نماینده رهبر در سپاه |
علی سعیدی نماینده رهبر در سپاه در سخنانی با اشاره به ناتوانی حکومت در محاکمه کروبی و موسوی گفت: "برخی میگویند که چرا موسوی و کروبی را محاکمه نمیکنند، دلیل این است که آنها حریم و یک عده هوادار دارند که من نمیتوانم اسم هواداران آنها را ببرم.غیر از موسوی و کروبی عناصر و بنیانگذاران اصلی و عوامل پشت پرده فتنه را یا نمیتوان شناخت و یا به راحتی نمیتوان معرفی کرد، چون حریم دارند و این فتنه را عجیب و سخت میکنند." بدنبال این سخنان حمید رضا مقدم فر رئیس سابق خبرگزاری فارس و معاون فرهنگی سپاه نیز درگفتگویی با خبرگزاری دانشجو برخورد با میرحسین موسوی و کروبی را "به مراتب سخت تر" از "برخورد با شخصی مانند کیانوری و حزب توده" دانست. این سخنان در واقع شامل چند بخش است. یک بخش آن اعتراف به شکنجه و بلای هولناکی است که بر سر رهبران حزب توده ایران آوردند. بخش دوم آن اقرار به ناتوانی حکومت در تکرار این فاجعه بر سر موسوی و کروبی است. و بخش سوم آن در واقع نوعی تهدید موسوی و کروبی به تکرار سرنوشت نورالدین کیانوری و رهبران حزب توده ایران است. در واقع اگر مشکلی که حجت الاسلام سعیدی به آن اشاره میکند نبود، یعنی دوستان و هواداران جنبش سبز در میان مردم و در حاشیه حکومت تا این اندازه قدرتمند و پرشمار نبود، تا همین الان نه تنها موسوی و کروبی بلکه همه زندانیان سیاسی پس از کودتای 22 خرداد به همان فاجعه و بلایی گرفتار شده بودند که بر سر رهبران حزب توده ایران آمد و زنده یاد کیانوری در نامه تاریخی خود به آیت الله خامنه ای به گوشه ای از ان اشاره کرده است. کیانوری در نامه خود مینویسد : "شکنجه عبارت بود از شلاق با لوله لاستیکی تا حد آش و لاش کردن کف پا. در مورد شخص من در همان اولین روز شکنجه آنقدر شلاق زدند که نه تنها پوست کف دو پا، بلکه بخش قابل توجهی از عضلات از بین رفت و معالجه آن تا دوباره پوست بیآورد، درست ۳ ماه طول کشید و در این مدت هر روز پانسمان آن نو میشد و تنها پس از ۳ ماه من توانستم از هفتهای یکبار حمام رفتن بهرهگیری کنم. نوع دوم شکنجه که به مراتب از شلاق وحشتناک تر است، دستبند قپانی است.[...] ۱۸ شب پشت سر هم مرا ساعت ۸ بعدازظهر به اطاقی واقع در اشکوب دوم میبردند و دستبند قپانی میزدند و این جریان تا ساعت ۵ – ۶ صبح یعنی ۹ تا ۱۰ ساعت طول میکشید. تنها هر ساعت مامور مربوطه میآمد و دستها را عوض میکرد. چون ممکن است شما ندانید که دستبند قپانی چگونه است، آنرا توضیح میدهم.این شکنجه عبارت از اینست که یک دست از بالای شانه و دست دیگر را از پشت به هم نزدیک میکنند و بین مچ دو دست یک دستبند فلزی زده و با کلید آنرا تنگ میکنند. درد این شکنجه وحشتناک است. طی ۱۸ شب که من زیر این شکنجه قرار داشتم و دو بار هم در تعویض ساعت به ساعت آن "غفلت" شد و از ساعت ۱۲ نیمه شب تا ۵ صبح به همان حال باقی ماندم. علت اینکه چرا اینقدر طول کشید این بود که من به آنچه میخواستند به "زور" اعتراف کنم، تسلیم نشدم. من ۱۸ کیلوگرم از وزن خود را از دست دادم و تنها پوست و استخوان از من باقی ماند، تا آن حد که بدون کمک یک نفر حتی یک پله هم نمیتوانستم بالا بروم و برای رفتن به دستشویی هم محتاج به کمک نگهبان بودم.پیامد این شکنجه وحشتناک که هنوز هم باقیست، این است که دست چپ من نیمه فلج است و انگشت کوچک هر دو دستم که در آغاز کاملا بیحس شده بود، هنوز نیمه بیحس هستند. یادآوری میکنم که من در آن زمان ۶۸ ساله بودم."
این شکنجهها در مورد مریم فیروز، همسر ۷۰ ساله کیانوری نیز اعمال شده است: "همسرم مریم را آنقدر شلاق زدند که هنوز پس از ۷ سال، شب هنگام خوابیدن کف پاهایش درد میکند. البته این تنها شکنجه "قانونی" بود که به انواع توهین و با رکیکترین ناسزاگوییها تکمیل میشد (فاحشه، رئیس فاحشهها و...) آنقدر سیلی و توسری به او زدهاند که گوش چپ او شنوائیش را از دست داده است. یادآور میشوم که او در آن زمان پیرزنی ۷۰ ساله بود." کیانوری در ادامه مینویسد که شکنجههایی به مراتب سنگینتر و وحشیانهتر در مورد سایر اعضای حزب توده ایران اجرا شد که او را به دلیل کهولت سن از آن معاف کردند؛ البته شکنجه روحی از شکنجه جسمی دردناکتر بود.
حال، معاون فرهنگی سپاه و در واقع کل حکومت ناراحت است از آنکه چرا نتوانسته اند سرنوشت کیانوری و مریم فیروز را برای میرحسین موسوی و زهرا رهنورد تکرار کنند و امیدوارند که در آینده امکان این کار را بدست آورند. |
راه توده 376 3 مهر ماه 1391