپیماهای بی سرنشین، به اصطلاح کشتن هدفمند و کارزارهای گمراه سازی ((Desiformation روبروهستیم که بیش از آن به دشواری قابل تصور است. با این همه می خواهم نسبت به گسترده تر شدن جنگ هشدار بدهم. در همین هفته پیش میت رومنی، نامزد ریاست جمهوری آمریکا از حزب محافظه کار آمریکا طی مبارزات انتخاباتی خود، در سخنانی که در مورد اصول سیاست خارجی خود در آکادمی نظامی ویرجینیا بیان کرد گفت اگر در انتخابات پیروز شود با ایران برخورد " سخت تری " خواهد کرد. او نه تنها می خواهد مانع دست یافتن ایران به بمب اتمی گردد، بلکه حتی نخواهد گذاشت که ایران توانائی دست یافتن به آن را پیدا کند. از این رو ناوهای جنگی بیشتری به منطقه خواهد فرستاد و همکاری نظامی با اسرائیل را گسترش خواهد داد. سخن او به این معنی است که از هم اکنون از حمله اسرائیل به ایران حمایت می کند و در آن سهیم می شود. سخنان میت رومنی نه فقط مورد تایید سربازان دست چین شده ای که شنونده او بودند قرار گرفت بلکه تقریبا در همان زمان " موسسه مطالعات علمی و بین المللی " آمریکا این ادعای حیرت انگیز را مطرح کرد که ایران طی دو تا چهار هفته به چنان مقداری از اورانیوم غنی شده دست خواهد یافت که می تواند با آن بمب بسازد. از هفته پیش موسسات نظر سنجی برای نخستین بار اعلام کردند که میت رومنی از پرزیدنت اوباما پیش افتاده است. خبر "موسسه مطالعات علمی و بین المللی " که ادعا شده گویا موسسه پر نفوذی نیز هست به آلمان و به روزنامه " بیلد سایتونگ" هم رسید. گیدو وستر وله، وزیرخارجه آلمان ، هفته پیش با شاهزاده عبدالعزیزالسعود، معاون وزیرخارجه عربستان دیدار کرد و هر دو به اتفاق "از خطرات ناشی ازمسئله در ابهام مانده برنامه اتمی ایران و ثبات منطقه خلیج ( فارس) با اهمیت فوق العاده استراتژیک آن ابراز نگرانی کردند" و وستر وله تهدید کرد که اتحادیه اروپا تحریم علیه ایران را تشدید خواهد کرد. مردم ایران هم اکنون از تحریم ها سخت در عذابند و زیرساخت غیر نظامی ایران از جمله بهداشت صدمه دیده، تشدید تحریم ها در حقیقت می تواند به چالش نظامی بیانجامد. همین هم صحبتی وزیرخارجه آلمان، خود به تنهائی بسیار گویاست. عربستان سعودی نه تنها یک دولت مذهبی و ناقض حرمت انسانی است، بلکه پس از اسرائیل نزدیکترین هم پیمان آمریکا و سخت ترین رقیب ایران است. بمب اتمی ایران برای عربستان اهمیتی ندارد ــ در این مورد ویژه امید عربستان این است که شاید آمریکا خود بمبی در اختیارش بگذارد ــ آنچه برای عربستان اهمیت دارد این است که با تعقیب سیاست قومی و مذهبی بتواند در منطقه به قدرت برتر تبدیل گردد. اما نباید این توهم پیش آید که رئیس جمهور کنونی آمریکا برخلاف میت رومنی تضمین کننده صلح است. درست برعکس، این اوست که مقدمات جنگ با ایران را تدارک دیده است. هم او بود که در آغاز سال جاری دو ناو هواپیمابر به خلیج فارس فرستاد و در ماه ژوئیه دو ناو دیگر بر آنها افزود، به انضمام دهها زیردریائی کوچک. اوست که در سازمان ملل و اتحادیه اروپا پیوسته خواستار تشدید تحریم ها و افزایش اعزام نیرو به کشورهای همسایه ایران است. بخش مهمی از سربازانی که از عراق خارج کرد به کویت فرستاد و جای آنها را در عراق با ماموران امنیتی و ماموران مزدور پر کرد. در افغانستان هنوز هم چون گذشته صد هزار سرباز آمریکائی و در کنار آنها هزاران مامور امنیتی قرار دارند که در استخدام پنتاگون هستند، ولی در ماههای گذشته تعداد نیروهای نظامی آمریکا در عمان و یمن بشدت افزایش یافته است.
خانم ها و آقایان محترم دوستان عزیز
وضعیت انفجاری است، چنان انفجاری که خطر جنگ جهانی از آن برمی خیزد. گستراندن احتمالی جنگ و کشاندن آن به ایران دور از تصور نیست. آنچه در آن تردیدی نیست این است که اگر ایران در موقعیت اضطراری قرار گیرد وضعیت افغانستان نیز به آسانی بی ثبات می گردد و همراه آن بی ثباتی تا مرز کشورهای شوروی سابق گسترش خواهد یافت. در برخی از اسناد منتشر شده استراتژیک سخن از گسترش جنگ تا اعماق قفقاز رفته به میان آمده است. حمایت هائی که هم اکنون از تلاش های ژئواستراتژیک برای جدائی در آذربایجان ایران در جریان است می تواند به تلاشهای جدائی طلبی در قره باغ دامن بزند. سیاست خارجی اروپا این نظر را در ارتباط با جنگ با ایران در نظر داشته و از ماهها پیش برای برقراری ارتباط های دیپلماتیک با نیروهای ذی دخل، از جمله خرده بازیگران دولتی در منطقه برای ادامه دریافت نفت و گاز، فعالیت های پیگیر داشته است. روسیه نیز این خطر را می بیند و با اشاره صریح به جنگی که ایران را تهدید می کند در ماه سپتامبر یک رزمایش عظیم با نام قفقاز 2012 که گرانیگاه آن ارمنستان بود آغاز کرد و همزمان با آن نیروهای خود را در اوستییای جنوبی به وضوح افزایش داد. مفسران حدس می زنند که بخشی از سربازان حاضر در رزمایش در همانجا نگاه داشته خواهند شد. آنچه که در آن تردیدی نیست بالاگرفتن کار در شبه جزیره عربستان و پیرامون آن است. در این حالت افزون بر بسته شدن تنگه هرمز ضربات انتقامی ایران بر پایگاههای نظامی و تاسیسات نفتی و نیز به کار گرفتن اعتراضات سیاسی به مثابه ابزار سیاسی و بین المللی کردن آنهاست. در سال گذشته دیدیم که اعتراضات در بحرین تبدیل به چالشی نیابتی میان ایران و عربستان شد همراه با سکوت چشمگیر آمریکا و غرب در برابر سرکوب خشونت بار آن اعتراضات توسط شورای همکاریهای خلیج ( فارس). آلمان هم اعلام کرد که تانک های لئوپارد 2 در اختیار عربستان خواهد گذاشت که ویژه سرکوب شورشهای شهری است. در حال حاضر آلمان مشغول مذاکره با عمان برای استقرار هواپیماهای اکتشافی دریائی از نوع P-3c Orion است گویا برای مبارزه با دزدان دریائی در تنگه هرمز، گرچه تاکنون در آنجا موردی از دزدی دریائی پیش نیامده است. گرچه دولت آلمان پیوسته احتمال ارتباط میان مبارزه با دزدی دریائی، مبارزه با ترور و جنگی که بیم وقوع آن با ایران می رود را پیوسته رد کرده است ولی این ارتباط قطعی است. بسیاری معتقدند که جنگ داخلی سوریه پیش درآمدی است برای جنگ با ایران. از مدت ها پیش روشن بود که انگیزه اقدامات انگلیس و آمریکا در سوریه در هم کوفتن محور تهران ــ دمشق ــ حزب الله و در نتیجه تضعیف تهران است. میت رومنی در سخنانی که در ویرجینیا بیان کرد یک بار دیگر با صراحت این هدف را تایید کرد و چنین گفت :" ما باید با جدیت تمام با شرکای بین المللی خود همکاری کنیم تا به سوریائی هائی که می توانند این پیروزی بر ایران را بدست آورند ، کمک کرده باشیم". .. افزون بر این ها، ما این را نیز می دانیم که مستشاران و مربیان آمریکائی، فرانسوی و ایرانی در سوریه و کشورهای همسایه و همچنین نیروهای اطلاعاتی از بسیاری کشورها از جمله آلمان در جنگ داخلی سوریه سهیم هستند. ولی آنچه بنظر من حتی از اهمیت بیشتری برخوردار است حمایت های دیپلماتیک و اخلاقی کشورهای غربی است که به تشدید چالش کمک می کنند. آنها که آنقدر زود