راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

خطاب به نویسندگان نامه مردم
سنگ پرتاب نکنید
در خانه ای
شیشه ای نشسته اید!

 

نشریه "نامه مردم" پیامی بمناسبت 71 مین سالگرد حزب توده ایران منتشر کرد که متاسفانه هدف آن بیش از انکه یادآوری هفتاد سال پیکار توده ای ها و کوشش برای انسجام صفوف آنان و غلبه بر تفرقه و رسیدن به وحدت حزب باشد، سراپا تهمت زنی و دفاع از یک خط مشی بود که نادرستی آن مدتهاست اشکار شده است. خط مشی ای که چون امکان دفاع منطقی از آن در برابر توده ای ها وجود ندارد باید با اتهام زنی و از میدان بدر کردن مخالفان این مشی پیش برود.

هدف از انتشار این بیانیه در چند جمله پایانی آن به روشنی بیان شده است:

"توطئه نابودی فیزیکی و معنوی حزب توده ایران که با یورش دستگاه های امنیتی رژیم ولایت فقیه و یاری دستگاه های امنیتی امپریالیسم و عوامل آن در منطقه، در بهمن ماه 1361 آغاز شد و به دستگیری هزاران توده ای و جان باختن صدها تن از برجسته‌ترین رهبران و کادرهای حزب ما، در جریان فاجعه ملی کشتار زندانیان سیاسی منجر شد، هنوز با تمام توان ادامه دارد. تلاش برای ایجاد بدبینی و تفرقه در صفوف حزب، بی اعتبار کردن ارگان‌های رهبری، هجوم سنگین تبلیغاتی و یاری (یعنی دستگاه های امنیتی جمهوری اسلامی) به انتشار نشریه های ضد توده ای، همچون ”راه توده“ و تلاش برای رهبر تراشی (بخوانید رفیق عموئی) با بهره جویی از قربانیان شکنجه و در عین حال زمینه سازی برای ”حزب سازی“ در ایران، از جمله برنامه‌هایی است که باید با دقت و هوشیاری با آنها مقابله کرد. از انتشار نامه ”ا.ک“ (آخرین مقاله تحلیلی زنده یاد کیانوری که با عنوان "سخنی با همه توده ایها در راه توده منتشر شد و ما به همه توده ای ها و حتی غیر توده ای های صادق و طرفدار آرمان های انقلاب توصیه می کنیم آن را بخوانند) که امروز روشن است از سوی دستگاه های امنیتی رژیم تنظیم و با هدف ”انفجار حزب از درون“ بوسیله عامل های آگاه و نا آگاه (یعنی نویسندگان و منتشر کنندگان راه توده که پیش از آن آگاه و غیر عامل بوده اند!) این توطئه در خارج از کشور انتشار یافت و همچنین انتشار کتاب‌ها و جزوه های تنظیم شده بر اساس بازجویی‌های قربانیان شکنجه، و انواع ”خاطرات نویسی ها“ (اشاره به خاطرات منتشر شده زنده یاد کیانوری و رفیق عموئی) تا به امروز حزب توده ایران توانسته است با اتکا به هوشیاری و پایداری رفقای توده ای حمله های مهلک و جدی دستگاه های امنیتی رژیم را پشت سر بگذارد. (گردانندگان کنونی نامه مردم همه این توطئه ها را یکجا نقش برآب کرده و صفوف به هم فشرده و گسترده حزب را ساخته اند! که لابد آنچه بنام نامه مردم منتشر می شود حاصل این صفوف گسترده و فعالیت مستمر در داخل کشور و وحدت توده ایهاست!) در حالی که حزب خود را برای برگزاری ششمین کنگره و اتخاذ تصمیم‌های مهم سیاسی-تشکیلاتی آماده می‌کند باید انتظار داشت که این حمله ها با هدف مختل کردن فعالیت‌های حزب ما تشدید گردد." (ما به همگان توصیه می کنیم سری به فیسبوک تدارک این کنگره بزنند تا هم با سطح نازل بحث ها و هم با جر و بحث های نازل و پوچ و بی ارتباط با اوضاع ایران و هم با نوع اتهام زنی به یکدیگر آشنا شوند.)

این جملات بطور خلاصه یعنی اینکه نامه مردم در تدارک تشکیل ششمین کنگره "حزب" است و از هم اکنون هشدار می دهد که هرکس در کنگره نظری خلاف نظر رسمی و از اعتبار افتاده ابراز کند، یا درباره عدم بهره گیری از ظرفیت های توده ای های داخل کشور سئوال کند یا درباره اسناد و مدارک اتهام زنی به راه توده پرس و جو کند در حال اجرای "توطئه های رژیم ولایت فقیه" است. 

مسئله و مشکل اصلی نویسندگان بیانیه نیز همانگونه که بارها و بارها تکرار کرده اند "رهبر تراشی" است. یعنی زیر سوال بردن رهبری و خط مشی کنونی آقایان هدایت کننده نامه مردم. در حالیکه مبارزه برای رهبری جزیی از مبارزه درون حزبی است که به گفته لنین مبارزه ای است که به حزب نیرو می دهد، بشرطی که در چارچوب های درست انجام شود و کار مانند نامه مردم به تهمت زنی و افترا نکشد.

