راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

فراموش نکنیم

نظرات بیان شده رهبر ج. اسلامی را

 
 

از جمله توصیه های ما به همه دنبال کنندگان اوضاع ایران، به حافظه خویش سپردن برخی اظهار نظرها، تحلیل ها، حوادث و اخبار کلیدی است که ممکن است بسیار کوتاه و در یک نوبت منتشر شوند، اما ماهیت آن ها عمیق تر از ظاهر چند خطی آنهاست. از جمله درباره موضع گیری ها و سخنان علی خامنه ای این توصیه ما را جدی تلقی کنید، چرا که بسیاری از آشفتگی ها، فجایع و نابسامانی های حاکم بر کشور ناشی از اندیشه ها مائوئیستی اوست، که سرانجام به سیاست نظامی حاکم کشیده شده است. توصیه او به سفرای جمهوری اسلامی در کشورهای اروپائی را، در گرماگرم رای دادگاه میکونوس در آلمان و رفتن سفرای اروپای از ایران را به یاد بیآورد که از آنها خواست برای نشان دادن ابهت جمهوری اسلامی نخندند و درکشورهای محل خدمت خود اخم کنند!

به یاد بیآورید که در دانشگاه تهران نماز جمعه خواند و از ریزش و رویش نیروهای انقلابی گفت. یعنی ریزش امثال نبوی ها و خوئینی ها و خاتمی ها و تاج زاده ها ... و رویش سردار نقدی ها و احمدی نژاد ها و غلامحسین الهام ها و ...

به یاد بیآوردید حضورش در دانشگاه تهران و درجمع دانشجویان دستچین شده ای که در مسجد این دانشگاه جمع کرده بودند را. در این حضور و در همین جمع که به اوائل دولت خاتمی باز می گردد، به بهانه "میرزا ملکم خان" همه روشنفکران ایران را مشتی غرب زده و آلوده به فرماسیونری اعلام کرد و متعاقب آن قتل روشنفکران در چارچوب برنامه قتل های زنجیره ای آغاز شد.

فراموش نکنید حمایت های بی دریغ او را از احمدی نژاد و برنامه های اقتصادی اش را که درچارچوب برنامه بانک جهانی بود و هست و امروز نتایج خصوصی سازی این برنامه روی دست ملت است. (نماز جمعه پس از کودتای 22 خرداد را به یاد آورید و اعلام همسوئی اش با نظرات اقتصادی احمدی نژاد را)

"خودی" و "غیرخودی" و "نیمه خودی" را او در جمهوری اسلامی باب کرد. و روزی که در میانه اعتصاب مجلس ششم در بیتش برای عده ای سخنرانی کرد و رسما گفت: این ولایت احزاب است و نه ولایت فقیه! در اندیشه اش پر کردن زندان ها از فعالان سیاسی – مذهبی و اعلام انحلال همه احزاب و راه انداختن حزب سراسری "مداحان اهل بیت" بود.

یادمان نرود که حتی پیش از روی کار آمدن احمدی نژاد، در دیدار مصباح یزدی با وی، نه گذاشت و نه برداشت و گفت: ایشان جانشین آقای مطهری است!

فراموش نکنید که او اصل مهم 44 قانون اساسی را با انواع ترفندها و توصیف های مردم فریب، با یک فرمان تغییر داد، بی آنکه به روی خود  بیآورد که کوچکترین تغییر در قانون اساسی باید به رفراندوم گذاشته شود. حاصل این فرمان، همان خصوصی سازی نابود کننده تولید داخلی، تمرکز نقدینگی، نابودی صنایع و واردات 64 میلیارد دلاری است که امروز تحریم ها، مملکتی چنین وابسته به واردات را به زانو در آورده است.

انواع وعده های دروغ او برای رسیدگی به فاجعه حمله به کوی دانشگاه، آمرین و عاملین قتل های زنجیره ای و یا جنایاتی که در کهریزک بوقوع پیوست را فراموش نکنیم و بویژه یادمان باشد که متهمین این جنایات به فرمانبران و فرماندهان کنونی تبدیل شده اند.

یادتان هست که در نیمه های دولت اول احمدی نژاد، زمانی که خاتمی و رئیس دولت ایتالیا "پرودی" در پایان اجلاس گفتگوی تمدن ها به دیدار او رفتند به آنها چه گفت؟ گفت: گفتگو خوب است! اما به ابزار و سیاست دیگری هم نیاز است! و اشاره اش به موشک و اتم و سیاست نظامی و جنگی بود!

زیاد دور نرویم. در روزهائی که حکومت قذافی در لیبی در آستانه سقوط بود رفت خراسان و وقایع لیبی را بهانه کرد تا از سیاست اتمی و نظامی خود دفاع کند و گفت: اگر قذافی تجهیزات اتمی اش را تحویل نداده بود، جرات نمی کردند به آنجا حمله کنند!

تفسیر او از بهار عربی را یادتان هست؟ مردم می گفتند این بهار بوی بهار سبز ایران را میدهد و او گفت خیر  مردم منطقه از جمهوری اسلامی ایشان الهام گرفته اند. و حالا نگاه کنید به حاصل کار. آن بهار را امریکا و اروپا داده اند بدست "اخوان المسلمین" و خود بزرگ بینی و توجیه اشتباهات، موجب شد تا نداند باد از کدام سمت در خاورمیانه می وزد.

همین اشتباه را درباره سوریه کرد. دولت سوریه با اندک مانور و گشایش فضای سیاسی و برگزاری یک انتخابات فوری می توانست در همان ابتدای کار در چاهی نرود که اکنون در آنست و آنچه بازدارنده آن تعقل و راه حل شد، توصیه های خامنه ای بود. این توصیه که دندان جنبش اعتراضی را در دهان معترضان خرد کنید! نتوانست درک کند، که سوریه، ایران نیست که جز بخشی از افغانستان و تاجیکستان همزبانی ندارد. سوریه در قلب کشورهای عربی است و سیل مداخله جویان مسلح را با زبان عربی و پول نفت می توانند از مرزهای لبنان و ترکیه عبور داده و آن کنند که کردند!

این مقام فرزانه و با بصیرت که مملکت را تحویل سازمان سراسری حجتیه داده خودبزرگ بین تر و جاه طلب تر از آنست که اعتراف به اشتباه کند و تعقل جمعی را جانشین تفکرات فردی خویش. هنوز بر این تصور است که می توان با مانورهای سیاسی از مهلکه عبور کرد. در خراسان از پایداری و پیروزی سخن می گوید و در تهران یک تیم تماس مخفی با کاخ سفید را به نیویورک و واشنگتن می فرستد. از مردمسالاری در جمهوری اسلامی می گوید اما حاضر نیست لیست آزادی زندانیان سیاسی را امضاء کند.

نزدیک بود فراموش کنیم یکی از ادعاهای 7 سال پیش او را که به یاد آوردن کنونی آن به مضحکه می ماند.

یادتان هست که گفت: ما هیچوقت حکومت یکپارچه و یکدست نداشتیم و حالا با دولت جدید (دولت احمدی نژاد) حاکمیت یکدست شد و اختلافات درون دولت که مانع فعالیت ها بود خاتمه پیدا کرد!

میخواهیم این مرور را خاتمه بدهیم، اما حیف است همه با هم به یاد نیآوریم این ادعای مکرر ایشان را که دولت احمدی نژاد را دولت احیاء کننده شعارهای انقلاب اعلام کرده بود و سفرهای استانی او را سفرهای انقلابی. و حالا چنان تق آن سفرها در آمده که خود به همراه یکی دو وزیر شاخ شکسته دولت و معاون پرونده (مالی) دار رئیس جمهوری که برای حفظ آن در کاخ ریاست جمهوری تن به یک کودتای خونین داد به شهرستانهای خراسان شمالی می رود و طرح تصویب می کند و مصوبه ابلاغ!

 

 

 

 

                        راه توده  381     8 آبان ماه 1391

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت