هوشیاری و عقلانیت مردم |
بیش از یک سال از آغاز تحولات و "انقلاب"های منطقه میگذرد. جنبشهایی که از تونس آغاز شد و به مصر و یمن و بحرین و لیبی و سوریه کشید. پس از "انقلاب یاسمن" در تونس که به خلع بن علی از قدرت منجر شد مردم مصر نیز موفق شدند در یک روند نسبتا مسالمت آمیز حسنی مبارک را از قدرت برکنار سازند. در آن زمان گفته میشد که این قیامها بشارت نمونهای از انقلاب مسالمت آمیز، بدون ایدئولوژی و بدون رهبری را همچون یک الگوی نوین به بشریت ارائه میدهد. برخیها حتی قیامها و انقلابهای مردم منطقه را، همچون یک الگوی نوین، دربرابر انقلاب 57 ایران قرار میدادند که توانسته از خشونت و خونریزی اجتناب کند. اکنون پس از گذشت یک سال بنظر میرسد درس قیامهای مردم منطقه دگرگون شده است. مصر یک سال بی ثباتی و خشونت را پشت سر گذاشت. دیوان عالی مصر که بازمانده دوران مبارک است انتخابات مجلس را باطل اعلام کرد. انتخابات ریاست جمهوری زیر سایه نظامیان و رقابت با اخوان المسلمین قرار گرفت. از زمان سقوط مبارک صدها تن در تظاهرات و درگیریهای مختلف با پلیس کشته شده اند و متاسفانه بنظر نمی رسد که این پایان ماجرا باشد. اوضاع در دیگر کشورها بدتر از مصر شد. کار در یمن به درگیریهای خشونت آمیز کشیده شد. دخالت عربستان در بحرین به سرکوب قیام مردم و کشتار صدها تن انجامید. سقوط قذافی در لیبی با دخالت نیروهای خارجی و با تلفاتی به مراتب وحشتناک تر انجام شد. پیامد این دخالت بصورت استقرار یک سلسله گروههای مسلح افراطی و سلفی در مرزهای لیبی و همسایگان آن از جمله مالی درامده که اکنون مشغول ویرانی بناهای تاریخی غیرمسلمانان مالی هستند. در سوریه جای انقلاب مردمی و تظاهرات مسالمت آمیز را درگیریهای مسلحانه گروههای خارجی و استفاده از نارنجک و مسلسل و توپ و تانک و کشتار گرفته است.
این جنبشها که با
تظاهرات مسالمت آمیز مردم آغاز شد با مقاومت حکومتها و دخالت
خارجی بتدریج به حذف مردم از روند جنبش انجامید و بجای انکه
جنبشهای مردم به یک انقلاب فرا بروید به صورت جنگ میان حکومت
و گروههای مسلحی درآمد که از خارج پشتیبانی میشدند. انقلاب آن چیزی نیست که میخواهند به ما معرفی کنند. جنگ و گریز این دستجات مسلح که با مسلسل و بازوکا در خیابانها به زد و خورد مشغولند انقلاب نیست. انقلاب اعتصاب کارگران نفت است، تظاهرات میلیونی عاشورا و تاسوعا 57 یا 25 خرداد 88 است، انقلاب رای 20 میلیونی در دوم خرداد است. درس حرکتهای منطقه جز این نیست که تحولی انقلابی است که مردم آفریننده و نیروی محرک آن باشند. مردم بازوکا بلد نیستند شلیک کنند یا توپ و تانک را راه بیاندازند، ولی میتوانند رای بدهند، تظاهرات کنند، اعتصاب کنند. در جهان کنونی که زیر سلطه امپریالیسم و ارتجاع است هر جنبشی که بخواهد از مسیر مسالمت و حضور مردم خارج شود عملا به حرکتی ارتجاعی تبدیل میشود. این مهم ترین درسی است که ملت ما میتواند از قیامهای منحرف شده مردم منطقه بیاموزد. این ضمنا درسی است برای حکومت ایران اگر هنوز عقل سالم و جیب پاکی در آن وجود داشته باشد. آنچه آنها "سرکوب فتنه" مینامند - اگر موفق شوند - تازه به معنای برکنار کردن مردم از روند تحولات است. یعنی سپردن سرنوشت ایران به دست گروههای مسلح و قدرتهای خارجی. حکومت با سرکوب مردم عملا کشور را به سرنوشت یمن و بحرین و لیبی و سوریه سوق میدهد. در حالیکه حکومت باید از مشارکت مردم در انتخابات، از تظاهرات مسالمت آمیز آنان، از مطبوعات آزاد، از طرح خواستهای مردم استقبال کند، برعکس در حال بستن همه راههای تحول مسالمت آمیز، حتی انتخابات نیم بند زیر سایه شورای نگهبان است. در این شرایط این مردم ما هستند که باید بتوانند دربرابر نابخردی و فساد حکومت از خود خردمندی نشان دهند تا ایران بتواند از این مرحله خطرناک، بدون سرنوشت لیبی و سوریه و یمن عبور کرده و تحولاتی را موجب شوند که ایران شایسته آنست. |
راه توده 372 9 مرداد ماه 1391