تمدن برتر |
در دورانهای اخیر مفهوم "تمدن" و مقایسه و تقابل و "برخورد تمدن ها" به یکی از مسایل عمده مبارزه ایدئولوژیک تبدیل شده است. سایت اینترنتی "کمونیسم سده 21" در این زمینه گفتگویی کوتاه با "موریس گودلیه" انسان شناس برجسته فرانسوی انجام داده است. بنظر گودلیه مفهوم تمدن سلاحی سیاسی است که از دیرباز با هدف تحکیم برتری یک گروه بر دیگران ساخته و پرداخته شده است. این گفتگو را در ادامه میخوانید:
- مفهوم "تمدن" (سیویلیزاسیون) از چه زمانی بوجود آمده است؟ - میتوان گفت که این اصطلاح از دوران روشنگری به یک مفهوم کلیدی تبدیل شد. از نظر کوندورسه این به معنای گذار از وضعیت بربریت به وضعیت شهروندی، به انسانیتی در حال پیشرفت بود. رمانتیسم آلمانی - البته همانند انسان شناسان - مفهوم "فرهنگ" را به تمدن ترجیح میداد چرا در فرهنگ ایده و فکر "هنجار" برخلاف تمدن وجود ندارد. پس از آن فرهنگ و تمدن در اغتشاش فکری کامل با همدیگر یکسان و شبیه گرفته شدند. مثلا از "تمدن استپها" سخن گفته میشود که اصلا هیچ معنایی ندارد.
- شما چه معنایی بدان میدهید؟ - بنظر من اگر مذهب، عادات یا نظام سیاسی را کنار بگذاریم مفهوم تمدن، به لحاظ ماهیت، با دیگر مجموعه ها مقایسه می شود و نشاندهنده برتری تمدن نسبت به انهاست. در واقع تمدن مجموعهای است از هر نوع که باشد که از نظر تاریخی بدلیل علوم، هنرها، اقتصاد آن دارای درخششی است. این همان نظریه لوییس مرگان پدر انسانشناسی در کتاب "جامعه کهن" (1877) است که سه مرحله را در تحول همه جوامع انسانی از یکدیگر تمیز میدهد: نخست مرحله وحشیگری، سپس بربریت و بالاخره تمدن که ویژگی آن اختراع خط، کشاورزی سازمان یافته، افزایش ابزارهای حیات، پاک کردن جنگ ها، فزونی جمعیت، پیشرفت صنعت و هنرهاست.
- امروز مسئله درست بر سر آن نیست که دوباره به عهد بربریت باز نگردیم؟ - بله. اگر اردوگاههای مرگ و کار اجباری را در نظر بگیریم همینطور است. ولی باید بدانیم که حتی در بزرگترین تمدنهای کهن اقداماتی انجام میگرفت که ما آن را "بربریت" میدانیم. مثلا کاوشهای باستانشناسی در سرزمین "گل" یا فرانسه امروزین نشان داده که نیاکان ما سر اجساد دشمنان خود را میبریدند و آن را بالای چوب آویزان میکردند و بر روی تپهها به نمایش میگذاشتند تا دشمنان احتمالی را بترسانند. رومیها و یونانیها هم مشابه همین کارها را کرده اند. و آیا افلاطون طرفدار بردگی نبود؟ بنابراین همه چیز مسئله دوران و شرایط است.
- بنابراین ادعای اینکه این تمدن بر دیگری برتری دارد هیچ مفهومی ندارد؟ - مطلقا هیچ معنایی ندارد چرا که اصلا در مفهوم تمدن نوعی برتری وجود دارد! این مفهوم براساس ماهیت خود مستلزم نوعی تبعیض، نوعی تقابل است در برابر وحشی و بربر. بنابراین جای تعجب نیست که سیاستمداران آن را مورد بهره برداری قرار داده اند. درسیاست هم همیشه تقابل است. میان احزاب، گروههای اجتماعی، ملت ها ... از همان دوران باستان توسل به ادعای برتری یک تمدن بر دیگری وسیلهای سیاسی برای تحکیم قدرت حاکم بوده است. توسدید میگوید "یونانیها زمانی همان بودند که بربرها اکنون هستند." در سده هیجدهم امریکایی ها"متمدن" محسوب میشدند البته از نظر خود امریکایی ها و اروپاییها را هم تا حدودی متمدن میدانستند ولی کمتر چون در آنجا هنوز بقایای فئودالیسم وجود داشت! تمدن همیشه با تمدنی دیگر مقایسه میشود. تا سده نوزدهم چینیها ملتها را به دو گروه تقسیم میکردند : ملتهای تحت سلطه و ملتهایی که هنوز تحت سلطه در نیامده اند. میدانید آنها چه نامی داشتند؟ "بربرهای خام و بربرهای پخته" ....
|
راه توده 369 19 تیر ماه 1391