هفته گذشته آیتالله خامنهای با کارگزاران نظام دیدار کرد.
ایشان در سخنان خود با سیاستهای کنترلی جمعیت در ایران مخالفت
کرد و مدعی شد که براساس "بررسی علمی و دقیق" تا چند سال دیگر
نسل جوان ما کم خواهد شد و در این سیاست تحدید نسل حتما باید
تجدید نظر بشود. بعد هم این را به گردن آقای خمینی انداخت که
"رقم صد و پنجاه و دویست میلیون را اول امام گفتند".
در این سخنان چند نکته نهفته است.
اول اینکه در دوران پس از انقلاب، در واقع نیز یک سیاست کنترل
جمعیت بسیار موفق اجرا شد که حاصل ترکیب چندین عامل بود. ورود
تودههای وسیع مردم به عرصه زندگی اجتماعی، گسترش شبکه آب و
برق در شهرهای کوچک و روستاها، فراگیر شدن برخورداری از
تلویزیون، گسترش شبکه بهداشت در روستاها و توزیع وسیع وسایل
پیشگیری از بارداری، همراه با کاهش میزان بیسوادان و گسترش سطح
سواد و آموزش عمومی، که همه اینها که در واقع تاثیرات انقلاب
بود، ایران را براساس آمارهای جهانی به موفق ترین نمونه
سیاستهای کنترل جمعیت در جهان تبدیل کرد.
اما در سالهای دوران احمدی نژاد دو حادثه روی داده است، اول
اینکه ایران در همه زمینههای فوق سیر قهقرایی داشته و
بنابراین حفظ سیاستهای کنترل جمعیت عملا ناممکن شده است. ضمن
اینکه این سیاستها مستلزم هزینه است و دولت امکان و بودجه
کافی برای تداوم کنترل جمعیت ندارد. به همین دلیل است که اولین
اقدام دولت پس از سخنان علی خامنهای حذف اعتبار مربوط به
برنامههای کنترل جمعیت بود.
اما همه اینها جنبه اقتصادی و اجتماعی مسئله است. ماجرای پایان
دادن به کنترل جمعیت یک جنبه دیگر سیاسی، خطرناک و نگرانی آور
نیز دارد که با گرایشهای حکومت و شخص علی خامنهای مربوط است.
به یاد داشته باشیم که زنده یاد نورالدین کیانوری 33 سال پیش و
پس از نخستین دیدار خود با علی خامنهای او را "یک مائویست
اسلامی خطرناک" توصیف کرد. دو هفته پیش نیز راه توده با اشاره
به سخنان مائوتسه تنگ در مورد جنگ هسته این سخنان را مشابه
نظرات جنون آمیز علی خامنهای و احمدی نژاد دانست. راه توده
نوشت:
"مائو در سال 1955 اعلام کرد که اگر ایالات متحده جنگ جهانی
سوم را آغاز کند نتیجه آن "برای کمونیستها و خلقهای انقلابی
جهان سودمند خواهد بود" و در 1958 مدعی شد "میتوان تصور کرد
که نیم یا یک سوم بشریت جان سالم بدر خواهند برد. پس از چند
برنامه پنج ساله، میتوان این جمعیت را بازسازی کرد. زیرا
سرمایهداری به کلی نابود شده است و ما به صلحی پایدار دست
یافته ایم." حالا نگاه کنید به نظرات مقلدانه احمدی نژاد و
خامنهای و شماری از فرماندهان سپاه، که کپی برداری از همین
اندیشه جنون آمیز مائوست." (راه توده 370)
اگر این مجموعه را کنار هم بگذاریم، در پشت سخنان علی خامنه ای
در دفاع از جمعیت 200 میلیونی، آن هم در وسط بحث بحران اتمی،
این فکر خطرناک به چشم میخورد که حکومت ایران میخواهد آماده
کشته شدن چندین میلیون تن از حمعیت ایران شود و ادامه حکومت
خود را برای شرایط بعد از آن تدارک میبیند. اینکه توهم ادامه
حکومت پس از یک هولوکاست اتمی تا چه اندازه پایه دارد یک بحث
است، پیامدهای این توهم برای مردم و جامعه ما بحثی دیگر.
تبلیغات مداوم درباره نزدیکی ظهور امام زمان یا بحثهای هر
روزه مربوط به زمین لرزه در تهران و کشته شدن چند میلیون تن در
آن، همه نشان از نوعی تلاش برای آمادگی افکار عمومی برای یک
کشتار میلیونی دارد.
در شرایطی که بحران اقتصادی و بیکاری و ناتوانی در تامین خوراک
همین جمعیت هفتاد و چند میلیونی از روز آشکارتر شده است، تاکید
بر افزایش جمعیت نشان از گرایشی خطرناک دارد که نمی توان آن را
نادیده گرفت. مقاومت علی خامنه ای برای حفظ قدرت ولو به قیمت
کشتار چند میلیون، که نام آن را عدم عقب نشینی گذاشته، ریشه در
این افکار مائوییستی و مخرب نیز دارد. |