بنابراین تلاش برای دفاع از برنامه و ایده ها و خط مشی خود، نه تنها یک حق طبیعی بلکه یک وظیفه است و اسم این کار رهبر تراشی نیست. آن هم زمانی که منظور از رهبر تراشی شخصیت هایی نظیر نورالدین کیانوری، مریم فیروز یا محمد علی عمویی است که سی سال پیش و زمانی که اکثر نویسندگان این بیانیه احتمالا عضو کانون دانش آموزی حزب بودند و بعد از دو سه سال پس از انقلاب هم از ایران خارج شدند آنان رهبران حزب بودند. اینگونه تهمت ها برای انکه کسی درباره خط مشی نامه مردم سوال نکند و از تحریم انتخابات دوم خرداد توسط آقایان با این ادعا که شرکت در انتخابات مهرتایید بر رژیم ولایت فقیه است تا ادعای آنکه اصلاحات ناممکن است و بعد اعلام اینکه موسوی و احمدی نژاد با هم فرقی ندارند و بعد شرکت در انتخاباتی که قبلا مهر تایید بر رژیم بود، تا ادعای پشبیبانی از جنبش سبز. یعنی جنبشی که شعارش اجرای قانون اساسی است، در شرایطی که نامه مردم قانون اساسی را سد عمده هرگونه تحول می داند و ده ها و دهها پرسش دیگر در جلسه ای که بنام کنگره می خواهند برگزار شود نباید طرح گردد و هرکس آنان را طرح کند در حال رهبر تراشی و لابد همکاری با رژیم است.

(در آرشیو نامه مردم اعلامیه های تحریم انتخابات دوم خرداد و مقاله بلند بالای یکسان دانستن احمدی نژاد و موسوی در آغاز اعلام حضور موسوی در انتخابات و کنار رفتن محمد خاتمی یافت نمی شود، اما این مقالات و بیانیه ها در آرشیو راه توده موجود است و اگر شورای سردبیری موافقت کند، این مقالات و بیانیه ها را یکی بعد از دیگری منتشر خواهیم کرد!)

از مقاله ای که این اواخر آقای محمد دستباز (امیدوار) بنام تائید هیات سیاسی در نشریه آرش منتشر کرد بنظر می رسد که نامه مردم در حال گذار به یک مرحله جدید و یک خط کشی در داخل حزب است. یعنی تقسیم حزب به پیش و پس از انقلاب 57 و رویارو قرار دادن دو خط مشی نورالدین کیانوری و اکثریت رهبری حزب که در پلنوم شانزدهم و هفدهم حزب تدوین شد در برابر خط مشی مورد نظر حمید صفری. شرایط ایران بسرعت به سمتی می رود که در میانه دیگر نمی توان ادامه داد. دو جبهه در حال شکلگیری است. یک جبهه از همه نیروهای سیاسی و مذهبی که در انقلاب 57 شرکت داشته و از اهداف ان انقلاب همچنان دفاع می کنند و جبهه دوم از همه کسانی که به این یا آن شکل در برابر این انقلاب ایستادند. از شاهپور بختیار تا راه کارگر و حزب کمونیست کارگری. در حالیکه راه توده و شخصیت های توده ای داخل کشور به جبهه اول تعلق دارند، نامه مردم می خواهد سرنوشت حزب را به جبهه دوم پیوند بزند و به همین دلیل خط مشی حمید صفری را وسیله چنین پیوندی قرار داده است.

در جبهه اول ملیون و مذهبیون مترقی، ملی مذهبی ها، راه توده و توده ای های داخل کشور، بخشی از جناح های نزدیک به حکومت، موسوم به خط امام که امروز موسوی و کروبی و خاتمی در راس انها قرار دارند جای گرفته اند. جبهه دوم متشکل است از همه چپ های افراطی و چپ نماها که لطمه سنگینی به انقلاب 57 زدند، از راه کارگر و اقلیت گرفته تا بازماندگان پیکار و مجاهدین خلق و حزب کمونیست کارگری و بختیاری ها و  در کنار یک سلسله عناصر مشکوک موسوم به سکولار.

بنظر ما نگرانی نویسندگان بیانیه آن است که در جلسه ای که بنام کنگره تشکیل خواهد شد، این جلسه به محلی برای به چالش کشیدن این سیاست تبدیل شود و بیانیه هفتاد ویکمین سال حزب از هم اکنون چوب اتهام زنی را بلند کرده تا منتقدین حساب کار خود را بکنند.

نه از راه توده برای شرکت در این جلسه دعوتی شده، نه ما قصد شرکت در آن را داریم و نه اصولا معتقدیم که سرنوشت حزب در چنین جلساتی تعیین می شود. به همین دلیل باید معتقد بود که دلیل نگرانی نویسندگان بیانیه قرار گرفتن آنان بر سر دوراهی و بوجود آمدن یک موج درونی انتقاد است که بدین وسیله قرار است خفه شود. بویژه که خبر گرایش سنگین توده ایهای داخل کشور به سمت نظرات راه توده و بویژه مشی توده ای آن، علیرغم بی خبری آقایان از اوضاع داخل کشور، کم کم به گوششان رسیده است!

 

 

 

                        راه توده  377  دهم مهر ماه 1391

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت