لوله های نفت |
بسته بودن فضای سیاسی در جمهوری اسلامی، جلوگیری از فعالیت احزاب و مطبوعات، جنایاتی که حکومت مرتکب شده، دروغگوئی و چند روئی حاکمان و تبلیغات یکسویه و انحرافی صدا و سیمای جمهوری اسلامی و سلسله عوامل دیگری باعث شده تا مردم ایران که اگر حکومت بگوید ماست سفید است دیگر به این گفته آشکار هم باور ندارند، نسبت به رویدادهای سوریه و عمق فاجعه درحال ادامه توجه نکنند. از نظر مردم ایران که نوعی واکنش منفی نسبت به سرنوشت کشورهای عربی پیدا کرده اند و نقش مخرب اسرائیل را در منطقه به فراموشی سپرده اند و حتی در بخش وسیعی از مردم بازگشت حکومت شاه و بازگشت مستقیم امریکا به ایران یک تحول تصور می شود، سقوط حکومت بشار اسد یک گام بلند در راه رهائی از حاکمیت جمهوری اسلامی است. همین تصور خام، موجب حمایت کور از جنگجویانی که سوریه به جنگ داخلی کشانده اند و نفرت کور از حکومت سوریه شده است. آنچنان که حاضر نیستند سخنان و استدلال های حکومت سوریه را هم بشنوند و حداقل دو جانبه قضاوت کنند. تمام تریبون های مهم جهانی دراختیار غرب است و درداخل کشور دراختیار حکومتی که مردم آن را قبول ندارند و نامشروع می دانند. در این شرایط بسیار دشوار، گفتن حقیقت، حتی اگر به گوش اقشاری از جامعه ایران نیز برسد، یا با بی تفاوتی روبرو می شود و یا حتی با واکنش منفی. اما، این نباید باعث شود که ما نگوئیم آنچه را باید بگوئیم. چنان که در همین شماره راه توده گفته ایم و در شماره های گذشته نیز همین کار را کرده ایم. با این مقدمه ترجمه مقاله "آرتم لیونف" را می خوانید:
«بی ثباتی و از هم پاشیدگی حکومت سوریه این امکان را به اسراییل خواهد داد تا به نقشه دست یابی به سرزمین لبنان نزدیک تر شود .آرزوی دیرین اسرائیل پایان دادن به فعالیت حزب الله و متحدان آن در لبنان است. اسرائیل از گذشته تا به حال همواره در ایجاد جنگ های خانگی و نابسامان کردن اوضاع جامعه لبنان نقش اساسی داشته است . حکومت اسرائیل در دهه 80 بخشی از جنوب این کشور را در اختیار خود داشت و مانع از آن می شد که احزاب و گروه های لبنانی برای اداره امور کشور خود به تفاهم برسند. در سال 2000 میلادی سازمان ملل متحد برای میانجیگری بین لبنان و اسراییل ، نیروهای نظامی خود را در مرزهای این دو کشور مستقر ساخت . با وجود حضور این نیرو، دولت های مختلف در لبنان کرارا نقض حاکمیت این کشور را توسط ارتش اسراییل به سازمان ملل گزارش کرده اند . در دهه سال 1940 میلادی خط لوله نفتی عظیمی در مسیر عراق، سوریه و لبنان کشیده شد تا بخشی از نفت تولیدی عراق را برای صدور به اروپا از طریق خاک سوریه و لبنان به بنادر این دو کشور به دریای مدیترانه برسانند. این شریان نفتی کوتاه ترین مسیر برای رساندن طلای سیاه عراق به بازار اروپا است. تولید نفت عراق یکی از کم هزینه ترین تولیدات نفتی در جهان می باشد. ضمن این که طرح و استفاده ازاین خط لوله برای پایین نگهداشتن قیمت نفت در جهان نقشی جدی داشته است. از دهه 1960 با به دست گرفتن قدرت حکومتی در سوریه توسط حافظ اسد، کنترل بر خط لوله نفتی در این منطقه و دریافت حق ترانزیت منصفانه از کشورهای دریافت کننده نفت، غرب را به رویارویی با سوریه کشاند . کشور های غربی از آن زمان تا به حال – حکومت حافط و بشار اسد - برای خوش جلوه دادن سوز و گداز خویش، مساله " نقض حقوق بشر " را در مورد سوریه پرچم کرده اند. در حالی که اگر "حکومت دلخواه آن ها " و حاکمان گوش به فرمان در این کشور سر کار بود بحث حقوق بشری هم بخودی خود مطرح نبود. (حکومت عربستان سعودی طرف دار غرب نمونه بارز ادعای حقوق بشری مدعیان این شعار است. کشوری که از بدو تاسیس تا به امروز نیمی از جمعیت آن – زنان - از داشتن حق رای و حتی رانندگی اتومبیل محروم هستند. م ) حضور قدرتمند ارتش و حکومت سوریه، همیشه عاملی بوده در باز داشتن اسرائیل برای بلعیدن لبنان و کنترل لوله های نفتی مسیر یاد شده. برای مقابله با حکومت سوریه و از اعتبار انداختن این مسیر انتقال نفت، آمریکایی ها و اروپاییان خط لوله دیگری را با همکاری ترکیه از طریق خاک این کشور تدارک دیدند. ترکیه برای دست داشتن در این خوان یغما علیرغم طولانی بودن و نا امن بودن این مسیر تمامی مساعی خود را به کار برد تا بتواند بخشی از نفت عراق را از بندر "جیحان" به کشور های اروپایی برساند. (این خط لوله از کردستان ترکیه می گذرد و همیشه در معرض تخریب توسط مبارزین کرد این کشور قرار دارد) آمریکا و کشورهای غربی همواره برای تسلط صاحبان شرکت های بزرگ نفتی بر این مایع حیاتی از هیچ کوششی باز نایستاده اند. آن ها خود را موظف می دانستند و می دانند تا اگر کشور و یا حکومتی خواهان به دست گرفتن منابع انرژی خود باشد به هر طریقی اراده آن ها را در هم شکنند، چه از طریق کودتا و یا ایجاد جنگ های خانگی و حتی دخالت نظامی . اوایل قرن بیستم حکومت آمریکا برای تسلط بر دو اقیانوس و کنترل آمد و شد نفت، پاناما را که یکی از استان های کلمبیا بود جدا کرد ... اخیرا هم با مساعی آمریکایی ها و اروپایی ها کشور سودان را به دو بخش تقسیم و با زدن مهر و نشان خود جنوب نفت خیز آن را تبدیل به یک کشور مستقل نمودند. ادعای سنتی آن ها هم "نقض حقوق بشر" توسط حکومت سودان بود. حوادث و اتفاقات سوریه و لبنان را نباید جدا از باج خواهی و تسلط کشور های غربی بر منابع سرشار نفتی این منطقه ارزیابی کرد. آتش افروزی و بر پا کردن جنگ در خاور میانه و شمال آفریقا جملگی یک منشا دارد . جدال حکومت اسراییل با همسایگان خود از بدو تاسیس تا به حال با همکاری آمریکا و کشورهای غربی برای به غارت بردن نفت و گاز این منطقه از جهان بوده است.» |
راه توده 372 9 مرداد ماه 1391