اعلام کردند اسد باید کنار برود و با نمایندگان شورای ملی دوران گذار و ارتش آزاد سوریه درباره "روز بعد از سقوط" و دربارۀ مناسبات اقتصادی آینده مذاکره کردند و آنها که با در نظر داشتن تغییر حکومت، آنطور که در لیبی صورت گرفت، منطقه ممنوعه پرواز را در نظر گرفتند، مردم سوریه را تشویق کردند تا دست به یک جنگ داخلی بزنند و مقدمه این دخالت خارجی را فراهم آورند، جنگی که برای خود آنها هیچ آینده ای ندارد . من می خواهم به یک نکته اساسی دیگر نیز اشاره کنم. همانطور که نشان دادم و دیدیم و در این مورد اتفاق نظر داریم، تهدید ایران به جنگ چند نتیجه داشته است. نخست ایجاد مسابقه تسلیحاتی در منطقه، دوم قومی کردن و مذهبی کردن چالش در منطقه و تبدیل آن به یک ابزار ژئوپلیتیک و سوم گسترش وسیع جنگ اطلاعاتی و جنگ پنهانی. اگر کار این جنگ بالقوه واقعا بالا بگیرد، تشدید خواهد شد و منطقه را فرا خواهد گرفت. طراحان راهبردهای جنگی غرب چندی پیش به این نتیجه رسیدند که به دلیل قدرت نظامی خود به آسانی می توانند پایتخت کشوری را بمباران کنند و پرچم خود را در آن به اهتزاز در آورند ولی این اصلا به آن معنی نیست که بر آن کشور تسلط یافته اند، و اشغالگران در درازمدت محکوم به شکست هستند. ولی طراحان راهبردهای نظامی غرب دیگر در پی درگیری "منظم" با ارتش های دشمن نیستند، مگر به عنوان اقدامات جنبی مثلا بمباران. به جای آن جامعه مدنی را در کلیتش مورد حمله قرار می دهند، با همان سه عنصری که در بالا به آن اشاره کردم: مسلح کردن کشوری که مثلا هم پیمان است، و تحریم کردن دشمنان آن کشور، و ابزاری کردن قومیت و دیگر تنازعات داخلی جامعه و انجام عملیلات پنهانی. این شکلی از سیاست خارجی است که درست در مقابل حقوق بشر قرار دارد. این آن سیاستی است که در آغاز در سوریه به کار بسته شد، پیش از آن که کار به در گیری علنی نظامی بکشد. این سیاست عبارت است از کشتن هدفمند، آدم ربائی پنهان، مسلح کردن اعتراضات و سرکوب خونین آنها و جنبش های استقلال طلبانه. هم اکنون آمریکا و هم پیمان هایش این شیوه جنگ را، از پاکستان گرفته تا مجموعه کشورهای عربی در ساحل باختری آفریقا به اجرا در آورده اند. اسم این کار را حقوق بشر نهادن و آن را دموکراسی خواندن تمسخر محض است. برعکس من معتقدم که این سیاست تلاش های دموکراتیک واقعی و تغییر رژیم را غیر ممکن می سازد ــ از جمله در ایران ــ که شاید هم هدف واقعی همین است. زیرا آنها را به شورش ها تبدیل کرده و بلافاصله ابزاری بین المللی و رادیکالیزه می شوند ( علیه خلق خود) و از اعتبار ساقط می شوند/ می گردند. در این روند جنبش های دموکراتیک و چپ به حاشیه رانده می شوند و آن جنبش هائی مورد تایید قرار می گیرند که سود خود را در همکاری با اهداف استراتژیک ــ بازیگران مختلف ــ می جویند. به این ترتیب تحولی درونی که ایران نیازمند آنست و مردم نیز در تلاش آن هستند، غیر ممکن می گردد. از این رو ما باید به ممنوع ساختن دخالت خارجی باز گردیم، کنترل واقعی و همگانی و موثر تسلیحات و معتبر برای همه رژیم ها، شفافیت رادیکال در سیاست خارجی و تلاش برای تحقق واقعی حقوق بشر. فقط از این طریق است که قیام های واقعی علیه رژیم های این جهان بار دیگر ممکن می گردد. از منظر جهانی این خواست ها بخشی از خواست های یک جنبش خلقی علیه رژیم های جهان و جنگهای پنهان آنهاست. |
راه توده 379 24 مهر ماه 1391